«شهروند» بررسی می‌کند؛ ادبیات در قاب جادویی
 
چرا اقتباس ادبی در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی کم‌رنگ است؟
 

 

 [شهروند] در تمام سال‌های اخیر کارشناسان و منتقدان سینما و تلویزیون ریشه اصلی کمبودها و آسیب‌های اصلی آثار نمایشی ایرانی- چه در مدیوم تلویزیون و چه سینما- را در فیلمنامه آن‌ها می‌دانند. به باور این منتقدین، اکثر فیلمنامه‌های فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی از نظر خط داستانی، فضاسازی، شخصیت‌پردازی و روند تکاملی شخصیت‌ها ضعف‌ها و کمبودهای اساسی دارند- و تنها راه- یا حداقل یکی از راه‌های- غلبه بر این ضعف و کمبود نیز استفاده از منابع داستانی به‌مثابه هسته اصلی فیلمنامه است. این‌که اغلب سریال‌ها و فیلم‌های غربی یک داستان، رمان یا حتی گزارش مطبوعاتی را دستمایه روایت خود قرار می‌دهند، از نظر منتقدان وطنی عامل اصلی قدرت و قوت این آثار در قیاس با آثار ایرانی است.
با این حال مروری گذرا بر تیتراژ فیلم‌ها- و به خصوص سریال‌های- ایرانی حکایت از این می‌کند که حداقل در سال‌های اخیر هنرمندان و سینماگران ایرانی چندان هم به این قضیه بی‌تفاوت نبوده‌اند و به‌خصوص در زمینه سریال‌سازی گام‌های قابل اعتنایی در حوزه اقتباس ادبی برداشته شده- که یکی از نمونه‌های متاخرش هم همین سریال «بازنده» است که چند هفته‌ای از طریق شبکه نمایش خانگی منتشر می‌شود. این مطلب می‌کوشد نگاهی به این موضوع داشته باشد...

 این روزها در شبکه نمایش خانگی سریالی پخش می‌شود به نام «بازنده»- که یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های ایرانی چند وقت اخیر است. و البته مهم‌تر از پربیننده‌ بودن این‌که این ساخته جنایی امین حسین‌پور با بازی علیرضا کمالی، سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، پیمان قاسم‌خانی و امیر غفارمنش یکی از معدود آثار ایرانی است که داستان پراوج‌وفرود و پر از طرح و توطئه خود را- درباره کارآگاهی که در پیگیری پرونده یک دختر گمشده وارد هزارتویی از اتفاقات و روابط پیچیده و عجیب شده و پرده از رازهای بزرگی برمی‌دارد- با ریتم و ضرب‌آهنگ و لحنی درست روایت می‌کند که تا حد زیادی مدیون و مرهون منبع اصلی اقتباس‌اش رمان «زوج همسایه» یا «زن همسایه» نوشته شاری لاپناست. رمانی که با این که با هیچ متر و معیاری جزو رمان‌های درجه یک به شمار نمی‌آید، ولی با این حال توانسته یکی از ایرادات همیشگی آثار نمایشی ایرانی را حل کرده و الگویی و سرمشقی خوش‌ریتم در اختیار سریال‌سازان آینده قرار دهد...

یک یادآوری
این اتفاق را در یکی دو سال گذشته در دو سریال دیگر هم دیده‌اید  که چگونه اقتباس از یک اثر داستانی به‌واسطه بنیان مناسبی که از ابتدا در اختیار سناریست قرار می‌دهد، در نهایت به احتمال زیاد منتج به یک اثر خوش‌ریتم و پرماجرا و جذاب خواهد شد.
 اولین سریالی که در یکی دو سال گذشته این پیش‌فرض را ثابت کرد، «یاغی» محمد کارت بود که با اقتباس از رمان «سالتو»ی مهدی افروزمنش جلوی دوربین رفته بود و با ریتم و لحن و پراکندگی مناسب رخدادهای داستانی در کنار شخصیت‌های جذاب و همدلی‌برانگیز تبدیل به یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌های زمان نمایش خودش شد.
دیگر سریال اقتباسی این چند وقت اخیر هم «زخم کاری» محمدحسین مهدویان بود. سریالی جذاب و محبوب درباره مافیای قدرت و ثروت که روابط و شخصیت‌ها و رخدادهای داستانی‌اش را بر اساس رمان «بیست زخم کاری» محمود حسینی‌زاد پیش برده بود و بر همین پایه هم توانسته بود ساختاری مستحکم و استوار حاصل آورده و یک بار دیگر نقش سازنده اقتباس ادبی در شکل‌گیری یک اثر جذاب را یادآوری کند.

