اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهرهها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشتهای علم» به چاپ رسیدهاند و ما در این ستون به تناوب این یادداشتها را مرور میکنیم.
خاله خانباجیهای دربار
چهار روز دیگر تاج گذاری است. امروز عصر تمرین عمومی بود. از صبح تاکنون که نصف شب است، قریب ۱۶ ساعت لاينقطع کار کردهام علاوه بر آن که هزار بدبختی و گرفتاری داشتم، منجمله دریافت هدایا از سفرا به صورت نامطلوبی درآمد. یعنی در دربار از آنها چنان که باید پذیرایی نشد. خیلی خیلی ناراحت شدم. یک جوری با نامه و ارسال گل عذرخواهی کردم، ولی تقصیر خودم است. شخصی را که برای این کار گذاشته بودم این کاره نبود، فکر میکردم این کاره باشد. این شخص رضا قطبی پسردایی ملکه است. پیش از ظهر دو ساعت شرفیاب شدم. عصری چهار ساعت تمرین طول کشید. عکاسها عکسهای بسیار خوب از شاهنشاه و شهبانو با تاج گرفتند. همچنین از ولیعهد که ماشالله مثل بزرگها عمل میکند. بعد دیدن فاطمه رفتم (والاحضرت شاهدخت فاطمه) ایشان برای این که برخلاف حق خودش از محلی که در تالار تاجگذاری دارد ناراضی است، به این جهت آپاندیس خود را عمل کرده است که بهانه برای عدم حضور داشته باشد. شاهنشاه خیلی ناراحت و ناراضی شدهاند. در این گیر و دار بین خانواده علیاحضرت هم بر سر جا ناراحتی پیش آمده است، یعنی عمو و دایی شهبانو بر سر جا دعوا دارند. ملکه ناراحت هستند. من هم نمیتوانم حرفی بزنم چون از اول خود علیاحضرت مداخله فرمودهاند . 46.8.1
اردشیر، پسر خوبِ بیشعور
شرفیاب شدم. عرض کردم اردشیر زاهدی وزیرخارجه از سفر آمریکا برگشته (برای سازمان ملل رفته بود) خیلی روحیه خرابی دارد، چون فکر میکند مورد مرحمت نیست. فرمودند: «پسر خوبی است، دوستش دارم او هم من را دوست دارد، به جای خود محفوظ، ولی شخص احمقی است. از او بپرسید چرا در هیئت دولت حاضر نمیشود؟ چرا بیجهت به مردم فحش میدهد؟ این فخرفروشیها برای این است که نه سواد داری و نه فهم.» دیدم خیلی عصبانی هستند ولی خیلی استدعا کردم به پاس صمیمیت او اظهار مرحمت بفرمایید. 46.7.29
التفات خاصه به روشنفکر
بریدهای از روزنامه نیویورک تایمز را تقدیم کردم که ادعا میکند روشنفکران این مملکت طالب اصلاحات اجتماعی بنیادی هستند. شاهنشاه اصلاً خوششان نیامد. فرمودند: «احمقهای پفیوز، کاری بیش از تکرار نکاتی که مشاوران خود ما در کنفرانس اَسپن تحت ریاست شهبانو در شیراز مطرح کردند، نمیکنند. به هر صورت این روشنفکران فکر میکنند کی هستند؟ یک مشت بیکارههای بزدل که انتقاداتشان صرفاً به دعوت ما صورت گرفته است.»54.7.30