در کتاب «تبسمهای جبهه» به قلم حمید داودآبادی، مطلبی شوخطبعانه و جالب درباره سالهای دفاع مقدس آمده است. نویسنده این کتاب، حمید داودآبادی، خودش یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس است. او در کتابش آورده: «علی اکبر ژاله مهیاری در طول ۸ سال جنگ، بیش از ۳ بار مفقودالاثر شد!» در واقع اشاره داشت به شجاعت این رزمنده و پیشروی او که هر بار باعث میشد تا مدتها از او خبری نداشته باشند. داودآبادی نقل میکند: «یکی از این دفعات برمیگشت به پاییز سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر 4 که به شدت مجروح شد. به هر زحمتی بود، خودش را به چالهای کشاند و در آن جا پناه گرفت. دو نفر از نیروها که در حال عقبنشینی بودند، متوجه او شدند. یکی از آنها گفته بود: «این جنازه حاجی مهیاریه که شهید شده. بیا کمک کن ببریمش عقب.» ولی دیگری، با گلایه و ناراحتی گفته بود: «بذار همین جا بمونه. ما خودمون رو نمیتونیم ببریم عقب، حالا این رو هم ببریم عقب؟» حاجی که نیمهجان بوده، اصلاً توان نداشته صدایی بزند یا حرکتی کند که آنها متوجه زنده بودنش بشوند. با این حال، شب که شد، به هر زحمتی خودش را عقب کشانده و به نیروهای خودی پیوسته بود. چندروز بعد در نمازجمعه تهران، حاجی آن دو نفر را که متعجب و حیران نگاهش میکردند، دنبال میکرد و با شوخطبعی فریاد میزد: «حسابتون رو میرسم! حالا دیگه جنازه من رو جا میذارید؟» (منبع / فارس)