در سالهای اخیر برخی شبکهها و سایتهای معاند به این تکاپو افتادهاند که خاندان پهلوی و بهویژه فرح را شیفته فرهنگ و هنر ایرانی نشان بدهند. به عنوان مثال به برگزاری جشنهای هنر شیراز اشاره میکنند یا راهاندازی موزه هنرهای مدرن توسط فرح دیبا. اما کسانی که به این موضوعات اشاره میکنند، ناآگاهانه یا به قصد و تعمد، تصمیم بر حذف بخشهایی از تاریخ معاصر گرفتهاند. چراکه یا واکنشهای اقشار مختلف اعم از روزنامهنگار، نزدیکان دربار، متفکران، روحانیون و... را نادیده میگیرند یا اصولاً نمیخواهند اسناد را بازخوانی کنند. فرح مدعی ارائه و عرضه هنرهای اصیل و معاصر بود ولی در همین جشنی که برپا می کرد، از هنرمندان غربی برای ترویج فرهنگ خودشان دعوت کرده بود که باعث واکنش هنرمندان و متفکران داخلی شد. حتی فرخ غفاری (قائم مقام فرح) نیز علناً عنوان کرد: «جشن هنر با برنامههای کلاسیک کاری ندارد و دیگر به عقب بر نخواهد گشت. آنچه خواهیم دید از دنیای مدرن خواهد بود!» در ادامه برخی واکنشها و اظهارنظرها را بخوانید چراکه بهوضوح نشان میدهد نه فرح دنبال هنر اصیل ایرانی بود و نه مدرنیزه کردن باور مردم، حلال مشکلات!
تولیدکننده نفت، واردکننده هنر غربی!
واکنش نماینده وقت ایران در سازمان ملل
فریدون هویدا (نماینده ایران در سازمان ملل تا سال 57 و برادر امیرعباس هویدا) در کتاب «سقوط شاه» مینویسد: «آندره فرمیژه (منتقد) با اشاره به موزه هنرهای مدرن که توسط شهبانو در سال 1977 (1356 شمسی) به مدیریت پسرعمویش ایجاد شد، نوشت: «بهتر بود به جای دنبالهروی از غربیها – که از آینده فرهنگ خود نومید هستند و همه افتخاراتشان را در ارائه کارت پستالهای آثار گذشته خلاصه کردهاند – بعضی کشورها به فکر بهرهبرداری از میراث هنری خود میافتادند و قبل از اقدام به تقلید از دیگران، جستوجو میکردند تا ببینند خود برای ارائه آثار هنری چه در چنته دارند. اینکه کشورهای تولیدکننده نفت، واردکننده بزرگ آثار هنری میشوند، بدون شک برای برخی گالریها موهبت است اما برای نقاشی ایرانی بهتر نخواهد بود.»
سفرهای برای هنرپیشههای دست دوم خارجی
واکنش رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه
ابوالحسن ابتهاج، رئیس وقت بانک ملی و سازمان برنامه و بودجه محمدرضا پهلوی، دقیقترین توصیف را از جشن هنر شیراز دارد: «جشن هنر شیراز در واقع چیزی جز ارائه مبتذلترین جوانب فرهنگ غرب و اجرای نمایشهای مهمل و بیبندوبار و در مواردی قبیح توسط هنرپیشههای دستدوم خارجی، آنهم در ماهرمضان و اجرای موسیقی ناشناخته، بیسروته و ناهنجار خارجی بر سر قبر حافظ نبود. این برنامه و برنامههای نظیر آن مانند دایر کردن قمارخانه در جزیره کیش با سوءاستفاده از درآمدهای آستان قدس رضوی و... پلههایی بودند برای رسیدن به درههای تمدن بزرگ تمدنی که شاه نوید آن را به مردم ایران داده بود.»
جشنوارههای محکوم به شکست
واکنش مهرداد بهار، پژوهشگر و اسطورهشناس
جلال ستاری (اسطورهشناس) در کتاب «در بیدولتی فرهنگ» به نقل از مهرداد بهار (فرزند ملکالشعرای بهار، استاد دانشگاه، باستانپژوه و مؤلف و محقق ادبی) میگوید: «من استنباطم راجع به جشنوارهها این است که هدف جشنواره، در برگرفتن هر چه بیشتر مردم است. این جشنوارهها باید بتوانند توده مردم را به خود جلب کنند. ولی، فکر میکنم این جشنوارهها، متاسفانه، نمیتوانند این هدف را برآورده کنند. علتش هم این است که مسائلی که در این جشنوارهها مطرح میشود، واقعاً مسائلی نیست که مردم با آنها آشنایی نزدیک داشته باشند؛ شاید بتوان گفت که مردم به نحوی با آنها بیگانهاند. و به این علت این جشنوارهها نمیتوانند در توده مردم نفوذ کنند. بنابراین من فکر میکنم هدف اصلیای که در این جشنوارهها هست، محکوم به شکست است. درست به این علت که ما پایههای فرهنگی لازمش را در میان مردم از بین بردهایم و پایههای جدیدی هم که مناسب زندگی روزانه باشد، در مردم ایجاد نکردهایم. بنابراین، این جشنوارهها محکوم به شکستاند.»
