[ شهروند ] شهادت سیدحسن نصرالله به دنبال اتفاقات و تحولات و جنگهایی که در یکی دو سال اخیر در خاورمیانه روی داده، یکبار دیگر جای خالی نوعی رویکرد هنری و فرهنگی فعالانه در حیطه سینمای مقاومت- و در عین حال: فقدان راهبرد فرهنگی مناسب در این حیطه را- یادآوری میکند. در واقع در شرایطی که دنیا در پذیرش و درک و فهم نقش و اهمیت ابزاری مهم و تأثیرگذار به نام رسانه در انتقال پیامهای مختلف از جمله مقاومت تردیدی ندارد و از سوی دیگر ایران نیز به عنوان یکی از منادیان مقاومت جایگاه و توانایی قابل ذکری در وادی رسانه و به خصوص سینما دارد؛ ولی با این حال بیراه نیست اگر بگوییم که سینمای ایران در تمام این سالها کمترین استفادهای از این پتانسیل عجیب به عمل نیاورده و به عبارت بهتر جز فیلم «بازمانده» زندهیاد سیفالله داد گامی در این حیطه برداشته نشده- که باعث شرم نیابتی مخاطب ایرانی از بابت تولید چنین فیلمی نشود!
بیایید ماجرا را از این زاویه نگاه کنیم: سینمای ایران که خود را سردمدار بحث مقاومت و دفاع مقدس میداند- و حتی این موضوعات را تبدیل به ژانری بومی و بهشدت اینجایی و اینزمانی کرده؛ فارغ از رویدادهای جنگ هشتساله خودمان، چه گامهایی در زمینه تبیین مفهوم کلی آزادیخواهی و مقاومت و بهخصوص مسایل و رویدادهای فلسطین و لبنان برداشته؛ و در این زمینه بهخصوص در عرصه بینالمللی تا چه حد موفق بوده است؟!
برای رسیدن به پاسخ این پرسشها نشستهایم پای صحبتهای جواد اردکانی و ابراهیم اصغری- که اولی به عنوان کارگردان فیلمهایی مانند «قناری»، «شور شیرین» و «به کبودی یاس» توجهی ویژه در کارنامهاش به مفهوم مقاومت داشته و دیگری هم با تهیه فیلمهایی مانند «تکتیرانداز» و «شماره ده» کارنامه پروپیمانی در حوزه دفاع مقدس دارد...
خاورمیانه این روزها بهشدت ملتهب است؛ و بهخصوص شهادت سیدحسن نصرالله و البته قبل از آن هم تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه و سپس خاک لبنان اتخاذ راهبردی مناسب در زمینه سینمای مقاومت را الزامی جلوه میدهد. شما در این زمینه چه عقیدهای دارید؟
جواد اردکانی: شهادت سیدحسن نصرالله ضایعهای دردناک برای محور مقاومت و جهان اسلام است. با این حال با توجه به شخصیت و فعالیتهای ایشان این اتفاقی اجتنابناپذیر بود. به هر حال تاریخ نشان داده که در جنگ، همیشه شهادت وجود داشته و بعد از این هم وجود خواهد داشت و اگر این نکته را در نظر آوریم که شهادت همواره منجر به بالندگی و تقویت بیشتر جبهه حق شده، از این اتفاق هم میتوان در راستای تقویت جبهه حق استفاده کرد.
ابراهیم اصغری: به نظر من دلیل اقدامات اخیر اسرائیل این است که نتانیاهو برای حل مشکلات داخلیاش میخواهد هر جور که شده، کشورهای دیگر بهخصوص آمریکا را درگیر جنگ کند- و اگر در این کار موفق شود، شاید خودش را بتواند به نوعی از معرکهای که در آن گرفتار آمده، بیرون بکشد. با این حال روشن است که تمام این اتفاقات در نهایت در میانمدت مشکلات زیادی را در درون رژیم صهیونیستی موجب خواهد شد- که کمترینش میتواند مهاجرت شمار زیادی از ساکنان سرزمینهای اشغالی باشد که خود این هم تغییرات زیادی را در منطقه به وجود خواهد آورد.
به نظرتان اصحاب رسانه و سینما در این برهه زمانی چهکاری میتوانند بکنند؟
جواد اردکانی: وظیفه اصحاب رسانه در میانمدت و درازمدت و خصوصا در جنگ با رژیم صهیونیستی، این است که این جنایتها را به زبان هنر به تصویر بکشند و این داستانها را به مردمان دنیا منتقل کنند. در کوتاهمدت هم فیلمسازان باید به دنبال این باشند که هر کاری از دستشان برمیآید انجام دهند تا روحیه یاس و شکست در میان مردم و جبهه مقاومت ایجاد نشود- که اگر این اتفاق بیفتد، پیامدهای بهمراتب خطرناکتری در قیاس با- حتی- اصل اتفاق به دنبال خواهد داشت.
ابراهیم اصغری: غرب و اسرائیل قدرت رسانهای شگفتانگیزی دارند که حتی از قدرت نظامیشان نیز بیشتر و بالاتر است. در نقطه مقابل، اما، جمهوری اسلامی ایران به عنوان اصلیترین و قدرتمندترین جبهه مقابل اسرائیل، قدرت رسانهایش برد زیادی ندارد و بیشتر محدود به داخل کشور است. اما حتی در همین حد هم، با توجه به این که همه نیروهای مقاومت در منطقه به نوعی خودشان را زیرمجموعه جمهوری اسلامی میدانند، در آثار هنری و مباحث تبیینی به شدت کوتاهی کردهایم؛ و این در حالی است که حق مردم کشورهایی مانند سوریه، عراق، یمن و لبنان است که ایران یک کار رسانهای و هنری خوبی در مقابل اقدامهای رسانههای غربی انجام دهد- که البته متأسفانه این اتفاق به طور جدی رخ نمیدهد و مسئولان ما از این موضوع غافل و نسبت به آن بیتوجهاند.
