طولانیترین پل شناور جهان
ساخت پل خیبر توسط جهاد سازندگی و ماشینسازی اراک، یکی از نقاط درخشان عملیات خیبر بود. این پل برای وصل کردن ساحل شرقی هورالهویزه به جزایر مجنون در مدت ۷۵ روز ساخته شد. پل خیبر با 6 متر طول و ۲۵۰۰ قطعه و اسکلت اصلی آن که از تیرآهن نمره ۱۴ بود، به صورت لانه زنبوری و با استفاده از فوم ساخته شد. در دوطرف پل هم برای اینکه تحمل بار بیشتر شود، دو بال زده شد. این پل با 14 کیلومتر طول، یکی از طولانیترین پلهای شناور در تاریخ نظامی جهان بود که پایداری زیادی در مقابل بمباران داشت. خبرگزاری فرانسه در روز سوم فروردین ۱۳۶۳ با اشاره به پل خیبر نوشت: «نتیجه نبرد جزایر مجنون هر چه باشد، ناظران عقیده دارند تاکتیکهای نظامی ایران از نظر جسارت و شهامت طوری بود که در آینده بارها از آنها استفاده خواهند کرد. نیروهای ایرانی پلی ۱۳ کیلومتری مثل قایق شناور ساختهاند که جزیره شمالی را به مرز ایران وصل میکند. استفاده از پل قایقی با چنین طولی در تاریخ نظامی مدرن بیسابقه است.»
دوشنبه شب یا شب سهشنبه؟
در مقدمه گزارش اشاره کردیم که بخشی از نیروها میبایست از میان هور به جزایر مجنون حمله میکردند و باقی از طلائیه که تنها راه خشکی منطقه شمالی عملیات بود. در واقع این نیروها همزمان باید حرکت میکردند اما در همین مقطع، موضوعی عجیب پیش آمد. ماجرا از این قرار بود که فرماندهان قرارگاه تصمیم گرفته بودند یک شب حمله را به تاخیر بیاندازند. آنها فردی را میفرستند تا به مهدی باکری و احمد کاظمی که فرمانده نیروهایی حملهکننده بودند، زمان حمله را اطلاع دهد. این فرد هم میگوید «عملیات، شب سهشنبه است»؛ منظور این فرد شام سهشنبه بوده اما آن فرماندهان گمان میکنند منظور او همان شام دوشنبه یعنی «شب سهشنبه» است. در واقع گمان کردند مقصود همان قرار اول است و تصمیمی بر تأخیر گرفته نشده. به دلیل حساسیتهای اطلاعاتی، استفاده از بیسیم برای چک کردن دوباره نیز ممکن نبود، چراکه نیروهای اطلاعاتی عراق از موضوع باخبر میشدند. به این ترتیب رمز عملیاتها خوانده و حرکت آغاز شد. فرماندهان هم کاملا احتیاط کردند تا عملیات از طریق بیسیم، لو نرود. چهار گردان خطشکن از جزایر مجنون در هورالعظیم حرکت کردند، درحالیکه لشکر ۲۷، دهها کیلومتر دورتر، در پادگان دوکوهه باقی مانده بود تا فردا شب به خط بزند. در واقع چهار گردان خطشکن به هدف رسیدند درحالیکه خبری از نیروهای لشکر ۲۷ نبود.
جنگ سرباز تا حد فرمانده لشکر
نشریه «نگین» زیر نظر مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه در شماره هفتم در شرح اتفاقات این عملیات مینویسد: «شهید مهدی باکری پس از رسیدن به خط با قرارگاه تماس میگیرد و به صورت رمزی میپرسد چرا نیروهای دیگر نرسیدهاند. فرماندهی قرارگاه هم شگفتزده میشود و میگوید: «مگر شما کجا هستید؟!» بعد بحث بالا میگیرد و در اثنای بحث، صحبت کردن رمزی کنار میرود و نیروهای شنود عراق متوجه میشوند چه اتفاقی افتاده است.» به این ترتیب ایرانیها که در طول شب دست برتر را داشتند، با روشن شدن هوا زیر فشار شدید آتش دشمن میروند. در واقع پس از چند ساعت، فرماندهان متوجه میشوند که پیام اشتباه منتقل شده، آن هم درحالیکه هر چهار گردان در محاصره کامل دشمن قرار گرفته بودند. به همین دلیل فرماندهی جنگ تصمیم میگیرد لشکر 27 را در روشنایی روز به دوکوهه برساند، در حالی که ارتش عراق از آمدنشان باخبر بود. به همین دلیل بعثیها طلاییه را با شدت هر چه تمامتر، زیر آتش گرفتند و همزمان سراغ چهار گردان خطشکن رفتند. اینجا بود که یکی از سختترین صحنههای جنگ رقم خورد. فرمانده سپاه اعلام کرد: «افراد باید تا حد فرمانده لشکر بجنگند. حتی اگر سازمان رزم سپاه مختل شود.»