بهترین‌های جهان
این مطلب البته در آن‌سوی مرزها- و به خصوص در فیلم‌ها و سریال‌های هالیوودی- نادیده و ناگفته نمانده و سریال‌سازان مطرح جهان بارها و بارها نقش و تاثیر اقتباس در شکل‌گیری اثری ماندگار و پرتماشاگر را مورد تاکید قرار داده‌اند. شاهد این مثال هم مروری حتی گذرا بر اسامی سریال‌های محبوب سال‌های اخیر است که درصد قابل توجهی از آن‌ها ریشه در رمان‌های محبوب و پربیننده سال‌های اخیر دارند.
از این نظر بیائید بهترین سریال‌های خارجی این چند وقت اخیر را مرور کنیم. احتمالا تردیدی در این واقعیت وجود ندارد که سریال‌های «بازی تاج و تخت»، «سرنوشت ندیمه»، «دروغ‌های کوچک بزرگ»، «خانه پوشالی»، «دروغ‌گوهای کوچک زیبا» و «بریجرتون» شماری از بهترین و موفق‌ترین سریال‌های سال‌های اخیر هستند. در این میان البته واقعیت جالب‌تر این‌که این آثار از این نظر که همگی بر اساس آثار ادبی و داستانی اقتباس شده‌اند، با هم اشتراک و پیوند دارند. به بیانی ساده‌تر همه این سریال‌ها اقتباسی هستند. سریال دوران‌ساز «بازی تاج و تخت» از مجموعه رمان‌های «ترانه‌ یخ و آتش» اقتباس شده است. «سرنوشت ندیمه» اقتباسی از رمانی به همین نام اثر مارگارت اتوود است.
 «دروغ‌های کوچک بزرگ» نیز بر اساس کتابی به همین نام نوشته‌ لیان موریارتی ساخته شده است. تریلر سیاسی «خانه‌ پوشالی» اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته مایکل دوبز است. سریال نوجوانانه «دروغ‌گوهای کوچک زیبا» بر اساس رمانی از سارا شپرد ساخته شده و سریال «بریجرتون» هم بر اساس مجموعه‌ رمان‌های عاشقانه‌ تاریخی نوشته‌ جولیا کوین جلوی دوربین رفته است.

تاریخ اقتباس سریال
این قضیه در سرزمین خودمان هم صادق است و شماری از بهترین‌های تاریخ سریال‌سازی از آثار داستانی اقتباس شده‌اند.
علاوه بر نمونه‌های ذکر شده؛ مهم‌ترین نمونه‌اش هم «دایی‌جان ناپلئون» ناصر تقوایی بر اساس رمان ایرج پزشک‌زاد است که در کنار آثاری مانند «قصه‌های مجید» کیومرث پوراحمد بر اساس مجموعه داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی، «حکایت‌های کمال» قدرت‌الله صلح‌میرزایی بر اساس اثر پنج جلدی محمد میرکیانی، «کوچک جنگلی» بهروز افخمی بر اساس کتاب «مردی از جنگل» نوشته احمد احرار، «وارش» احمد کاوری بر اساس رمان «مهاجران» نوشته هاوارد فاست، «بوم و بانو»ی سعید سلطانی بر اساس رمان «چشم‌هایش» بزرگ علوی و «سوران» سروش محمدزاده بر اساس کتاب «عصرهای کریسکان» نوشته کیانوش گلزار راغب کلیتی محترم و معتبر را حاصل آورده‌اند که بی‌تردید شامل شماری از بهترین آثار تولید شده در تاریخ سریال‌سازی این سرزمین است

به زودی
و حالا این‌که خبر می‌رسد که دو سریال پرهزینه و پربازیگر بر اساس دو رمان معروف و محبوب در راه است، برای علاقمندان سریال‌های ایرانی می‌تواند امیدوارکننده باشد. اولین سریال «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار است که بر اساس رمان «سووشون» نوشته سیمین دانشور جلوی دوربین رفته و داستان خود در ارتباط با رخدادهای سال‌های پایانی جنگ جهانی دوم در فضای اجتماعی شیراز را روایت می‌کند.
سریالی با بازی بهنوش طباطبایی، میلاد کی‌مرام، سام درخشانی و شماری دیگر از بازیگران پرهوادار که با توجه به پیشینه نرگس آبیار در زمینه نویسندگی امیدوارکننده جلوه می‌کند. به خصوص که این کارگردان در عرصه سینما همواره امیدوارکننده عمل کرده و حالا بعید است فرصتی به این جذابیت برای خلق اثری ماندگار را آسان از دست داده باشد. البته نکته جالب در مورد این سریال این است که گفته می‌شود قرار است ابتدا نسخه سینمایی «سووشون» روی پرده سینماها برود و پس از آن نسخه سریالی‌اش توسط یکی از پلتفرم‌ها عرضه خواهد شد. اتفاقی که در صورت موفقیت می‌تواند راه را برای اقتباس‌های دیگر از رمان‌های موفق معاصر باز کند.
دیگر سریال اقتباسی که به زودی- احتمالا- منتشر خواهد شد، «بامداد خمار» به کارگردانی امیر حسین عسگری است که بر اساس رمان «بامداد خمار» نوشته فتانه حاج‌سیدجوادی جلوی دوربین رفته است. یکی از رمان‌های پرفروش جریان عامه‌پسند ادبیات که داستان عشق یک دختر اعیان به یک شاگرد نجار را روایت می‌کند که در نهایت به سرنوشتی تراژیک منتهی می‌شود.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/255562/-چرا-اقتباس-ادبی-در-فیلم‌ها- و-سریال‌های-ایرانی-کم‌رنگ-است؟