به مناسبت سالروز کشف کودتای «نقاب» در پایگاه شهید محمد نوژه جمعی از کودتاچیان نادم آزاد شدند و به ارتش پیوستند و شماری در جبهه به شهادت رسیدند
 
خیانت نافرجام
 

 

 [حانیه جهانیان] شب 18تیر ماه 1359چندصد چترباز مشغول‌به‌خدمت و بازنشسته ایرانی به سمت پایگاه هوایی شهید نوژه در نزدیکی همدان به راه افتادند. هدف از این کار، اجرای کودتایی با عنوان «نقاب» علیه نظام تازه‌تأسیس جمهوری اسلامی بود. قدم اول نقشه کودتا، فراخواندن طوایفی از مناطق گوناگون در کشور توسط «بنی‌عامری» و «قادسی» (رهبران شاخه نظامی نقاب) بود. برای بازگشت به اصل موضوع باید به زمستان سال ۱۳۵۸ بازگردیم که در آن یکی از هواداران شاپور بختیار به نام مهندس قادسی، نموداری سازمانی را تهیه و نام آن را «نقاب» گذاشت. کلمه «نقاب»، متشکل از حروف اول «نجات قیام ایران بزرگ» بود. آژانس جاسوسی آمریکا (C.I.A) هم به کودتای «نقاب» امید زیادی بسته بود و آن را ضربه نهایی و قطعی بر پیکر نظام نوپای جمهوری اسلامی می‌دانست و اهمیت آن را بیش از تجاوز نظامی صدام، ارزیابی می‌کرد. هرچند، بختیار هم هماهنگ کرده بود تا عراق به نقاطی در امتداد مرز ایران حمله‌هایی گمراه‌کننده داشته باشد، اگرچه به رهبران «نقاب» (بنی عامری و قادسی) در این‌باره چیزی نگفته بود. به‌گفته کارشناسان و اسنادی که تا به امروز درباره این کودتا به‌دست آمده، کشورهایی نظیر عراق، آمریکا، فرانسه و بریتانیا و همچنین شاپور بختیار و منافقین در برنامه‌ریزی و اجرای این کودتای نافرجام با یکدیگر همکاری داشتند. در ادامه مستندات و روایاتی کمتر شنیده شده از کودتای نافرجام نوژه را انتخاب کرده‌ایم که مستند هستند به گزارش‌های مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کتاب «بادیگارد» نوشته علی‌اکبر مزدآبادی و محمدعلی صمدی (نشر «یازهرا(س)») و کتاب «کودتای ایرانی» نوشته مارک گازیوروسکی (ترجمه بهرنگ رجبی از نشر «چشمه»).
 
خشن‌ترین کودتای قرن بیستم
روایت مجید نجف‌پور پژوهشگر تاریخ معاصر
طرح کودتای نقاب، خشن‌ترین کودتا در قرن 20محسوب می‌شود. متأسفانه زیاد روی این مسئله تمرکز نشده است. قرار بود که چهار هواپیما در بالای جماران به حرکت دربیاید و بمباران انجام دهد و 750پوند بمب ریخته شود که به کلی همه‌چیز حتی گونه‌های حیوانی نابود می‌شد. حمید نعمتی در بازجویی‌ها گفت که اگر 5میلیون نفر هم در جریان کودتا کشته شود، باید کودتا انجام بگیرد. یکی از قضایای خاص این کودتا نام آن است که به نام «نوژه» نام برده می‌شود (درحالی‌که) نام اصلی این کودتا «نقاب» است. طراحی آن با بختیار و غلامعلی اویسی است. متأسفانه اسناد خارجی در مورد این کودتا را نداریم و سازمان سیا چیزی منتشر نکرده است. دو سازمان ‌ام.آی سیکسِ انگلستان و سیا در این کودتا نقش داشتند. مورد بعدی راجع به ملاقات‌های بختیار با صدام در زمان نزدیک به کودتاست. در این کودتا متأسفانه یک سند، فیلم یا مصاحبه از آن طرف نداریم و قصه پنهان مانده. ما نمی‌دانیم چطور منوچهر قربانی‌فر - عامل مالی کودتا - از ایران فرار کرد، ولی آیت محققی (فرمانده پایگاه یکم شکاری مهرآباد) دستگیر شد. یا سعید مهدیون (معاون پدافند نیروها) چگونه دستگیر شد؟ منوچهر قربانی‌فر بعدها در قضایایی مثل خرید موشک و ماجرای مک‌فارلین نیز بوده است. این فرد در واقعه طبس دستگیر می‌شود و فرار می‌کند و در قضیه کودتا دوباره پیدا می‌شود. چه کسانی در رکن دوم ارتش بودند که اینها را فراری دادند؟ کشمیری آن فردی است که زمینه فرار این افراد را فراهم می‌کرده. موضوع بعدی نقش منافقین در این کودتاست. منافقین همواره تکذیب می‌کردند. ولی ناصر رکنی (از افسران حاضر در کودتای نقاب) می‌گوید من با اعضای سازمان ملاقات کردم. به آنها گفتم شما سکوت کنید و در آینده برای شما هم مقام‌هایی درنظر گرفته شده است، اما چرا این کودتا در نیروی هوایی اتفاق افتاد؟ دشمنان می‌خواستند با این کودتا، پیوستن همافران به انقلاب را تلافی کنند و برای همین منظور، نیروی هوایی ارتش را انتخاب کرده بودند. می‌خواستند با این کودتا یک سیلی به ارتش و نیروی هوایی بزنند. پنج نکته حساس در این کودتا تعیین شد؛ اول جماران (بیت امام)، دوم مقر سپاه در میدان سپاه، سوم کمیته در بهارستان، چهارم حوزه علمیه و پنجم صداوسیما که (این آخری) قرار نبود بمباران شود بلکه قرار بود اشغال شود.
 
