روایت یک مستندساز روحانی از زندگی و فیلمسازی زیر بمباران بیروت
 
بیروت زیر باروت و بمب و آتش!
 

 

  [شهروند] چند وقتی است شبکه افق سیما با پخش مجموعه مستند «باروت و بیروت» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی میلاد امینی‌موحد مخاطبان را به میهمانی مقاومت لبنان دعوت کرده است. یک مجموعه کوتاه مستند، محصول مشترک مرکز رسانه‌ای نهضت و شبکه افق سیما‌، که در قالب مستندهایی کوتاه به بررسی    وضعیت زندگی مردم لبنان پس از حملات رژیم صهیونیستی به بیروت می‌پردازد. ساختار این مجموعه مستند هم به این شکل است که میلاد امینی‌موحد در هر قسمت سراغ یک سوژه رفته و با او درباره زندگی در شرایط کنونی بیروت گفت‌وگو می‌کند. میلاد امینی‌موحد مستندساز که با هدف ساخت مستند «باروت یا بیروت» به لبنان سفر کرده و با حضور در مناطق ویران‌شده، روایتی مستند و عینی از مقاومت شگفت‌انگیز مردم لبنان در برابر حملات رژیم صهیونیستی و پیامدهای دردناک این رویدادها ارائه کرده؛ رخ‌به‌رخ با مردم لبنان گفت‌وگو می‌کند تا قادر به نمایش تصاویری آشنا و نزدیک با شرایط زندگی و مبارزات آن‌ها شود. در حقیقت به گفته کارگردان «باروت و بیروت»؛ «شخصیت‌های مختلفی در این مجموعه حضور داشتند؛ از آتش‌نشانی که در جنوب بیروت مشغول بود و پس از هر حمله موشکی خدمات‌رسانی می‌کرد، تا راننده تاکسی که خانواده‌اش در کمپ پناهجویان بودند و خودش مجبور بود در شرایط جنگی مسافرکشی کند. مادر و دختری هم داشتیم که پدرشان در خط مقدم مبارزه با اسرائیل بود و آن‌ها در کمپ پناهجویان زندگی می‌کردند، یا معلمی که در مدرسه‌ای که برای پناهجویان راه انداخته بود، خدمت می‌کرد». حاصل؛ تصاویری متفاوت از نبرد حزب‌الله از زبان مردم لبنان است که در روزهای اخیر از شبکه افق سیما روی آنتن رفته و روایتی متفاوت از مشاهدات یک روحانی مستندساز از زندگی زیر بمباران بیروت به نمایش می‌گذارند. مطلبی که در پی می‌آید، خلاصه‌ای از گفت‌وگوی این مستندساز با خبرگزاری مهر است:

 می‌توانید بگویید با چه دغدغه‌ای به لبنان رفتید و می‌خواستید از چه زاویه‌ای این جنگ را تصویر کنید؟
ورود ما به لبنان دقیقاً روزی بود که سیدحسن نصرالله شهید شد و در واقع فضای لبنان و به خصوص بیروت کاملاً جنگی بود. در چنین وضعیتی مجموعه مستند «باروت و بیروت» را در طول دو هفته تولید کردیم. یعنی در طول ۱۴ روز حضورمان ۱۱ قسمت را تولید کردیم که روایتی اجتماعی از بحران جنگ لبنان و اسرائیل بود و در واقع در این ۱۱ قسمت، به ۱۱ کاراکتر مختلف می‌پردازیم و نشان می‌دهیم که در طول یک روز چه می‌کنند و با ماجرای جنگ چگونه طرف می‌شوند.

 دلیل خاصی داشت که با لباس روحانیت به لبنان نرفته بودید؟
من تنها رفته بودم و می‌خواستم، هم تصویر بگیرم و هم مصاحبه کنم. فضای آن‌جا اتفاقاً به گونه‌ای بود که روحانیون در رفت‌وآمد و مساجد فعال بودند، اما به خاطر کارهایی که من آنجا داشتم، طبیعتاً این لباس خیلی کمک نمی‌کرد و پوشیدنش ضرورتی نداشت.

