خاطرات الرجال
 

 

ارتشبد حسین فردوست، دوست دوران کودکی محمدرضا پهلوی و رئیس دفتر اطلاعات او، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماند و خاطرات خود از دوران مجالست با شاه، خاندان و دولتمردان رژیم پهلوی را به رشته تحریر درآورد. خاطرات فردوست تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» منتشر شده است که در این ستون به تناوب برخی را مرور می‌کنیم.
نفوذ انگلستان در ایران (4)
انگلیسی‌ها در میان بختیاری‌ها هم نفوذ کامل داشتند و افرادی مانند اسعد بختیار، ظفر بختیار، پدران‌شان و خودشان و اولادشان در اختیار سیاست انگلیس بودند. محمدرضا تا می‌توانست بختیاری‌ها را تحبیب می‌کرد و در زمان ثریا قدرت آن‌ها به اوج رسیده بود. محمدرضا، ظفر بختیار را نماینده مجلس کرد و رستم بختیار رئیس تشریفات دربار بود. خوانین بختیاری از قدیم به وسیله انگلیسی‌ها تقویت می‌شدند و وسیله‌ای برای پشتیبانی از سیاست انگلیس و هرگاه که انگلیس اراده می‌کرد در جهت تضعیف دولت مرکزی بودند. بختیاری‌ها دو تیره هستند، تیره‌ای که به دربار راه یافت تیره ظفر بختیار بود. ابوالقاسم بختیار در منطقه ماند و فرد بانفوذی در بین بختیاری‌ها شد و در دوران محمدرضا سرکشی کرد و تیپ اعزامی ارتش را خلع سلاح و نابود کرد. انگلیسی‌ها در همدان هم خانواده وسیع و قدیمی قراگوزلو را داشتند. به همین ترتیب، در سایر نقاط ایران انگلیسی‌ها چنین مهره‌های ریز و درشت داشتند که همه متنفذ و ثروتمند بودند. این افراد متنفذ یا در آغاز متنفذ نبودند و انگلستان آن‌ها را متنفذ کرد یا متنفذ بودند و انگلیسی‌ها آن‌ها را متنفذتر کردند. در تهران، انگلستان تعدادی سیاستمدار حرفه‌ای تربیت کرده بود که استعداد وکالت و وزارت و صدارت داشتند و همه پست‌های کلیدی را به خود اختصاص می‌دادند. تعداد آن‌ها بسیار زیاد بود، از قبیل محمود جم (پدر فریدون) منصورالملک و غیره و غیره. بعدها یک سری تازه‌وارد از نسل جوان مانند اسدالله علم و حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا و غیره وارد گود شدند. بنابراین انگلیسی‌ها بسیار پیش از صعود محمدرضا به سلطنت، در طبقات بسیار بالای ایران نفوذ عمیق داشتند. روس‌ها قبل از انقلاب کمونیستی به وسیله نیروی قزاق نفوذ خود را اعمال می‌کردند و پس از کمونیست شده راه نفوذ پنهانی و حزبی را پیش گرفتند. انقلاب بلشویکی در روسیه و مشغول شدن روس‌ها به مسائل داخلی خود بهترین موقعیت را برای انگلیسی‌ها فراهم آورد تا یک حکومت مقتدر نظامی در ایران برقرار کنند. به این ترتیب، ایران سپر بلای هندوستان شد تا منافع استراتژیک انگلستان محفوظ بماند. رضاخان این رل را برای انگلیس بازی کرد. پس از جنگ جهانی دوم، انگلستان به شدت ضعیف شد و امپراتوری‌اش را از دست داد. هندوستان بزرگ مستقل و تقسیم شد و آمریکایی‌ها، که در طول جنگ بسیار قوی شده بودند، وارد معرکه شدند. انگلیسی‌ها تا مدتی کوشیدند تا شاید امپراتوری خود را حفظ کنند، ولی به تدریج برایشان روشن شد که حفظ همه امکان ندارد و لذا با آمریکایی‌ها شریک شدند.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/258107/خاطرات-الرجال