سگی که همه‌‌چیز را لو داد!
روایت محمود (مجید) مسافری، سرتیم حفاظت محسن رضایی در کتاب «بادیگارد»
لو رفتن‌شان داستان جالبی داشت. شب کودتا، عده‌ای از کودتاچیان در خانه‌ای در خیابان دیباجیِ تهران، میهمانی مفصلی گرفته بودند و مست، رقص و پایکوبی می‌کردند. سروصدا و عربده‌های آنها باعث می‌شود یکی از همسایه‌ها به کمیته زنگ بزند و گزارش آزار و مزاحمت بدهد. بلافاصله یک واحد گشت به محل اعزام می‌شود. یک نفر مست در را باز می‌کند. طرف وقتی مأمور کمیته را می‌بیند، خودش را نمی‌بازد. مأمور به او می‌گوید: «شما دارید چه کار می‌کنید؟ از شما شکایت شده! از بوی دهنت هم معلوم است که عرق خورده‌ای!» او با همان لحن مست جواب می‌داد: «نه! چه‌کسی گفته؟» مأمور او را هل می‌دهد و وارد خانه می‌شود. به محض ورود او، ناگهان سگ بزرگی به طرفش حمله می‌کند. مأمور کمیته پا به فرار می‌گذارد و به جای اینکه بیرون بیاید، به سمت داخل می‌دود تا به گوشه حیاط می‌رسد. در آنجا چشمش به زیرزمینی می‌افتد که پله‌هایش به سمت پایین می‌رفته. او برای در امان ماندن از حمله سگ به آنجا می‌رود. وقتی وارد زیرزمین می‌شود، می‌بیند، جل‌الخالق! گوش تا گوش زیرزمین که از قضا بسیار هم بزرگ بوده، اسلحه و جعبه‌های مهمات چیده شده! وقتی هم درِ چند جعبه را باز می‌کند، می‌بیند همگی آنها پر است از گلوله‌های آر.پی.‌جی و فشنگ ژ-3، کلاش و تیربار. فوری از زیرزمین خارج می‌شود و همکارانش را در جریان قرار می‌دهد. بچه‌های کمیته بلافاصله وارد عمل می‌شوند و تمام کسانی را که در خانه حضور داشتند دستگیر می‌کنند و به کمیته می‌برند. به این دلیل که اکثر آنها مست بودند و حالت عادی نداشتند، اعتراف می‌کنند که ما قرار است فردا صبح کودتا کنیم. مأمورین کمیته با شنیدن این خبر، تحقیقات از آنها را ادامه می‌دهند و به جزئیات بیشتری می‌رسند. بعد هم سپاه را در جریان قرار داده و بدین صورت، کودتا لو می‌رود. همان موقع، حضرت امام گفت: «آن سگ مأمور خدا بود.» این عین کلام امام بود که به خوبی در خاطرم مانده است.
 
شکست مرحله به مرحله کودتا
روایت گازیوروسکی درباره دلیل لو رفتن کودتا
خلبان‌هایی که قرار بود از تهران به پایگاه نوژه بروند، در پارک لاله جمع و از آنجا با اتوبوس و ماشین برده شدند به قهوه‌خانه‌ای نزدیک پایگاه. قرار بود آنجا دو تا از متخصص‌های فنی نیروی هوایی را ببینند که در نوژه مستقر بودند تا به سمت زمین خاکی نزدیک ورودی پایگاه بروند، اما سروکله متخصصان هیچ‌گاه پیدا نشد. احتمالا چون آن زمان دیگر سپاه پاسداران، جاده منتهی به پایگاه را بسته بود. بنابراین خلبانان صبح زود به تهران برگشتند درحالی‌که خبر هم نداشتند چتربازها دستگیر شده‌اند. چون خلبان‌ها با شکستن دیوار صوتی به یگان‌های زمینی تهران علامت ندادند، هیچ‌کدام از مراحل بعدی نقشه کودتا هم اجرا نشد. ستوان رکنی، که از بسیاری از جزئیات اصلی نقشه باخبر بود و با اتوبوس همراه خلبان‌ها رفته و برگشته بود، بعد از رسیدن به خانه‌اش دستگیر شد، ظاهرا بر پایه‌ اطلاعاتی که تعدادی از چتربازها لو داده بودند. رکنی بازجویی و مجبور شد اطلاعات بیشتری در مورد نقشه لو بدهد.
 
