خاطرات الرجال
 

 

اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهره‌ها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشت‌های علم» به چاپ رسیده‌اند و ما در این ستون به تناوب این یادداشت‌ها را مرور می‌کنیم.
پایان مهمانی لاشخورها!
امروز اعلیحضرت فرمودند: «راستی به تو خبر خوش بدهم که تصمیم گرفتم به مهمانی‌های خواهرهای خودم نروم، به علاوه تصمیم گرفتم تمام این گُه و گندهایی که این‌جا هم دعوت می‌شدند دیگر دعوت نشوند. جز مشغله و دردسر برای من چیزی نداشتند. پدرسوخته‌ها با من بلوت یا بریج بازی می‌کنند و در فاصله انداختن هر ورق یک تقاضایی از من دارند. یا در منزل خواهرها یک عده لاشخور پدرسوخته جز تقاضا دیگر چیزی ندارند. دیشب تصمیم خودم را به علیاحضرت گفتم، بسیار ناراحت شدند.» عرض کردم من که مکرر این مطلب را به عرض خاکپای مبارک رسانده بودم، توجه نمی‌فرمودید. هروقت در نوشهر یا در کیش شرفیاب می‌شدم و این بی‌تربیتی‌ها را می‌دیدم خونم به جوش می‌آمد... فرمودند: «محض خاطر شهبانو چیزی نمی‌گفتم، ولی دیگر احساس می‌کنم قابل تحمل نیست و به این جهت موقوف شد.» عرض کردم تبریک عرض می‌کنم و باید این کار، چنان که مکرر عرض کرده بودم از 10 سال پیش که شروع شده بود موقوف می‌شد.56.3.18

شیره مالی سر پدرسوخته‌ها!
صبح شرفیاب شدم. البته بعد از آن که در خانه، عده بی‌شماری شاکی انتخاباتی را راه انداختم یا به قول معروف سر آن‌ها شیره مالیدم، چون هرچه من بگویم به گوش‌شان که فرو نمی‌رود، مگر آن که قول انتخاب شدن آن‌ها را بدهم. آن وقت همین پدرسوخته‌ها از عدم آزادی انتخابات و ظلم و ستمی که به آن‌ها شده شکایت می‌کنند، ولی می‌خواهند که من دست آن‌ها را در انتخاباتی که باید به وسیله مردم بشود، بگیرم. کارهایی که به عرض رساندم تمام انتخاباتی بود و واقعاً راجع به جاهایی که به این آزادی نسبی انتخاباتی که این دوره داده شده به نظر من تخطی علنی شده است. اوامری به دولت صادر فرمودند که رسیدگی به عمل آید...54.3.20

سر کار گذاشتن اندیشمندان!
صبح شرفیاب شدم امروز گروه اندیشمندان در حدود ۵۰۰ نفر شرفیاب می‌شدند. این‌ها مسائل ایران را به خیال خودشان بررسی می‌کنند و نظراتشان را توسط دفتر مخصوص به دولت می‌رسانند. رئیس آن‌ها هوشنگ نهاوندی است که سابق، رئیس دانشگاه تهران بود و حالا رئیس دفتر مخصوص علیاحضرت شهبانو است. نایب رئیس آن‌ها دکتر عباس صفویان، طبيب معالج من است. وقتی این‌ها تشکیل شدند که شاهنشاه می‌خواستند در مقابل حزب ایران نوین قوه دیگری هم غیر از حزب مردم باشد و همه مغزها مثلاً در حزب ایران نوین جمع نشود. ولی حالا که یک حزب رستاخیز داریم این‌ها شأن نزول خودشان را از دست داده‌اند، ولی نمی‌فهمند. کسی هم حرفی ندارد، بگذار باشند و وقت بگذرانند چه عیبی دارد؟56.3.21


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/257805/خاطرات-الرجال