ارتشبد حسین فردوست، دوست دوران کودکی محمدرضا پهلوی و رئیس دفتر اطلاعات او، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماند و خاطرات خود از دوران مجالست با شاه، خاندان و دولتمردان رژیم پهلوی را به رشته تحریر درآورد. خاطرات فردوست تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» منتشر شده است که در این ستون به تناوب برخی را مرور میکنیم.
شاه، سیا و امآیسیکس
محمدرضا در تمام طول سلطنتش با مقامات اطلاعاتی انگلیس و آمریکا تماس و بهتر است بگویم ملاقات منظم داشت. شاپور جی در این زمینه گاه اطلاعاتی در اختیارم میگذاشت، چون بیعلاقه نبود که برخی مطالب را در لفافه به من بگوید. این ملاقاتها در سطوح مختلف بود، حدوداً هر 15 روز یک بار سفرای آمریکا و انگلیس را جداگانه ملاقات میکرد و هر 15 روز یک بار نیز کارمند ارشد اطلاعاتی سفارت انگلیس را به تنهایی میدید. با کارمند ارشد سیا در ایران نیز به همین نحو ملاقات داشت. به علاوه، شاپور جی همیشه هفتهای یک بار با محمدرضا ملاقات داشت و در تمام سفرهای محمدرضا به انگلستان همزمان در آنجا بود و در ملاقاتهای محمدرضا با مقامات عالیرتبه انگلیس حتی ملکه حضور داشت. محمدرضا با روسها ملاقات نداشت، مگر به علتی مانند آمدن یک مقام روسی به تهران. ملاقات با روسها همیشه علت معین و مشخص داشت. با سایر سفرا کاری نداشت و اگر هم ملاقاتی انجام میشد به طور رسمی و به علت معین بود. رابطه محمدرضا با دو سرویس درجه اول اطلاعاتی غرب فقط در داخل کشور نبود. همانطور که گفتم محمدرضا هر سال موقع بازیهای زمستانی به سوئیس میرفت و در آنجا با رئیس کل امآیسیکس جلسات منظم داشت. در این جلسات تنها فرد ایرانی که شرکت میکرد، شاپور جی بود. قاعدتاً چنین رابطهای در همین سطح را با سیا نیز داشت. در داخل کشور، هم رضاخان و هم محمدرضا علاقه نداشتند که افراد بدون اجازه آنها با سفارتهای انگلیس و آمریکا رابطه داشته باشند. در زمان رضا چنین تماسهای بیاجازهای باید پوشیده نگاه داشته میشد، زیرا غضب او را برمیانگیخت. برای مثال، سپهبد جهانبانی (پدر) یک بار بدون کسب اجازه قبلی به سفارت فرانسه رفت و به همین خاطر به دستور رضاخان 2 سال زندانی شد. ولی در دوران محمدرضا چنین تماسهای بدون اجازه، بهخصوص با سفارت آمریکا و با تعداد زیاد مستشاران آمریکایی در ارتش، غیرقابل کنترل شده بود. برای جبران این نقیصه، خود محمدرضا در عالیترین سطوح تماس میگرفت. تصور میکنم به طور رسمی وزیر دربار، نخستوزیر، من، رئیس ساواک و مقامات مجاز آن سازمان، رئیس اداره دوم ارتش تنها مقاماتی بودند که برای منظورهای خاص حق ملاقات با برخی مقامات اطلاعاتی خارجی را داشتند و بلافاصله به او گزارش میدادند. محمدرضا کلیه این مسئولین را مجاز به ملاقات کرده بود و به کرات هم میگفت که آن چه انگلیسیها و آمریکاییها میخواهند در اختیارشان گذاشته شود. پس نه محدودیتی در تحویل اخبار و اطلاعات بود و نه محدودیتی در تماس با آنها.