[حمید رضا خالدی] براساس اخبار منتشر شده خدمات گردشگری و بلیتها بین ۳۰ تا ۴۰ درصد گران شدهاند. از سویی گرانی، تورم و پایین آمدن سطح معیشت و محدود شدن هزینه کرد خانوارها به کالاهای ضروری مانند خوراک و مسکن باعث کاهش یا حذف بخشهایی از زندگی شده که تا چندی پیش جزء اجزای روتین آن تلقی میشد. مسافرت یکی از همین موارد است. کارشناسان تفریح و سفر معتقدند که باتوجه به هزینه بالای سفرها و کاهش درآمدی خانوارها، در حال حاضر به کالایی لوکس در سبد اقتصادی و معیشتی خانوارها تبدیل شده است.شرایطی که باعث شده تا آینده چندان روشنی برای صنعت توریسم و مسافرت شهروندان متصور نشود.
سفر و گردشگری از سال ۲۰۱۰ به بعد، تبدیل به یک صنعت درآمدزا با قابلیت اشتغال بالا در جهان شد که توانست از سال ۲۰۱۸، به صنعت سوم جهان تبدیل شود و رشد اقتصادی آن حتی از رشد تولید ناخالص داخلی در جهان پیشی بگیرد و سهم قابل توجهی از درآمد کشورها را به خود اختصاص دهد. توریسم در اقتصاد برخی از کشورها آنچنان دارای اهمیت است که سهم مهمی در سیاستگذاریها و سرمایهگذاریهای این کشورها دارد. بهطور مثال نزدیک به ۱۵درصد از تولید ناخالص داخلی اسپانیا تا پیش از همهگیری کرونا به صنعت توریسم تعلق داشت و درآمدهای حاصل از آن دو برابر درآمدهای نفتی ایران بود.
مرکز آمار ایران در گزارشی که در سال 1401منتشر کرد از افت چشمگیر سهم سفر در سبد هزینه سالانه خانوارها در کشور از سهدرصد در سال ۱۳۹۶ (پیش از شروع عصر تورم بالا) به ۱. ۶ در سال ۱۴۰۱ خبر داد. گرچه بعد از آن آماری در مورد سهم گردشگری و سفر در خانوادهها منتشر نشده اما، کارشناسان بر این باورند که با توجه به افزایش نرخ و قیمت کالا و خدمات طی یکسال گذشته، این رقم و سهم، همچنان کمتر و کوچکتر شده است! علاوه بر این گزارشی که اتاق بازرگانی تهران نیز منتشر کرد حکایت از آن داشت که هر خانوار تهرانی در طول سال تنها میتواند ۵. ۵ میلیون تومان برای سفر و تفریح و رستوران هزینه کند که در خوشبینانهترین حالت تنها هزینه یک سفر خواهد بود.
همچنین چندی قبل یکی از رسانهها بعد از انجام یک نظرسنجی در شبکههای اجتماعی اعلام کرد؛ «تعداد مسافرتها» و همچنین «محل اقامت مسافران» نشان میدهد، فقط ۱۵درصد از نظردهندهها در یکسال اخیر، بیش از ۲بار سفر رفتهاند. براساس نتایج این نظرسنجی بومگردی، کمترین و خانه اجارهای بیشترین سهم از محل اقامت را دارد. از سویی نتایج این نظرسنجی حاکی از آن است که نزدیک به نیمی از نظردهندهها یعنی ۴۴درصد در سالجاری حتی یک بار هم سفر نرفتهاند. علاوه بر این از جمع ۵۶ درصدی کسانی که سفر کردهاند ۱۵درصد اقامتشان در «چادر» بوده و ۲۲درصد برای کاهش هزینه و پرداخت اشتراکی اقامت در خانههای اجارهای ساکن شدهاند.
کفه دیگر ماجرا
این سخنان زمانی معنا دارتر میشود که به گفته متولیان نیم نگاهی داشته باشیم به چالش های پیش روی دست اندرکاران این حوزه. جمشید حمزهزاده، رئیس هیأت مدیره جامعه حرفهای هتلداران ایران به خلوتی اقامتگاهها در برخی شهرهای کشور در ماههای اخیر اشاره دارد و درباره وضعیت سفر براساس حجم اقامت مسافران در اقامتگاه.های رسمی کشور، گفته بود: به جز برخی شهرهای جنوبی که این فصل آب و هوای مناسبی دارد و شهرهای شمالی که مقصد خانهدومها است، بیشتر شهرها کممسافر و خلوت هستند، بیشتر استانها در شرایط مشابهی به سر میبرند، که البته دلایل مختلفی دارد؛ گردشگری ورودی دچار مسأله است، گردشگران اروپا و آمریکایی تقریباً نمیآیند و مسافران چینی و روس هم خیلی کم شدهاند. از طرفی، گرانی و تورم اجازه نمیدهد مردم خودمان هم خیلی سفر بروند. تا چند سال پیش، هر خانوار در طول سال دستکم یک سفر میرفت، اما الان برای خیلی از خانوادهها با این وضعیت هزینههای حمل و نقل و اقامت، نمیصرفد سفر بروند. وی تأکید کرده بود: کاهش مسافر، باعث شده بسیاری از هتلها و اقامتگاهها خلوت و خالی باشند. درحالیکه هزینه نگهداری تاسیسات گردشگری به شدت بالا رفته است. میتوان گفت، هزینه حاملهای انرژی برای هتلها و تأسیسات گردشگری بیشتر شده است. البته قیمت گاز که هفتونیم برابر شده بود کمی کاهش یافته است، ولی قیمت برق به بهانه «حق ترانزیت» به شدت بالا رفته است. هیچ مصوبه حمایتی هم از این تأسیسات در وضع موجود گردشگری وجود ندارد.