 درباره مهم‌ترین چالش‌ها و موانعی که در مسیر ساخت این مجموعه داشتید، صحبت می‌کنید؟
مهم‌ترین موضوع فضای امنیتی آن‌جاست. به هر حال خیلی‌ها مجوز خبرنگاری گرفته‌اند، اما به جای کار رسانه‌ای داده‌ها و اطلاعات را به جبهه مخالف می‌دهند. مثلاً، اطلاعاتی در مورد حضور بچه‌های حزب‌الله یا هر جریان دیگری در فلان کمپ  و این باعث می‌شود که لبنانی‌ها در تعامل با اصحاب رسانه بسیار احتیاط کنند. البته با ایرانیان تعامل بیشتری داشتند و راحت‌تر بودند. شاید بهتر است بگویم برای پیشبرد کارها در آن‌جا، بیشتر از مجوز رسانه، تعامل با مردم لبنان و بچه‌های حزب‌الله
 به کار می‌آید.

 صهیونیست‌ها در این مدت مدام در حال تبلیغات در این زمینه بوده‌اند که هدف اصلی‌شان مردم عادی نیست. می‌توانید کمی درباره شواهدتان در رد این ادعا صحبت کنید؟
یکی از سوژه‌های ما آتش‌نشانی بود که دقیقاً در حمله موشکی مجدد اسرائیل به یک نقطه به شهادت رسید. این مسئله بسیار مهم است و باید به آن اشاره کنیم که اتفاقاً آنها اصول و قواعد جنگ را رعایت نمی‌کنند؛ جنگ آن‌ها نابرابر است. مثلاً، یک نقطه را که زده‌اند، دوباره می‌زنند. منتظر می‌مانند تا مردم جمع شوند و دوباره حمله می‌کنند، به این امید که یکی از فرماندهان در آن‌جا باشد. ما در صحنه و میدان بودیم و می‌دیدیم که حزب‌الله تلاش می‌کرد تا به‌طور دقیق عمل کند و فقط پایگاه‌های نظامی طرف مقابل را هدف قرار دهد و به مردم و خانه‌های مسکونی آسیب نرساند.

 به نظرتان میزان موفقیت تلویزیون در انعکاس واقعیت موجود چگونه و در چه حدی بوده است؟
گزارش‌های تلویزیون با واقعیت‌ها نزدیک هستند، اما این نزدیکی کامل نیست  و البته این هم به خاطر محدودیت‌های فرمی و حرفه‌ای خبرنگاران است که باعث می‌شود نتوانند به‌طور دقیق واقعیت‌ها را تصویر کنند. مثلا خیلی‌ها- مثل خود من قبل از رفتنم به لبنان- فکر می‌کنند که بیروت مملو از جمعیت است و هر ساختمانی که فرو می‌ریزد، 2 هزار نفر کشته می‌شوند. اما حقیقت این است که خیلی‌ها این واقعیت بدیهی را نمی‌دانند که جنوب بیروت تخلیه شده است. منظور من این است که آن‌چه روایت می‌کنیم باید با واقعیت همخوانی داشته باشد، اما ضعف‌های ساختاری، فرمی و حرفه‌ای برخی از همکاران باعث می‌شود نتوانیم به‌درستی این واقعیت‌ها را انتقال دهیم.

 درباره مناسبات مردم و وضعیت روانی گروه‌های درگیر در مقاومت چه می‌توانید بگویید؟
جنگ در لبنان بیش از این‌که باعث شود حزب‌الله لبنان و تشیع از باقی مذاهب و مردم لبنان فاصله بگیرند، اتفاقاً آن‌ها را به هم نزدیک‌تر کرده است. بسیاری از کمپ‌هایی که من مراجعه می‌کردم، کلیساها یا مدارسی بودند که زیر نظر کلیسا فعالیت می‌کردند و برای پناهجویان باز شده بودند. پناهجویانی که غالباً شیعه بودند، در این مکان‌ها به صورت کاملاً مسالمت‌آمیز و عادی با بقیه مردم زندگی می‌کردند. این مسئله جالبی بود که نشان می‌داد زندگی در کنار هم و با همدیگر چقدر طبیعی و ممکن است. از طرفی توجه به ایران بیشتر شده است. در نماز جمعه تاریخی رهبر معظم انقلاب این تاثیرپذیری قابل توجه بود. من آن روز همراه دوستم که همکار رسانه‌ای بود، بیروت را محله به محله گشتیم و این را به عینه دیدیم...


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/257292/-بیروت-زیر-باروت-و-بمب-و-آتش!