[ شهروند ] پنجشنبه، هجدهم آبانماه بود که درگیری تماشاگران فوتبال در هلند با طرفداران تیم صهیونیستی مکابی، خبرساز شد. این درگیری به مسابقات لیگ اروپا برمیگشت و دیدار شامگاه پنجشنبه تیم صهیونیستی مکابی با آژاکس آمستردام هلند. اسرائیلیهای حاضر در ورزشگاه، به پرچم فلسطین اهانت کرده و حتی شعارهای نژادپرستانه داده بودند. همین موجب شد که خشم عدهای از تماشاگران هلندی برانگیخته شود و کار به درگیری بکشد. در این درگیری بیش از 10 اسرائیلی زخمی شدند و کابینه بنیامین نتانیاهو تصمیم گرفت هواپیماهایی را برای تخلیه صهیونیستهای حاضر در هلند روانه این کشور کند. بعد از این بازی، پنجشنبه بار دیگر در چارچوب بازیهای لیگ ملتهای اروپا، تیمهای ملی فرانسه و رژیم اشغالگر به مصاف هم رفتند؛ مواجههای که تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شده بود. جالب است با وجود تمام تدابیری که برای این مسابقه اندیشیده شده بود، باز هم خشم مردم اروپا در مقابل اسرائیل، غیر قابل پیشگیری بود. تماشاگران فرانسوی پیش از آغاز مسابقه و در راستای مخالفت با نسلکشی فلسطینیان در غزه به طور یکصدا در زمان پخش سرود رژیم صهیونیستی، سرود این رژیم اشغالگر را هو کردند. این در حالی بود که رونین بار، رئیس شاباک (سازمان اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل) هم در ورزشگاه حاضر بود. برخی گزارشها حاکی از آن است که بعد از بازی، درگیریهایی بیرون از ورزشگاه هم رخ داده. روزنامه فرانسوی «اکیپ» گزارش داده این درگیریها حدود ۲۰ دقیقه بعد از آغاز بازی شروع شد و بعد از آن هم ادامه داشت. تمام این جریانها نشان میدهد رژیم صهیونیستی هر کاری هم بکند، منفور خواهد بود و نمیتواند خشم مردم جهان را علیه خود فروبنشاند. ماجرایی که در دوران پهلوی و تقابل تیم ایران با رژیم اشغالگر، رخ داده بود. به همین مناسبت گذری به تاریخ کردهایم و مروری به بازی فوتبال ایران و رژیم صهیونیستی در سال 47 و 49. این گزارش تاریخی مستند است به مطلب مرکز بررسی اسناد تاریخی.
انزجام عمومی مردم
برخی ادعا دارند که فوتبال را نباید از پس عینک سیاست نگریست اما چنین ایدهای چندان با واقعیت سازگار نیست؛ همانطور که در حافظه تاریخی ایرانیان، وقتی پای تیم فوتبال اسرائیل به میان آمد، قضایا طور دیگری رقم میخورد. نفرت و انزجار مردم ایران از رژیم صهیونیستی در دوره نهضت اسلامی به شیوههای مختلفی بروز و ظهور مییافت و به خاطر ارتباط ویژه رژیم پهلوی با رژیم صهیونیستی، اغلب چالشهایی نیز برای محمدرضاشاه ایجاد میکرد. یکی از مهمترینشان هم تقابلهای دو تیم فوتبال ایران و اسرائیل در رقابتهای آسیایی بود که با اعلام انزجار مردم همراه شد.
بلیت هایی که از جلوتر خریداری شد
ماجرا به 29 اردیبهشت 1347 برمیگشت. یک روز قبل از این مسابقه شایع شده بود که حبیبالله القانیان (سرمایهدار مطرح یهودی)، 10 هزار بلیت این مسابقه را تهیه کرده تا به طور رایگان در اختیار یهودیان قرار دهد. در گزارش «خیلی محرمانه» به تاریخ 28/2/1347 در اینباره آمده است: «برابر اطلاع، آقای حبیب القانیان قبلاً 10 هزار بلیت مسابقات جام آسیایی را خریداری و بین یهودیان تقسیم نموده است.» همین گزارش از احتمال بروز درگیری در جریان این مسابقه خبر داد و نوشت: «...درصورت بروز عکسالعمل از طرف کلیمیان، به احتمال قوی ممکن است تضادی بین ایرانیان و اقلیت یهودی به وقوع بپیوندد.»
شهروند: حبیب القانیان از یهودیان با نفوذ و رئیس انجمن کلیمیان ایران بود. او که به عنوان یک یهودی ثروتمند شناخته میشد، نقش ویژهای در اعمال سیاستهای ضد ملی و ضد اسلامی در ایران داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم دستگیر، محاکمه و اعدام شد. در دادگاه محاکمه او، اسنادی رونمایی شد که نشان میداد القانیان به همراه چند تن از یهودیان در تأمین هزینههای دولت اسرائیل نقش داشته است.