کابوس خانوادههای متوسط و کم بضاعت
مرتضی خاکسار کارشناس حوزه گردشگری و استاد دانشگاه در این زمینه به «شهروند» میگوید: بعد از اینکه کرونا ضربه سختی را به صنعت گردشگری وارد کرد، حالا تورم و گرانی باعث شده تا صنعت گردشگری دوباره دستخوش طوفانی سهمگین شود. دلیل آنهم واضح است، گرانیها به قدری توان مالی خانوادهها را حتی برای انجام سفربا ماشین شخصی کاهش داده که بسیاری از هموطنان ترجیح میدهند هزینههای جا و اقامتگاه و خورد و خوراک در طول سفر را برای تأمین کالاهای اساسی و ضروری زندگیشان صرف کنند. در چنین شرایطی مسلم است که سفر، برای یک کارمند یا کارگر، به یک رویا بدل خواهد شد!
وی ادامه میدهد: الان به طور متوسط هزینه سفر به جایی مانند کیش حدوداً چیزی بین ۸ تا ۱۰ میلیون به ازای هر نفر است. به بیانی یک خانواده ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان برای یک سفر داخلی سطح متوسط باید بپردازد. این رقم برای سفر به مشهد با قطار چیزی حدود ۵ میلیون برای هر نفر و ۲۰ میلیون برای یک خانواده ۴ نفری است. حالا شما حساب کنید کارمندی که بطور متوسط ۱۵ تا ۲۰ میلیون حقوق میگیرد و با کلی تورم و هزینههای سرسامآور هم مواجه است، چگونه میتواند خانواده خود را به سفر ببرد؟
این کارشناس گردشگری با ذکر اینکه کاهش سفر و کمرنگ شدن آن در سفره خانوادهها باعث کسادی صنعت گردشگری در کشور میشود میگوید: طبیعتا وقتی تورم بالا میرود، هزینههای گردشگری و توریسم هم افزایش پیدا میکند. از سویی شهروندان کمتر به سفر میروند یا اگر هم به سفر بروند، سعی میکنند کمتر هزینه بکنند. در نتیجه گردش مالی صنعت گردشگری بیش از پیش پایین میآید و بخشهای مختلف آن به همراه صنایع وابسته به آن مانند غذاخوریها و رستورانها، صنایع دستی، هتلها و سکونتگاهها نیز به شدت درآمدهایشان افت پیدا میکند و حتی ممکن است ورشکسته شوند.
وی همچنین به تأثیر افزایش ارز بر سفرهای خارجی ایرانیها نیز اشاره کرده و میگوید: تا پیش از این هموطنان طبقه متوسط با کمی فشار و جمع کردن بخشی از درآمدهای خود در طول سال میتوانستند در نوروز یا تابستان به سفرهای خارجی بروند اما الان قیمت دلار آنچنان افزایش پیدا کرده که حتی آمار سفرهای حارجی اقشار متمول هم کاهش پیدا کرده چه رسد به سفرهای طیفمتوسط جامعه!
تبعات دور افتادن از سفر
اما کمرنگ شدن و حذف سفراز سفرههای هموطنان چه تبعاتی را میتواند برای جامعه و خانوادهها به دنبال داشته باشد؟ سؤالی که خاکساری در پاسخ به آن میگوید: معمولاً مردم با هدفهای مختلفی نظیر پر کردن اوقات فراغت، رفع استرسها، جدا شدن از زندگی روزمره و... سفر میکنند، پس اگر نتوانند به سفر بروند ممکن است این امر در افسرده شدن یا بالا رفتن استرس آنها مؤثر باشد.
این استاد دانشگاه همچنین تصریح میکند: این موضوع به حدی مهم است که بسیاری از کشورهای اسکاندیناوی مانند نروژ یا فنلاند هموطنان خودشان را مجبور میکنند که باید به سفر بروند و برای آنها مشوقهای خاصی هم در نظر میگیرند. چرا؟ چون معتقدند که این سفرها باعث افزایش بهره وری مردم میشود و در دراز مدت نیز هزینههای مالی را که سفر نرفتن برجا میگذارد، کاهش خواهد داد.
سالها قبل دولت برای عبور از رکود گردشگری ارزهای سفری را برای مسافران خارجی در نظر گرفته بود. حالا گروهی از کارشناسان معتقدند که چنین راهکاری دوباره میتواند مؤثر باشد. اما خاکسار در این زمینه میگوید: این راهکارها شاید برای یک برهه مؤثر باشد ولی درمان قطعی نیست. باید دولت به دنبال راهکاری باشد که تن نحیف و بیمار صنعت گردشگری را درمان کند وگرنه هر از چند گاهی باید منتظر بحرانهایی با شدت و ضعفهای متفاوت در این زمینه باشیم.