فراز و فرود جامعه ایرانی در نگاهی جامعه‌شناسانه به ادبیات ایران مدرن (1332-1320)( بخش هفتم)
 
انتزاعی که طنین‌انداز واقعیت شد
 
در بخش‌های قبلی در تبیین بازنمودهای اجتماعی و سیاسی بین سال‌های 1320 تا 1332، بیان شد که رمان تاریخی به لحاظ امنیت جویی، انعکاس فرهنگ سیاسی تبعی و حتی بازتاب واقعیات اجتماعی در بطن خود، با مضامین اصلی قدرت، شهوت و زن تبلور یافت. افسانه تاریخی، داستان‌های اجتماعی با بیان مهم‌ترین جریانات سیاسی، اقتصادی و تاریخی در انتقاد و انتشار بیدادگری‌های اقتدار حکومتی نیز خلق شد که در ضمن آن هنوز بسیاری از گفتمان‌های سیاسی پیشین نیز وجود داشت. اما افسانه‌های تمثیلی و ظهور ناتورالیسم پاسخ دیگر نویسندگان به اوضاع زمان بود که در این جستار بدان پرداخته می‌شود.
 

زهرا  رامهران کارشناس‌ارشد زبان و ادبیات فارسی

مقدمه:   
پیشتر اشاره شد که در اثنای تاریخ مورد بررسی، افسانه‌های تاریخی شکل می‌گیرد؛ اما گویی در واکنش و عینیت بخشی به مسائل اجتماعی در حد کفایت نبوده است، لذا افسانه‌های تمثیلی سیاسی و اجتماعی در تأثر از واقعیات روز تبلور می‌یابد. حال این پرسش مطرح می‌شود که با نظر به ویژگی درونی افسانه‌های تمثیلی مبنی‌بر انتزاع، چرا افسانه و چرا انتزاع؟ چرا در انتزاعی که به بیان کاسیرر عامل فقر واقعیت است، واقع‌گرایی اجتماعی نمود پیدا می‌کند؟ در انتخاب چنین ژانری می‌تواند انگیزه‌های مختلف نهفته باشد، نظیر عرضه چیزی بسیار متفاوت به جهت اغراء و همسویی با فرزندان طغیانگر علیه پدران زورمدار که به جهت خفقان حاکم به لحاظ خفاگویی بهترین شیوه بیان قلمداد می‌شود. عمل انتخاب آن از سوی روشنفکر نویسنده این زمان بنابر نظر هدر دوبرو[1] اعلام چند گزاره ضمنی است که یکی از آنها نوعی واکنش به فرهنگ است و جالب اینجاست که فقر فرهنگی خود از مضامینی است که در تمثیل سیاسی قضیه‌های «ولنگاری» و افسانه «آب زندگی» هدایت مطرح می‌شود. علت انتخاب تمثیل، برگرفته از ویژگی ذاتی آن یعنی تعلیم و کارکرد ژانرها نیز است. یکی از کارکردهای ژانرها، کارکرد رهبری است. حال اگر به مضمون افسانه «آب زندگی» دقت شود، نمایان می‌شود که هدایت سعی دارد مردم را به واکنش واداشته، آگاه کند. آیا این چیزی جز تعلیم آحاد جامعه به جهت اغراء و راهبری آنان به سمت و سویی مشخص است؟ و آیا چیزی جز پاسخ در دو سطح پاسخ نویسنده و مخاطب به اوضاع زمان و متن است؟ علاوه‌بر موارد فوق‌الذکر کارکرد اجتماعی ژانر و در سطحی وسیع‌تر کارکرد اجتماعی ادبیات در شرایط به وجود آمدن ژانر و نمایان‌سازی شرایط اجتماعی دوران نمود می‌یابد؛ لذا در بیان بهترین نمونه در عیان‌سازی سیاسی و اوضاع جامعه در افسانه‌های اجتماعی و تمثیل‌های سیاسی می‌توان به همان دو اثر صادق هدایت که پیشتر ذکر شد، اشاره کرد. مهم‌ترین مضامین و اجتماعیات مطرح شده در آنها اشارت‌وار عبارت است از: بیان مسأله نفت به جهت دورسازی استعمار از آن، نژادپرستی، اوضاع اقتصادی نابسامان و وضع معیشتی ناگوار مردم، انتقاد از خرافه‌پرستی، پیروی مردم جاهل از ترکتازانی که به صحنه می‌آیند و... [2]. اما بی‌تردید با اتفاقات سیاسی و حجم گسترده آثار این دوره، موارد فوق هنوز تمامی اجتماعیات ادبیات منثور این عصر را در بر نمی‌گیرد. از مضامین دیگر که در این دوره چه در داستان‌ها و رمان‌های اجتماعی اولیه و چه پس از آن رایج می‌شود، شهوت و غرایز جنسی، جبرگرایی و تقدیرگرایی است. همین کوچک اشارت رهنمونی است به بیان ناتورالیسم ادبی. در «خیمه‌شب بازی» صادق چوبک ناکامی‌های جنسی و اسارت در غرایز دیده می‌شود. علاوه‌بر آن در آثار ناتورالیستی او آدم‌هایی ترس خورده و از خودبیگانه ترسیم می‌شوند که حتی نمی‌توانند تمایلات غریزی خود را بیان کنند و در چنبره تنهایی خویش اسیر می‌شوند. این ترس و هراس و از خود بیگانگی چیزی نیست جز نتیجه جبرگرایی مطلق. جبر