اعلامیههایی که در ورزشگاه پخش شد
ساعت 18 روز 29 اردیبهشت سرانجام دو تیم ملی ایران و اسرائیل در حضور حدود 40 هزار تماشاچی در ورزشگاه امجدیه رو در روی هم قرار گرفتند و در نهایت تیم فوتبال ایران توانست با دو گل حریف را شکست دهد. روزنامه اطلاعات از احساسات زایدالوصف مردم در پی شکست اسرائیل خبر داد و نوشت: «تهران دیشب تا صبح بیدار بود...» انزجار و نفرت مردم ایران نسبت به اسرائیل البته در زمین فوتبال هم خودش را نشان داده بود. براساس اسناد موجود قبل از برگزاری این بازی، اعلامیهها و تراکتهایی در ضدیت با رژیم صهیونیستی در اطراف ورزشگاه امجدیه توزیع شد. مأمور مخفی ساواک به نقل از یک منبع ناشناخته در این رابطه گزارش داده بود: «...من نزدیک امجدیه بودم. تراکتهای زیادی پخش شد که علیه اسرائیل بود و نشان دادند در واقع چقدر با اسرائیل مخالف هستند.» این گزارش میافزاید: «مردم ناراحتی خود را به نام فوتبال علیه اسرائیل ابراز نمودند.»
تقابل با تاج و درگیری با پلیس
البته این آخرین تقابل تیمهای ایرانی و اسرائیلی در قالب رقابت فوتبال نبود. دو سال بعد، در 21 فروردین 1349 بار دیگر مردم ایران فرصت یافتند تا نفرت خود را از اسرائیل فریاد بزنند. در این روز دو تیم تاج تهران و هاپوئل تلآویو، برای تعیین قهرمان مسابقات باشگاهی قهرمانی آسیا در ورزشگاه امجدیه تهران رو در روی هم قرار گرفتند. جدا از نتیجه بازی که به سود تیم ایرانی رقم خورد، باز هم احساسات ضد صهیونیستی مردم ایران خودنمایی کرد. «پس از خاتمه بازی و شکست تیم اسرائیل، جمعیت تماشاگر از میدان امجدیه به حرکت درآمد و پس از سنگباران کردن دفتر هواپیمایی العال و با شعارهای ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی و به طرفداری از فلسطینیان، با پلیس درگیر شدند.»
روایت اسدالله علم از ماجرا
این جریان، محمدرضاشاه را به شدت عصبی کرده بود. به روایت اسدالله علم: «صبح شرفیاب شدم. شاهنشاه را فوقالعاده ناراحت دیدم. علت را جویا شدم. فرمودند جریاناتی در شهر هست که عادی نیست؛ یعنی بعضی دستجات دانشجویان و بعضی جوانهای دیگر شعارهایی میدهند که کاملاً کمونیستی (!) است. یک فتح فوتبال که این همه سر و صدا ندارد. آن همه شعارهای زنده باد خلق فلسطین و مرگ بر یهود [برای چیست؟] عوامل امنیتی هم نمیدانند ریشه کار چیست؟»
شعارهای مردم علیه موشه دایان
مصطفی حائریزاده که خود شاهد رخدادهای سیاسی آن روزها بود به یاد میآورد: «هنگامی که مسابقه به نفع ایران تمام شد، دستگاه سخت به وحشت افتاد. یادم هست برق قسمتی از شهر را قطع کردند. من در چهارراه ولیعصر بودم. تمام خیابانها مملو از جمعیت بود. مردم شعار میدادند و علیه موشهدایان شعر میخواندند. تمام تاکسیها، اتوبوسها و سواریها چراغهایشان را روشن کرده و بوق میزدند. در هیچ قنادیای شیرینی نمانده بود... روز بعد فوتبالیستهای اسرائیلی تحت حفاظت شدید امنیتی از کشور خارج شدند و دستگاه فهمید در این کشور هیچ جایی برای اسرائیل وجود ندارد.» با پیروزی انقلاب از آنجا که جمهوری اسلامی، اسرائیل را به عنوان یک کشور قانونی به رسمیت نمیشناخت، ورزشکاران ایرانی نه تنها در فوتبال، بلکه در هیچ رشته ورزشی دیگر حاضر به مسابقه با نمایندگان این رژیم غاصب نشدند و این روش برای برخی از ورزشکاران آزاده جهان الگو قرار گرفت.
شهروند: حاج مصطفی حائریزاده از مبارزین باسابقهای بود که از جوانی پا به عرصه مبارزه با استبداد و استکبار گذاشت و با شکلگیری نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) همراه با دیگر اعضای موتلفه اسلامی، مبارزه با رژیم را دنبال کرد. آن مرحوم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت تشکیلاتی خود را در حزب جمهوری اسلامی پی گرفت و علاوه بر عضویت در شورای مرکزی در بخش های اجرایی آن نیز ایفای مسئولیت کرد. پس از تعطیلی حزب جمهوری اسلامی، در بازسازی موتلفه اسلامی نقش جدی داشت و در جایگاههای مختلفی چون عضو موسس، عضو هیات نظارت، عضو شورای مرکزی و نیز فعالیت در بخشهای مختلف اجرایی حزب موتلفه اسلامی، مثمر ثمر بود. همراهی با شهید سید اسدالله لاجوردی در جایگاههای مختلف مسوولیتی آن شهید بزرگوار، از دیگر عرصههای خدمت رسانی مرحوم
حائری زاده بود. حائریزاده 11 اردیبهشت سال 1401 درگذشت.