[شهروند] در شرایطی که یک قسمت بیشتر به پایان فصل چهارم سریال «زخم کاری» با نام «مجازات» باقی نمانده؛ به نظر میرسد بهترین فرصت برای مرور مسیری که این سریال طی کرده، فرا رسیده است. آنهم در جایی نزدیک به پایان یک مسیر چهار فصلی- که برای اولین بار در فضایی مانند شبکه نمایش خانگی روی میدهد و همین هم به نوبه خود نشان از موفقیت این سریال دارد که در یک فضای رقابتی به چنین دستاوردی رسیده است...
این روزها در مسیر گرهگشایی فصل چهارم «زخم کاری» با عنوان «مجازات» هستیم. آخرین اثر نمایشداده شده محمدحسین مهدویان که قرار است شخصیتهای اصلی سریال از جمله مالک و سمیرا را به نقطه پایان رسانده و تکلیف آنها را در مسیری پر از خون و جنون که تاکنون طی کردهاند، روشن کند. نکته مهم درباره این سریال، اما، بیش از اینکه به فرجام شخصیتهایش یا حتی این موضوع مربوط باشد که آیا «زخم کاری» فصلی دیگر هم ادامه خواهد داشت یا نه؛ به این بازمیگردد که «زخم کاری» چرا و چگونه به اینجا رسید! منظور تولید فصل چهارم این سریال در یک فضای تمامرقابتی مانند شبکه نمایش خانگی است و این در حالی است که حتی در تلویزیون نیز- که قاعدتا رقابتی مشابه در آن وجود ندارد- تولید یک سریال چهار فصلی دستاوردی عمده و بزرگ میتواند محسوب شود!
با این حال حالا که به گذشته نگاه میکنیم، به نظر میرسد که از همان ابتدا مشخص بود که «زخم کاری» مرزهایی نو را در عرصه سریالسازی درخواهد نوردید. دلایل هم در این زمینه بسیارند.
اولین دلیل موفقیت- از همان ابتدا- قطعی «زخم کاری» وجود و حضور کارگردانی به نام محمدحسین مهدویان پشت دوربین است. فیلمسازی که اگر چه در سالهای اخیر در عرصه سینما دچار نوعی افول مقطعی شده؛ اما کتمان نمیتوان کرد که هنوز و همچنان کارگردان مهمی به شمار میآید و مهمتر هم از اینکه از همان اوان ورود به دنیای فیلمسازی، تکتک آثارش اتفاقی مهم در زمان خود قلمداد شدهاند. برای همین هم در همان آغاز، زمانی که خبر رسید که کارگردان فیلمهایی مانند «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» قصد ساخت یک سریال برای شبکه نمایش خانگی دارد، از همان ابتدا میشد روی موفقیت قطعی این سریال شرط بست.
اما آنچه موفقیت «زخم کاری» را دوقبضه کرد؛ این واقعیت ساده بود که مهدویان هوشمندانه بنای روایت خود را بر رمان تحسینشده «بیست زخم کاری» محمود حسینیزاد استوار کرده بود- که از حیث فضای وقوع داستان، نوع داستان، شخصیتهای داستان، خردهداستانهای مختلف و البته نوع روایت داستان تلاشی متفاوت در عرصه ادبیات داستانی ایران ارزیابی میشود.
مهمتر از آن هم اینکه مهدویان در هر کدام از فصول سریال بنا را بر اقتباس مفهومی از یکی از شاهکارهای ویلیام شکسپیر گذاشت و فصول مختلف سریال از حال و هوای «مکبث» و «هملت» و حالا هم «اتللو» مشحون کرد- که در این وادی در ایران گامی نو و هوشمندانه بود و به خودی خود میتوانست تضمینی حداقلی برای موفقیت «زخم کاری» محسوب شود.
عامل دیگر موفقیت «زخم کاری» را گروه بازیگران پروپیمان آن میتوان دانست. در واقع این سریال از یک دوجین بازیگران درجهیک و محبوب استفاده کرده که معمولا سریالهای پیش از این تنها با استفاده از یکی دو بازیگر از این جمع موفقیت خود را تضمین میکردند. مهدویان اما ابایی از این نداشت که جواد عزتی و رعنا آزادیور و کامبیز دیرباز و الناز ملک و مهران غفوریان و مهراوه شریفینیا و سیدجواد هاشمی و بسیاری دیگر را در کنار هم در این سریال به بازی بگیرد- و برای همین هم «زخم کاری» در تمام فصول خود به عنوان پرستارهترین سریال در حال پخش سهم قابل توجهی از اخبار و حواشی رسانههای رسمی و مجازی را به خود اختصاص داد. عاملی که میتواند هر اثری را به نوعی موفقیت تضمینشده برساند!
دلایل موفقیت «زخم کاری» البته فقط و فقط این چند عامل نیستند. با این حال همین چند عامل مهمترین عواملی هستند که «زخم کاری: مجازات» را به اینجا و تا آستانه پایان رساندهاند، بدون اینکه در طول مسیر افت محسوسی داشته باشد یا تماشاگرانش را در برهههای متعددی از دست داده باشد. این برای یک سریال ایرانی- که همواره عادت کرده به حداقلها قانع باشد- اتفاق بزرگی است!