حفظ مجنون
هدف عملیات خیبر، رسیدن به جاده العماره - بصره در آن سوی هور بود که این هدف محقق نشد اما جزیره مجنون هنوز در دست نیروهای ایرانی بود. در محور شمال هم نیروهایی که به به جاده رسیده بودند، ناچار عقب نشستند تا به جزایر برسند و دست نیروهای تنهامانده را بگیرند. ارتش عراق که در محور طلائیه موفق شده بود، از بازپسگیری جزایر مهم مجنون مطمئن بود و در تبلیغات رسانهایاش مدام وعده میداد بهزودی جزایر پس گرفته خواهد شد. به این ترتیب، مجنون محور خبری رسانههای جهان شده بود. اگر عراق جزایر را پس میگرفت، ثابت میکرد به قدرتی رسیده که میتواند تمام عملیاتهای ایران را شکست دهد. اما بعد از ظهر روز ۱۴ اسفند از دفتر فرماندهی کل قوا خبری بیرون آمد که جانی دوباره به رزمندگان ایران داد. به فرماندهان جنگ خبر دادند: «امام فرمودهاند جزایر حتما باید نگه داشته شوند؛ هر طور که شده.» با ابلاغ این پیام به رزمندهها، گویی همه چیز از نو آغاز شد. روحیه رزمندهها متحول شد و قدرت تهاجمی آنها چند برابر. در نتیجه حفظ جزایر تبدیل شد به هدف اصلی رزمندهها و فرماندهان. برای همین بسیاری از فرماندهان قرارگاه هم سلاح به دست گرفتند و به خط مقدم رفتند تا همراه نیروها از جزایر دفاع کنند.
وقتی بعثیها کم آوردند
شهید احمد کاظمی درباره پیام حضرت امام که روحیهای مضاعف به آنها داد گفته است: «داشتیم همینجوری بین خودمان تقسیم کار میکردیم که آمدند و پیام امام را به ما ابلاغ کردند. قبل و بعدش را البته درست یادم نیست، ولی شور و هیجان و امیدش را کاملاً یادم هست که بچهها را انگار زنده کرد. وضع جبههها عوض شد. عراق آنقدر کم آورد که مجبور شد آب ول کند و جزیره را زیر آب ببرد. همِت بدجوری در خودش بود. آن روز آمده بود پیش من، در همان قرارگاه فرماندهیاش؛ که سنگری بود ساخته شده از چند تکه الوار و گونی در نزدیک خط مقدم. داشتیم با همدیگر حرف میزدیم که یک خمپاره به سنگر خورد. ابراهیم فقط گفت: «بر محمد و آل محمد صلوات.» بعد هم ساکت شد؛ انگار نه انگار که خمپاره خورده آنجا! همینطور نگاهش میکردم، از خودم میپرسیدم: «چرا اینقدر خونسرد شده؟» در واقع پیام امام کاری کرده بود که فرماندهان و رزمندگان، جان بر کف پیش بروند و در مقابل هجمه شدید دشمن همچنان بایستند.
آبهایی آغشته به خون شهدا
این عملیات همراه بود با گذشت و ایثار و فداکاری و جانفشانیهای فراوان دلاورمردان غیور ایرانی. جعفر جهروتیزاده، فرمانده گردان تخریب لشکر 27 محمد رسولالله، در توصیف تکاپوهای شهید همت برای حمایت از بسیجیان لشکرش میگوید: «به همراه حاج همت در سنگر فرماندهی لشکر 8 نجف مستقر بودیم که خبر رسید درگیری نیروهای ما با دشمن در خط شدید شده. مرتضی قربانی، قائم مقام فرماندهی قرارگاه فرعی بدر، به حاج همت گفت: هر کس را به خط فرستادهایم تا از آنجا خبری بیاورد، برنگشته است. حاجی گفت: مثل اینکه خدا ما را طلبیده. بعد هم سریع سوار ترک موتور معاون یکی از گردانهای لشکر که در آنجا حاضر بود شد و خودش را به خط رساند. من هم با چند دقیقه تأخیر، به دنبال حاجی وارد خط شدم. در همان لحظات، بار دیگر میان بچههای ما و نیروهای دشمن درگیری شدیدی از سر گرفته شد. از یک طرف، هواپیماها و از طرف دیگر نیروهای پیاده و تانکهای دشمن به نیروهای ما فشار وارد میکردند تا خط را رها کنند. شرایط، شرایط سختی بود. بچهها حین درگیری، قمقمههایشان را به آب جزیره میزدند و از سر عطش و تشنگی آب آلوده را میخوردند. این آبها، آغشته بودند به خون جنازههایی که در اطراف آب افتاده بود. هیچکس جرأت نداشت از سنگر بیرون برود و چند متر آنطرفتر، آب تمیز بردارد. حاجی این صحنه را که دید، خیلی ناراحت شد. قمقمههای نیروها را جمع کرد و از سنگر بیرون زد. تکهای از بدنه یک پل یونولیتی شکسته را پیش کشید و قمقمهها را روی آن چید. نزدیک ده قمقمه بود. بعد هم خودش روی بدنه شکسته پل رفت و زیر رگبار گلولههای دشمن وارد آب هور شد و تا جایی پیش رفت که آب صاف و زلال میشد. دقایقی بعد، وقتی برگشت، قمقمهها را پر از آب کرده بود. این کار همت، به همه نیروهای داخل خط جزیره، روحیه داد.»