تمسخر رستم و سهراب!
واکنش ساواک
در این برنامهها نه تنها مسایل عرفی و مذهبی چندان مورد توجه قرار نمیگرفت بلکه مسایل ملی نیز در راستای رواج سنن غربی مورد بیتوجهی بود. در یکی از اسناد ساواک درباره نمایش «رستم و سهراب» که در جشنهای هنر شیراز اجرا شد آمده: «ﻧﻤﺎﻳﺶ رﺳﺘﻢ و ﺳﻬﺮاب در ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز وﺳﻴﻠﻪ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﭘﺨﺶ آن از ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن ﻣﻮﺟﺐ ﺧﺸﻢ و ﻧﻔﺮت ﻋﻤﻮﻣﻰ و ﺗﻤﺎم ﻃﺒﻘﺎت ﻣﺮدم ﺷﺪه و در ﻫﺮ ﻣﺤﻔﻞ و ﻣﺠﻠﺲ ﻛﻪ از اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺤﺚ ﻣﻰﺷﺪ. اﻛﺜﺮاً اﻇﻬﺎر ﻣﻰﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ منظور از ﺑﺮﮔﺰارى اﻳﻦ ﺟﺸﻦ، ﻣﺤﻮ ﺗﻌﺼﺒﺎت ﻣﻠﻰ و ﻛﺸﺘﻦ ﻏﺮور و ﻣﻠﻴﺖ اﻳﺮان اﺳﺖ که ﻣﺮدم ﺑﻪ ﺳﻨﻦ ﻏﺮب و اروﭘﺎ ﻋﺎدت ﻛﻨﻨﺪ و ﻧﻴﺰ اﻇﻬﺎر ﻣﻰﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﮔﺰارى ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ در محلهای ﻣﻮﻗﻮﻓﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺮاى ﻣﺸﻴﺮ و ﺑﺎﻻى ﻛﻮه ﻫﻔﺘﻨﺎن ﻛﻪ از ﻣﻜﺎﻧﻬﺎى ﻣﺘﺒﺮﻛﻪ و ﻣﻮﻗﻮﻓﻪ اﺳﺖ، ﻟﺠﺒﺎزى ﺑﺎ ﻣﺘﺪﻳﻨﻴﻦ و ﺑﺮﺧﻼف رﺳﻢ و اصول ﻣﺬﻫﺐ اﺳﺖ. ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ... ﻗﺼﺪ خفیف کردن شاهنامه را داشتهاند. بزرگترین ﺳﻨﻦ و ﺣﻤﺎﺳﻪ اﻳﺮان را ﺑﻪ ﺻﻮرت (پهلوان ﻛﭽﻠﻚ) و عروسکبازی در آوردهاند... از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ اﺷﺘﻜﻬﺎوزن را ﻣﺮدم ﻣﺠﺎﻧﻰ دﻳﺪه و ﺻﺪاﻫﺎى ﻋﺠﻴﺐ و ﻏﺮﻳﺐ (در این موسیقی) را ﻛﻪ شنیدهاند میگویند آﻟﻤﺎنها میﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﻣﺮدم را به ﺗﻤﺴﺨﺮ بگیرند.»
اعمال جنسی مقابل چشمان کودکان و زنان!
واکنش خبرنگار روزنامه «کیهان»
پرسروصداترین جنجال تاریخ جشنهای هنر، نمایش تئاتر «خوک، بچه، آتش» در دوره یازدهم جشنهای هنر شیراز بود که خبرنگار روزنامه «کیهان» درباره آن نوشت: «محتوای پوچ و بیمعنی و نیز بازسازی کثیف اعمال جنسی... تاسفبار این است که این نمایشنامه بیبدیل، برخلاف غالب برنامههای جشن هنر که مختص خواص است، در پیادهروی خیابان فردوسی شیراز و در مقابل چشمان حیرتزده کودکان و زنان سالخورده و جوان اجرا میشود.... به دنبال نخستین اجرا و عرضه آن حرکات شنیع و تکاندهنده در مقابل چشمان مردمی که غافلگیر شدهاند، انتظار میرفت که مسئولان از ادامه نمایش جلوگیری به عمل آورند.» اشاره او به نمایش «خوک، بچه، آتش» است که از سوی گروهی مجارستانی به نام «اسکوات» اجرا شد. این نمایش به شکل غیرقابل باوری برهنگی را در معرض عموم به نمایش گذاشت و احساسات عمومی را جریحهدار کرد. این نمایش در دو صحنه اجرا شد: نیمی از آن در پیادهرو خیابان و نیمی دیگر در داخل مغازهای شیشهای. در یکی از صحنههای این نمایش، عمل جنسی مرد با زن چندین بار به اجرا درآمد و از تلویزیون مداربسته نیز برای تماشاگران پیادهرو به نمایش گذاشته شد.