شهروند| با برکناری رسول خطیبی محبوب از سرمربیگری تراکتورسازی، شاید تنها فردی که می‌توانست نظر مساعد هواداران پرشور سرخپوشان تبریزی را برای نشستن روی نیمکت این تیم جلب کند، آنتونیو اولیویرا ملقب به «تونی» بود. پیرمرد پرتغالی به واسطه دو دوره حضور در تراکتورسازی و کسب اولین و تنها عنوان قهرمانی این تیم در حذفی محبوبیت خاصی نزد «تی‌تی»ها دارد. او برای سومین‌بار هدایت تراکتورسازی را در دست گرفته و حالا امیدوار است بتواند طلسم صعود نکردن به دور حذفی لیگ قهرمانان آسیا را با تراکتورسازی بشکند و از طرفی در حد مدعی قهرمانی لیگ برتر باقی بماند، هرچند در اولین دیدار آسیایی نتیجه‌ای جز شکست نصیب او و تیمش نشده اما به آینده بسیار امیدوار است. گفت‌وگوی «شهروند» با تونی را در ادامه می‌خوانید:
* اولین شکست خود را در سومین دوره حضور در تراکتورسازی تجربه کردید، دراین‌باره صحبت کنید.
فوتبال در تمام دنیا این‌گونه است. یکروز پیروز می‌شوی، یکروز می‌بازی. ما باخته‌ایم و اتفاقی نیفتاده است. باختن که ایرادی ندارد، باید از اشتباهاتی که منجر به شکست شده درس بگیریم و در آینده از آن تهدید‌ها یک فرصت بسازیم.
* اما شاید این شکست در روزهای آخر مانع صعود تراکتورسازی به دور حذفی شود!
چقدر شما ایرانی‌ها عجول هستید! هنوز 5 بازی دیگر باقی مانده و باید بتوانیم شرایط را برای آینده مهیا کنیم. ما این هفته بازی سختی داریم اما درعین‌حال فرصت مناسبی نصیبمان شده تا بتوانیم یک پیروزی خوب کسب کرده و شرایط خودمان را در جدول رده‌بندی گروه بهبود بخشیم.
* شما در دوره قبلی که به تراکتورسازی آمدید توانستید نتایج نسبتا خوبی کسب کنید. آیا می‌توانید درحال حاضر نیز هواداران را خوشحال کنید؟
قبل از این‌که جواب سوالتان را بدهم، شما باید بدانید من نه جادوگرم و نه توان معجزه کردن دارم. همه مردم ایران مرا خوب می‌شناسند و هواداران تراکتورسازی نیز با نوع کارم آشنایی دارند. من به تبریز برگشتم تا برای موفقیت تلاش کنم. شما این را در نظر بگیرید که من و همکارانم زمان زیادی در اختیار نداشتیم. پس بیشتر از مسائل فنی روی مسائل روحی و روانی می‌توانیم کار کنیم. تلاش می‌کنیم و امیدواریم کارهای ما نتیجه مطلوبی بدهد.
* شما در بین هواداران تراکتورسازی مربی محبوبی هستید. فکر می‌کنید دلیل این محبوبیت چیست؟
این نظر شما است، آیا من واقعا محبوب هستم؟ (با خنده) شاید بهتر باشد پاسخ این پرسش را در بین هواداران جست‌وجو کنید. من که نمی‌توانم از خودم تعریف کنم. البته جا دارد بگویم که من مرد خوش‌تیپی هستم و شاید به همین خاطر محبوب هستم! (با خنده)
* طور دیگری سوال را تکرار می‌کنم. شما به‌عنوان یک مربی محبوب، جایگزین رسول خطیبی محبوب که سرمایه فوتبال آذربایجان است، شده‌اید، آیا در این مدت چنین امری باعث نگرانی‌تان نشده است؟
من هم مثل هواداران تراکتورسازی بابت رفتن رسول خطیبی از تراکتورسازی ناراحتم. او فرزند آذربایجان است و برایش آرزوی موفقیت می‌کنم اما استقبال هواداران از من هم خوب بود. احساس می‌کنم هواداران علاقه‌شان به من و خطیبی را تقسیم کرده‌اند؛ نیمی از آن برای رسول است و نصف دیگرش برای من! البته هواداران تراکتورسازی تحت هر شرایطی در قلب من هستند.
* انتقادی که به شما می‌شود، آوردن پسرتان به ایران به‌عنوان دستیار است. آیا این کار را منطقی می‌دانید؟
پسر من مربی درجه یکی است. او تمام مدارک مربیگری را به‌دست آورده و من با او راحتم. شما فکر می‌کنید من پسرم را الکی به ایران آورده‌ام. او وظایفش را به خوبی می‌داند و در تمام سال‌های گذشته نقش زیادی در موفقیت‌هایم داشته است.
* هدف‌گذاری‌تان برای آینده تراکتورسازی چیست؟
ما در وهله اول به دنبال صعود از گروه آسیایی‌مان هستیم و بعد از آن در لیگ به دنبال کسب جام تلاش خود را انجام می‌دهیم. البته اینها هدف است و من هیچ قولی بابت رسیدن به عناوین نمی‌دهم.
* بازی‌های ایران در جام ملت‌های آسیا را دنبال کردید؟
من نتوانستم بازی‌ها را ببینم اما در مجموع شنیدم که ایران عملکرد خوبی داشته است. البته بخش‌هایی از بازی ایران و عراق را دیدم و متوجه شدم چقدر تراژیک داستان حذف ایران کلید خورده است. من فکر می‌کنم کی‌روش توانسته سبکی خاص را در تیم‌ملی ایران ایجاد کند.
* چون هموطن تان است، این را می‌گویید؟
نه، نه؛ او نیاز به تعریف من ندارد. کی‌روش یکی از بزرگترین مربیان پرتغال و حتی اروپا است. او را همه می‌شناسند و به توانایی‌هایش اطمینان دارند.
* با این شرایط، احتمالا ماندن او در تیم‌ملی ایران را هم به صلاح می‌دانید دیگر!
دقیقا همین‌طور است. او می‌تواند باز هم به تیم‌ملی ایران کمک کند. کی‌روش جزیی از شناسنامه فوتبال پرتغال است، از او هر چقدر می‌توانید استفاده کنید.
* در پایان یک سوال شخصی از شما دارم؛ می‌گویند همسر اول‌تان فوت کرده است و شما مجددا ازدواج کرده‌اید...
(با خنده) اتفاقا شنیدم که در یکی از روزنامه‌ها نوشته شده بود همسر دوم من مخالف حضورم در ایران است. اشتباه نکنید همسر من زنده است و سالم کنارم در تبریز زندگی می‌کند. حرف مرا باور ندارید، از پسرم سوال کنید!