حمله وحشیانه شیمیایی
از ۱۶ تا ۲۰ اسفند عراق هر چه داشت به میدان آورد تا جزایر را پس بگیرد؛ آتش سنگین هواپیما، بالگرد، تانک، نیروی پیاده و نهایتا بمبهای شیمیایی. اما در سوی دیگر، بین رزمندگان ایرانی همه متحد شده بودند تا فرمان فرمانده کل قوا را محقق کنند. ضمن اینکه نبرد مجنون تبدیل به یکی از مهمترین سرفصلهای اخبار رسانههای جهان شده بود و تمام چشمها به حفظ آنجا از سوی ایرانیان معطوف بود. آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطراتش مینویسد: «جزایر مجنون شد سمبل قدرت ما و ضعف عراق.» در عین حال، بمباران شیمیایی، وضعیت وخیمی ایجاد کرده بود، اما ایرانیان مقاومت کردند. افرایم کارش، از محققان و تحليلگران يهودي امور نظامي كه درباره جنگ ايران و عراق بررسيهاي متعددي انجام داده در این باره نوشته: «حفظ جزایر غیرممکن بود اما رزمندگان ایرانی با شجاعت خود توانستند غیرممکن را ممکن و جزایر را حفظ و تثبیت کنند.» تا مدتی حتی به نظر میرسید ایرانیها در حال شکستن خط مستحکم دفاعی عراق هستند. اما سرانجام با حملات متعدد ارتش عراق و استفاده وحشیانه آنها از سلاحهای شیمیایی، گاز اعصاب و گاز خردل، پیشروی ایرانیها متوقف شد اما جزیره مجنون در اسفند سال ۱۳۶۲ با جانفشانیهای فراوان، حفظ شد.
دستاوردهای خیبر
عملیات خیبر تاثیر بسزایی در روند جنگ داشت. از نظر نظامی، ورود قوای ایران به خاک عراق، تحولی جدید به حساب میآمد چراکه جزایر مجنون یکی از مناطق استراتژیک به شمار میرفت. روزنامه «فاینشنال تایمز» در این زمینه نوشت: «ذخایر نفتی جزایر مجنون حدود هفت میلیارد بشکه تخمین زده شده.» همچنین پدیده نبوغ ایرانیها در عملیات خیبر به گونهای بود که رهبران عراق دست به تلاشهای متعددی زدند. پس از این عملیات بود که صدام به کشورهای خلیج فارس هشدار داد عراق خاکریز دفاع از آنهاست و اگر این سد فرو بریزد، طوفان در مرزهای خلیج فارس متوقف نخواهد شد. در این عملیات، رزمندگان ایران هرآنچه از رشادت و ایثار در توان داشتند در طبق اخلاص گذاشتند تا تسلط بر جرایز و بخش عظیمی از هور محقق شود. ضمن اینکه به ابتکاراتی نظیر احداث پل و اجرای عملیات آبی - خاکی رسیدند. به این ترتیب ایران در زمستان سال ۶۴ و با استفاده از تجربه عملیاتهای آبی ــ خاکی خیبر و بدر، اقدام به طراحی و اجرای عملیات «والفجر 8» کرد. در این عملیات، ایران با رزمندگان غواص توانست از رودخانه بزرگ اروند عبور کند و خط اول دشمن را بشکند. نیروهای ایرانی طی ۷۵ روز نبرد و مقابله با پاتکهای سنگین زمینی و هوایی دشمن، توانستند مثلث شبهجزیره فاو را تصرف و ارتباط عراق با دریا را قطع کنند و بر منابع نفتی و تأسیسات مهم عراق در آن منطقه تسلط یابند. این موفقیتها در واقع ادامه رسیدن به تجاربی تازه بود که بخشی از آنها در خیبر به دست آمده بود.