[ شهروند ] انتشار خبر دستور روز گذشته رئیسجمهور برای رفع نگرانیهای ایجادشده درباره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یکبار دیگر نگرانی اهالی فرهنگ و هنر درباره آینده و سرنوشت این نهاد فرهنگی را تشدید کرده است. در حقیقت رسیدگی مقامی در حد و اندازه رئیسجمهور به درگیریهای کانون پرورش فکری- که البته با هر متر و معیاری، چه در جغرافیای وطن و چه در سطحی فراتر از مرزها یکی از موفقترین نهادهای فرهنگی این سرزمین در تمام این سالها بوده- حکایت از جدی بودن بحرانهایی میکند که نهادی مانند کانون را، با تمام ارزش و اهمیت کتمانناپذیرش، به آستانه تعطیلی و نابودی کشانده است. این خطر که در هفتههای اخیر، بعد از مطرح شدن «طرح تجمیع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با واحدهای استانی آموزش و پرورش» عریانتر و عیانتر از همیشه خود را به رخ کشیده؛ حالا با ورود رئیسجمهور، برجستهتر از همیشه به خودنمایی نشسته است...
آغاز داستان
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در چند دهه اخیر با بحرانهای بسیاری درگیر بوده. با این حال این بحران اخیر زمانی آغاز شد که جمعی از نمایندگان مجلس بعد از مطرح کردن «طرح تقویت نظام آموزش و پرورش» تصمیم گرفتند برای حل و رفع مشکلات ساختاری آموزش و پرورش، واحدهای استانی این وزارتخانه- متشکل از اداره کل آموزش و پرورش استان، اداره کل نوسازی، تجهیز و توسعه مدارس هر استان و اداره کل کانون پرورش فکری- را با هم ادغام کنند. یک طرح برگرفته از نگاه اقتصادی به مقوله فرهنگ- که مراکز فرهنگی را به عنوان «بنگاههای زیانده» در نظر گرفته و از طریق ادغام این بنگاهها به دنبال این است گامی هر چند کوچک در راستای حل معضلات اقتصادی وزارت آموزش و پرورش برداشته شود. این طرح که برای بسیاری از فعالان فرهنگی یادآور طرح ادغام کتابخانههای کانون با نهاد کتابخانههاست- که در تابستان 1400 مطرح و البته با عکسالعمل قاطبه فعالان فرهنگی و هنری کشور مواجه شد؛ از نگاه اهالی فرهنگ نه تنها دستاوردی قابل توجه نخواهد داشت، بلکه در نهایت به نابودی کانون ختم خواهد شد. به نظر میرسد که ورود رئیسجمهور به این ماجرا ریشه در این نگرانیها داشته است...
سرنوشت محتوم
اهالی فرهنگ بر این باورند که طرح ادغام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در وزارت آموزش و پرورش فرجام محتومی خواهد داشت- که تنها و تنها نابودی این نهاد است! در واقع این جماعت عقیده دارند که این طرح استقلال کانون را زیر سؤال برده و در نهایت به حذف تدریجی این نهاد ریشهدار منجر خواهد شد- که از زمان آغاز به کار در سال 1344 فعالیتهای گستردهای را پی گرفته و نه تنها مهمترین ناشر کتابهای کودکان و نوجوانان بوده و در عین حال گستردهترین شبکهٔ کتابخانههای کودکان و نوجوانان را ایجاد و اداره کرده، بلکه تهیهکننده فیلم و سایر فراوردههای فرهنگی برای کودکان و نوجوانان هم بوده است.
با چنین سابقهای، به باور فعالان فرهنگی، نهادی مانند کانون را نباید قربانی این طرح نسنجیده کرد که با نادیده انگاشتن ماهیت کانون پرورش فکری که بر پایۀ حضور داوطلبانه مخاطبان بنا شده، عملاً حاصلی جز مضمحل کردن کانون در ساختار پرمشکل آموزش و پرورش نخواهد داشت!
