[شهروند] چند روز پیش انتشار خبر بازداشت قاتلان شهید سیدمحمدباقر صدر و همچنین خواهر این روحانی شهیر و برجسته عراقی افکار عمومی شیعیان عراق و البته مردم ایران را متوجه خود کرد. شهید صدر همانطور که از نام او نیز پیداست، عضو خاندانی بزرگ و رهبر دینی شیعیان عراق در دو دهه آخر قرن چهاردهم قمری بود. او پس از آیتالله سیدمحسن حکیم عهدهدار زعامت شیعیان عراق شد و به دلیل داشتن شجاعت ذاتی و صراحت لهجه، چالشهای جدی بسیاری را با رژیم بعثی عراق تجربه کرد. سیدمحمدباقر صدر بارها و بارها رنج زندان را به جان خرید اما به دلیل پایمردی و بیاعتنایی به شکنجهها، محدودیتها و تهدیدها، رژیم عراق را به این نتیجه رساند که شکستن این روحانی کاری است که آنها قادر به انجام آن نیستند. در نهایت شخص صدام حسین تصمیم به حذف این مخالف صریحاللهجه گرفت و دستور قتل او را صادر کرد. به شهادت رساندن آیتالله صدر و خواهر ایشان تنها یکی از بیشمار جنایات و بلاهایی بود که از لحظه به قدرت رسیدن بعثیها در عراق، مردم این کشور دچار آن شدند. بعثیها با جنایت به قدرت رسیدند، با جنایت خود را تثبیت کردند و تا لحظه آخر با جنایت در صدد حفظ خود در قدرت برآمدند.
به قدرت رسیدن قاسم با اسقاط رژیم سلطنتی
به قدرت رسیدن حزب بعث با توسل به جنایت ادعای گزافی نیست و جالب است بدانید این روزها که صحبت از دستگیری قاتلان شهید صدر است، در سالروز یکی از همین قِسم جنایتها نیز قرار داریم. 62 سال پیش در چنین روزی، برابر 8 فوریه ١٩٦٣میلادی، سرتیپ عبدالکریم قاسم نخستوزیر عراق در پی کودتای ترتیب داده شده توسط حزب بعث عراق و همچنین همکاری دوست و همرزم قدیمیاش سرهنگ عبدالسلام عارف با کودتاچیان، از قدرت برکنار شد و به قتل رسید. عبدالکریم قاسم نظامی چپگرایی بود که طی یک کودتا، نظام سلطنتی را در عراق برانداخت و البته که او نیز در مواجهه با خاندان پادشاهی و دولتمردان وفادار به سلطنت حداکثر خشونت را به خرج داد و کوچک و بزرگ و پیر و جوان و زن و مرد را از دم تیغ گذراند. شاید هم درست به همین خاطر بود که وقتی خود قاسم نیز به سرنوشتی مشابه دچار شد، هیچ کس از خشونتی که او نیز تحمل کرد، متعجب نشد.
کمک حزب بعث به کودتاچیان و رقبای قاسم
از واقعه سقوط رژیم فیصل دوم پادشاه عراق در تاریخ این کشور با عناوینی چون «انقلاب ١٤جولای» و «کودتای ١٩٥٨» یاد شده است. در این تاریخ چند سالی از فعالیت حزب بعث در عراق میگذشت و برچیده شدن رژیم سلطنتی در این کشور آن هم با قوه قهریه، بعثیها را به این فکر انداخت که اگر قاسم و یاران او توانستند، پس ما هم میتوانیم. اقدامات مخرب بعثیها البته از چشمان عبدالکریم قاسم دور نماند و به این ترتیب تعدادی از سران این حزب احکام زندان وتبعید را از دادگاهها دریافت کردند. صدام حسین در این دوران از اعضای بلندپایه حزب بعث محسوب میشد و در طراحیها و تصمیمگیریهای حزبی نقش بسزایی داشت. در نهایت بعثیها موفق شدند ضمن تبانی با دو نفر از ژنرالهای ارتش یعنی عبدالسلام عارف و عبدالرحمن عارف که از قضا جزو نزدیکترین افراد به قاسم بودند، آنها را برای کودتا و سرنگونی او مجاب کنند و این قدم اول بعثیها برای رسیدن به قدرت در عراق بود.