ناتورالیستی دربردارنده انواع مختلف است: جبر طبیعی که به وسیله دو نیروی وراثت و محیط طبیعی رقم زده می‌شود؛ جبر وراثت که در ارث بردن از غرایز ذاتی چون غریزه‌جنسی مطرح می‌شود؛ جبر اقتصادی که انسان را تابع نیروهای اجتماعی و اقتصادی‌ای که بر خانواده و طبقه‌اش حاکم است، ترسیم می‌کند[3]. حال با نظر به جبر طبیعی، اقتصادی و جبرگرایی که نمودی از فرهنگ عامه است آیا نمی‌توان به این نتیجه رسید که در رابطه نظام سیاسی با فرهنگ توده مردم، این جبرگرایی و تسلیم محض آن بودن تجلی اقتدار پدرشاهی عصر و کارکرد رفتار قلدرمدارانه محمدرضا شاه پهلوی باشد و حاکی جبر محیطی؟ که بی‌تردید همان است و در آثار ناتورالیستی به جهت تجسم عینی واقعیت اجتماع به قلم کشیده می‌شود. حال که از قلم چوبک سخن رفت بد نیست که اشارت‌وار به مضامین آثار او در این دوره اشاره شود تا اجتماعیات و اوضاع جامعه منعکس شده در ادبیات نثر این دوره بیشتر نمایان شود: نگاه بی‌طرفانه و بیان واضح فساد و زشتی، تصویرسازی جامعه بیمار و اسیر خرافات، نظر به زندگی فواحش، بی‌اعتمادی، ریاکاری، توصیف زندگی وازدگان جامعه عقب مانده، بیان زندگی ولگردان و اسیران موادمخدر، تصویر تیره‌روزی‌های پایین‌ترین گروه اجتماع، انقیاد زنان از مردان در جامعه مردسالار، نا امیدی، نمایش بی‌عدالتی‌های اجتماعی، فقر، بندگی و خفت، تأکید بر سر وقایع زمینی و اجتماعی به حالات طبیعت[4]، اشاره به ادبیات پوچی به‌ویژه در «انتری که لوطی‌اش مرده بود» که درخصوص این ژانر در نوشتارهای پیشین سخن رفت و همین اشارت کافی است که بن‌مایه ظهور ادبیات پوچ‌نما، عصیان و اعتراض بوده است و انسان دربند امیدهای تهی شده و از خودبیگانه را نشان می‌دهد که به بیهوده بودن زندگی رسیده است؛ پس درواقع نویسنده دست به واکنشی اجتماعی می‌زند و با ظاهر کردن ادبیات پوچی عصیان کرده، اعتراضات خود را نشان می‌دهد به هرچه که جبر را بر او تحمیل می‌دارد حتی اگر جبر محیطی و سیاسی باشد.
از دیگر مضامین نثر این زمان پرداختن به زنان است. در «فتنه» علی دشتی با نگاهی روانشناسانه هوسرانی زنان اشراف به تحریر در می‌آید و صفات آنان این‌گونه نقل می‌شود: متظاهر به تجدد، فرنگی مآب، دم زننده با مردان درخصوص برابری بدون شرکت در فعالیت‌های اجتماعی، بیکاری، هوسبازی و خودنمایی. در آثار او گاه زنان با اغواگری مردان منحرف می‌شوند، گاه«باهرزه درایی نسبت به تعصب‌ها و محدودیت‌های اجتماعی و خانوادگی واکنش نشان می‌دهند» و گاه خیانت می‌کنند[5]. در آثار علوی زنان زندگی خود را وقف عشق می‌کنند اما شرایط نامساعد اجتماعی آنها را به سوی شکست و تیره‌روزی سوق می‌دهد و در مقابل اینان، مردان روشنفکر مطرح می‌شوند با منش‌های بورژوایی و ضداستبدادی. در نوشتار پیشین هم ذکر شد که تصویر زن در آثار آل‌احمد از مکان‌های بد خارج شده به شکل منقاد در نظام مردسالارانه خانواده نمایان می‌شود.
در پایان گفتنی است با نظر به مضامین مطرح شده در این نوشتار و جستار پیشین، مشخصات اجتماعی و فرهنگی این زمانه تاریخی از منظر سپانلو چنین بیان می‌شود: طرح مرام‌های جدید سیاسی و مسلکی با مایه‌های جهان وطنی، رواج اندیشه‌های ضداستعماری و انعکاس آن در ادبیات، رسوخ دید انتقادی و اجتماعی و جبهه‌گیری سیاسی در فعالیت‌های قلمی[...]، توجه به فرهنگ عامه و ادبیات مردمی[6].
پی‌نوشت:  
[1]ر.ک، هدر دوبرو، ژانر (نوع ادبی)، صص 23و 46 و 157
[2]حسن میرعابدینی، صد‌سال داستان‌نویسی ایران، ج1و2، ص178
[3]سیما داد، فرهنگ اصطلاحات ادبی، ص457
[4]ر.ک، حسن میرعابدینی، صد‌سال داستان‌نویسی ایران، ج 1و2، ص 252-241
[5]همان، ص 156
[6]محمدعلی سپانلو، نویسندگان پیشرو ایران...، صص 77و78  
شماره‌های بعدی این مقاله در روزهای یکشنبه و چهارشنبه منتشر می‌شود.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/25845/انتزاعی-که-طنین‌انداز-واقعیت-شد