پایان کار کانون
واکنشها و نگرانیهای اهالی فرهنگ نسبت به ریسک بزرگی چون تعطیلی و نابودی نهادی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با نامه چند روز پیش انجمن نویسندگان کودک و نوجوان خطاب به رئیسجمهور مسعود پزشکیان وارد دور تازهای شد. انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در این نامه دغدغههای خود برای کانون پرورش فکری را رسانهای کرده و گفته بود که در شرایطی که این روزها کانون گرفتار مشکلات متعددی در زمینه تصمیمگیری و طراحی برنامهها و کیفیت تولیدات و بودجه است، مطرح شدن این حاشیه جدید، کلاف مشکلات و مسائل کانون را سردرگمتر خواهد کرد- و در نهایت هم طرح تجمیع کانون پرورش فکری با آموزش و پرورش را به معنای «پایان کار» کانون عنوان کرده بود...
کانون قربانی
مناف یحییپور نویسنده کودک و نوجوان و یکی از اعضای هیأت مدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان نیز عقیده دارد که طرح ادغام منجر به از بین رفتن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خواهد شد. او بعد از اشاره به این که «کانون نیز مانند هر دستگاه دیگری در سالهای بعد از انقلاب فراز و فرودهای مختلفی را پشت سر گذاشته»؛ به خبرگزاری تسنیم میگوید که «کانون زمانی وابسته به وزارت علوم بود، اما پس از چندی به دلیل سن مخاطبان این مرکز زیر نظر وزارت آموزش و پرورش تعریف شد. مشکل اما از زمانی آغاز شد که آموزش و پرورش به این فکر افتاد که میتواند مراکز و کتابخانههای کانون را شبیه مدارس آموزش و پرورش کرده و خلأ آموزش رسمی خود را در اینجا جبران کند. نگاهی که نتیجهاش دور شدن کانون از ماهیت ذاتی و مسیر و اهداف اصلی خود و غلبه سلیقه مدیران بر مأموریت اصلی کانون شد. این طرح که دو سال پیش با پیشنهاد ادغام کتابخانههای کانون با نهاد کتابخانهها نیز مطرح شد، زنگ خطری بود که بسیاری از فعالان حوزه کودک و نوجوان را به واکنش واداشت- و حالا دور جدیدی از آن را هم شاهدیم».
این نویسنده و فعال حوزه کودک و نوجوان با اشاره به اینکه «اگر وزارت نفت بگوید که برای استخراج نفت به بودجه نیاز است، سرمایهگذاری صورت خواهد گرفت؛ اما آموزش و پرورش که قرار است مهمترین سرمایه را پرورش دهد، یک نهاد مصرفی شناخته میشود»؛ نابودی کانون پرورش فکری را با این طرز فکر محتوم دانسته و میگوید که این نگاه کانون را قربانی مشکلات اقتصادی آموزش و پرورش خواهد کرد: «تقریبا همه کشورهای پیشرفته حاضرند در مرکزی مانند کانون سرمایهگذاری کنند و صرفاً به عنوان یک بنگاه زیانده به آن نگاه نکنند. یعنی چه که یک نهاد چون پول در نمیآورد، زیانده است! پس بچههایی که خلاقیت آنها در این مراکز شکوفا میشود، چه؟! بسیاری از مدیران، هنرمندان و نویسندگان کشور بچههای کانون بودهاند. آیا اینها سرمایه و ثمره کانون نیست»؟!
دغدغه و درک همدلانه رئیسجمهور
در این میان البته دستور رئیسجمهور برای رفع نگرانیها درباره کانون پرورش فکری برای برخی از اهالی فرهنگ و هنر تسکیندهنده بوده است. طبق این دستور که در پی اظهار نگرانی جدی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان نسبت به روند تضعیف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان صادر شده؛ رئیسجمهور به وزیر آموزش و پرورش دستور داده پیشنهادها و نگرانیهای اهالی فرهنگ درباره کانون را بررسی و در مورد چگونگی رفع این نگرانیها اعلام نظر کند. به گزارش ایرنا؛ حالا بعد از صدور این دستور؛ برخی از اهالی فرهنگ از جمله فریدون عموزاده خلیلی از آن استقبال کرده و آن را نشانه دغدغه و درک همدلانه رئیسجمهور نسبت به مسائل و ادبیات کودکان و نوجوانان عنوان کرده و اظهار امیدواری کردهاند که دستور رییسجمهور منجر به بهبود وضعیت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شود.