ريسك‌پذيري بالاي شهروندان درجه 4
 

 

سعید  اصغرزاده

لابد شنيده‌ايد كه اسکار بهترین مستند بلند به فیلم «شهروند شماره ۴» ساخته لورا پویتراس تعلق گرفت. لورا پویتراس زني است كه 7‌سال از من بزرگتر است. يك فیلمساز آمریکایی مقیم آلمان است. لورا در سه‌گانه‌اي پیامدهای جنگ آمریکا بر ضدترور در زندگی روزانه شهروندان آمریکایی را نشان می‌دهد. شهروند شماره ۴، بخش سوم و پایانی این تریلوژی و درباره افشاگری‌های ادوارد اسنودن است. اين عمل اسنودن و عواقب آن و همينطور فيلمي كه لورا ساخته است يك عمل داوطلبانه محسوب مي‌شود. آنها ماجراهايي را نشانه رفتند كه سلامت و امنيت اجتماعي مردم را در سراسر جهان هدف قرار داده بود. پویتراس پس از دریافت جایزه در مورد اسنودن مي‌گويد، کاری که او انجام داد شاید فوق‌العاده‌ترین حرکتی باشد که من تاکنون دیده‌ام. او کاری کرد که ما به‌عنوان شهروند بتوانیم اطلاعات بیشتری به دست بیاوریم.
پس از موفقيت فيلم، اسنودن هم حرف‌هاي جالبي در مورد فعاليت مدني و فعالان مدني، نقش اطلاعات شهروندان در امنيت و زندگي آنان زده است كه به‌نظرم جا دارد در اين ستون به آن بپردازم. چرا كه براي فعاليت داوطلبانه، ما احتياج به تجهيز و همسويي با تكنولوژي پيشرفته داريم و اين استفاده هم مقدماتي لازم دارد و هم تبعاتي در پي! همچنين گاه كارهاي داوطلبانه، عواقبي را در پي دارد كه زندگي شخصي خود آدم يا ساير افراد را براي هميشه تغيير مي‌دهد. البته حيفم مي‌آيد كه اول از فيلم نگويم. بنابراين صحبت‌هاي اسنودن بماند براي ته خط!
ادوارد اسنودن در ‌سال ۲۰۱۳ با نام مستعار «شهروند شماره ۴» با ایمیلی با لورا پویتراس تماس گرفت. چند هفته بعد اسنودن، پویتراس و گلین گرینوالد، روزنامه‌نگار گاردین با هم در اتاق هتلی در هنگ‌کنگ ملاقات کردند. فیلم مستند در اتاق این هتل آغاز می‌شود. اسنودن اسناد آژانس ملی امنیت آمریکا را در اختیار گرینوالد قرار می‌دهد. در این فیلم می‌بینیم که این 3 نفر چگونه تصمیم می‌گیرند اسناد را افشا کنند.
8 روز تمام دوربین پویتراس وقایعی را که در یک اتاق محقر در هتلی در هنگ‌کنگ اتفاق افتاده و بعد‌ها به یکی از جنجالی‌ترین رویدادهای قرن بیست‌ویکم بدل شد، ثبت می‌کند. از دریچه دوربین پویتراس این اتاق محقر مانند يك زندان است. تماشاگر شاهد زندگی خصوصی یک فعال حقوق مدنی در این زندان است.
«پویتراس» هنگام ساخت این مستند و به‌یادآوردن ماجرای جاسوسی آمریکا بسیار ماهرانه «اسنودن» را قهرمان داستان خود قرار نمی‌دهد و به جای آن روی خود داستان متمرکز می‌شود. «اسنودن» در این مستند- که با بازی خود ادوارد اسنودن به تصویر کشیده می‌شود - یک جمع‌کننده اطلاعات با رفتاری بسیار آرام و صادقانه است. درواقع او اطلاعات ناخواسته را به‌دست آورده و با هوش و مغز علمی و متفکرش به بررسی داده‌ها می‌پردازد. حتی این کار را گاهی زیر پتو انجام می‌دهد و خود به‌طور طعنه‌آمیزی، پتو را «پوشش قدرت» می‌نامد. اما در صحنه‌های بعد، اسنودن را در اتاقی ساکت در هتلی در هنگ‌کنگ زمانی که با رایانه‌اش مشغول تایپ و سپس خیره‌شدن به پنجره است، می‌بینیم. «اسنودن» و «پویتراس» می‌دانند که افشاگری آنها می‌تواند رفاه و آسایش شخصی را از آنها بگیرد با این‌حال این کار را انجام می‌دهند. بزرگترین نگرانی «پویتراس» نامزدش- لیندسی میلز- بود که مجبور می‌شود او را در‌ هاوایی رها کرده و به هنگ‌کنگ برود. او عمدا نامزدش را در بی‌خبری گذاشته بود تا صدمه نبیند اما در مستند صحنه‌ای از یک آشپزخانه گرم و صمیمی را می‌بینیم که نشان می‌دهد آن دو دوباره موفق شده‌اند در روسیه به یکدیگر ملحق شوند. پویتراس از کلمات سفیدرنگ روی صفحه‌ای سیاه که همانند رمز مورس به‌طور مرموزی چندین‌بار تکرار می‌شوند، استفاده می‌کند تا تأثیر لازم را روی بیننده بگذارد و اهمیت موضوع را گوشزد کند. مستند در مسکو جایی که «اسنودن» سرانجام توانست پناهندگی بگیرد به پایان می‌رسد.
بله! حالا ادوارد اسنودن پس از موفقیت فيلم، در سایت «ردیت» مردم را به مقاومت مدنی در برابر فعالیت‌های سازمان‌های اطلاعاتی در سراسر جهان فراخوانده است. اسنودن گفته «فراموش نکنید که قوانین از ما دفاع نمی‌کنند. این ما هستیم که از قوانین دفاع می‌کنیم. اگر قوانین برخلاف اخلاق و وجدان باشند، وظیفه و حق ما است که قانون را به مسیر اصلی‌اش هدایت کنیم.» به گمان او دولت‌ها به جای این‌که در برابر شهروندان احساس مسئولیت کنند، مایل‌اند آنها را تحت نظر بگیرند. به گفته اسنودن تنها راه حفظ حقوق بشر در فضاهای مجازی این است که استانداردها و سیستم‌هایی تدوین شوند که بتوانند ضامن حقوق شهروندان باشند: «در این زمینه از بخش‌نامه‌ها و آیین‌نامه‌های سیاستمداران کاری برنمی‌آید.»


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/24884/ريسك‌پذيري-بالاي-شهروندان-درجه-4-