یعنی اهالی رسانه و هنرمندان و سینماگران ایران در شرایط فعلی چه کارهایی میتوانند انجام دهند؟
جواد اردکانی: در شرایطی که امروز وجود دارد، سینما مدیوم مناسبی برای به تصویرکشیدن پرترهای از زندگی سران جبهه مقاومت است؛ البته به شرطی که ارادهای واقعی بین مدیران و هنرمندان وجود داشته باشد- که البته سالهاست اثری از چنین ارادهای نیست و حتی اگر در بین هنرمندان هم وجود داشته باشد، در بین مدیران اصلا وجود ندارد. همین هم باعث حضور اندک و کمرنگ ما در وادی رسانهای و هنری جهان اسلام و محور مقاومت شده است.
سینمای ایران با ژانر بومی دفاع مقدس زمانی پرداخت خوبی به مفهوم مقاومت داشت- که البته در دهبیست سال اخیر کمرنگ شده. شما دلیل این اتفاق را در چه میدانید؟
جواد اردکانی: میان هنرمندان طیفهای متفاوتی وجود دارند؛ از کسانی که معتقدند نه غزه، نه لبنان؛ تا کسانی که معتقدند هم غزه، هم لبنان و هم ایران. مدیران اما باید به اندازهای استقامت و استمرار داشته باشند که جریانسازی کنند و به تک آثار اکتفا نکنند. بازمانده یک اثر ماندگار در این حوزه شد اما تبدیل به جریان نشد.
ابراهیم اصغری: در سالهای اخیر سینمای دفاع مقدس متأسفانه به یک رخداد مناسبتی تبدیل شده و در چرخه کلی تولید شاهد فعالیت مستمری در این زمینه نیستیم. ناراحتکنندهتر اینکه در تلویزیون هم وضع به همین گونه است و دغدغه مدیران تلویزیون پر کردن آنتن شده است. از سوی دیگر مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور و حتی مدیریت فرهنگی نهادهای انقلابی هم صرفنظر از شعارهایی که میدهند، اما اولویتشان سینمای دفاع مقدس و مقاومت نیست و همین هم باعث شده سینمای مقاومت به یک جریان پایدار تبدیل نشود.
با این حال نهادهای دولتی و حکومتی همهساله محصولات زیادی در این حوزه ارائه میدهند. شما تحلیلی درباره این دوگانگی ندارید؟
ابراهیم اصغری: زنده ماندن و این حضور محدود سینمای دفاع مقدس هم- اگر واقعا قائل به این حضور باشیم؛ نه به دلیل دغدغه مدیران بلکه با پیگیری و پافشاری شماری از سینماگران حاصل آمده که میخواستند آثاری در این حوزه بسازند و برای اکران آن هم دغدغه داشتند. یعنی اگر این پافشاری از سوی برخی از فیلمسازان نبود، قطعاً هیچ خبری از سینمای دفاع مقدس و مقاومت در کشور نبود. به خصوص که نه بخش خصوصی اقبالی به این سینما نشان میدهد، نه مدیریت دولتی چنین دغدغهای دارد!
جواد اردکانی: این واقعیاتی که دارد مطرح میشود بسیار ناراحتکنندهاند. آنهم در شرایطی که شاهد جنگ رسانهها هستیم؛ و حالا در شرایطی که در این جنگ کشورهایی مانند ترکیه و هند تولیدات موفقی در سالهای اخیر ارائه دادهاند، اما ایران در موضوع مقاومت و موضوعات دیگر نه تنها برنده نیست، بلکه حتی حضور پررنگی هم ندارد و غایب است. این یعنی ما تا به حال این جنگ رسانهای را باختهایم و حتی قادر به جذب مخاطبان حتی همسلیقه با خودمان نیز نبودهایم. این یک واقعیت هشداردهنده است و اگر مدیران از خواب غفلت بیدار نشوند، چنین شکستی در بلندمدت به شدت آسیبزننده خواهد بود.
با توجه به اعتبار و اهمیت جهانی سینمای ایران، فکر میکنید چقدر میتوان از این ظرفیت برای گفتمان مقاومت استفاده کرد؟
ابراهیم اصغری: واقعیت این است که همواره از ایران به عنوان سردمدار کشورهای مقاومت توقع میرود چه در بحث نظامی و دیپلماسی و چه در مباحث رسانهای و جهانی بتواند محور مقاومت را با قدرت پشتیبانی کند. بیش از همه در مباحث فرهنگی و هنری وظیفه دارد این کار را انجام دهد چون آمریکا و اسرائیل در نقطه مقابل با تمام قوا از این حربه استفاده میکنند. طبیعتاً سینمای ما از قابلیتهای خوبی برخوردار است و اگر بتوانیم از آن به درستی استفاده کنیم خودش بخش مهمی از موفقیت خواهد بود. بگذارید یک مثال برایتان بیاورم: ما چند فیلم درباره اسرائیل داریم که بهترینش «بازمانده» ساخته زندهیاد سیفالله داد است اما همین فیلم هم به نوعی درباره شکست فلسطین و عقبنشینی مردم فلسطین از سرزمینشان و پیروزی ظالمانه اسرائیل است. حالا هر اتفاقی که پیش میآید و حتی زمانهایی که جبهه مقاومت به یک پیروزیهایی رسیده ما این فیلم را پخش میکنیم، در حالی که هیچ گاه دنبال این نبودیم فیلمی را با همان قدرت بسازیم که برای مردم فلسطین و محور مقاومت امیدبخش باشد!