10کشته، بیش از هزار دستگیری
روایت گازیوروسکی درباره سرنوشت اعضا
در نتیجه بازجویی‌های پی‌درپی، نهایتا 284نفر از کسانی که در ماجرا دست داشتند، دستگیر شدند. ازجمله مابقی چتربازان، حدود 30خلبان، کسانی دیگر از پرسنل پشتیبان نیروی هوایی، 12-10- تن از تکاوران تهران، 30-20 افسر از لشکر زرهی اهواز، یک افسر پایگاه ارتش زاهدان، چند تن از طوایف بختیاری، 30-20 نفر غیرنظامی دیگر که نقش‌هایی جزئی در نقشه داشتند و همه اعضای شورای نظامی، غیر از بنی‌عامری و فرماندهی شهربانی. طی این دستگیری‌‌ها 10نفر کشته شدند. صدها تن دیگر هم که نقشی در ماجرا نداشتند، دستگیر شدند، ازجمله حدود 250افسر کادری و غیرکادری از لشکر اهواز. با این حال بیشتر 700-750نظامی و 300-400غیرنظامی دخیل در ماجرا هیچ‌گاه دستگیر نشدند. فقط چند نفری از 200تکاور (ازجمله دریادار گوهری)، یک افسر از لشکر یک تهران (سرهنگ ایزدی) و یک افسر از زاهدان دستگیر شدند. (البته) بعضی از خلبانان و چتربازها و تعدادی از کسانی که در اهواز در این نقشه دست داشتند، جان به در بردند.

  مرا به هواپیما ببندید و منفجر کنید!
روایت آیت‌الله محمد ری شهری درباره محاکمه عاملان کودتا
خاطرات‌ رسیدگی‌ به‌ اتهامات‌ کودتاچیان‌، تلخ‌ است‌. هر چند کسانی‌ که‌ برای‌ خدمت‌ به‌ بیگانگان‌، به‌ ملت‌ و انقلاب‌ اسلامی‌ خیانت‌ کرده‌اند باید کیفر خیانت‌ خود را ببینند تا دیگران‌ عبرت‌ بگیرند، اما ضرورت‌ مجازات‌ از تلخی‌ آن‌ نمی‌کاهد. تنها خاطره‌‌ شیرینی‌ که‌ در جریان‌ رسیدگی‌ به‌ اتهامات‌ کودتاچیان‌ به‌ یاد دارم‌ این‌ بود که‌ ضمن‌ رسیدگی‌ قضایی‌ به‌ پرونده‌‌ شماری‌ از متهمین‌، به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدم‌ که‌ هرچند آنان‌ در توطئه‌‌ کودتا نقش‌ داشته‌اند و باید به‌ اشدّ مجازات‌ که‌ اعدام‌ است‌، محکوم‌ شوند، اما در یک‌ بررسی‌ عمیق‌ و همه‌‌جانبه‌، می‌توان‌ راهی‌ برای‌ تخفیف‌ مجازات‌ و حتی‌ عدم‌مجازات‌ آنان‌ پیدا کرد؛ زیرا احساس‌ می‌شد آنان‌ واقعاً اِغفال‌ شده‌اند و در حقیقت‌ پشیمان‌ هستند. به‌خاطر دارم‌ که‌ یکی‌ از آنان‌ که‌ خلبان‌ نیروی‌ هوایی‌ بود در دادگاه‌ به‌شدت‌ اظهار ندامت‌ می‌کرد و ضمن‌ اعتراف‌ به‌ جرم‌ خود می‌گفت‌: «مرا اینجا مجازات‌ نکنید، مرا به‌ هواپیما ببندید و در آن‌ مواد منفجره‌ بگذارید و هرجا که‌ می‌خواهید در عراق منفجر کنید!» و اصرار داشت‌ که‌ اگر مجازات‌ او اعدام‌ است‌ به‌ او اجازه‌‌ عملیات‌ انتحاری‌ در جبهه‌ داده‌ شود. باری‌ اینجانب‌ پس‌ از ملاحظه‌‌ دقیق‌ پرونده‌ و شرایط روانی‌ شماری‌ از عوامل‌ کودتا به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدم‌ که‌ مجازات‌ آنان‌ نه‌تنها ضرورتی‌ ندارد، بلکه‌ به‌دلیل‌ اینکه‌ متنبه‌ و متحول‌ شده‌اند، آزاد کردن‌شان‌ خطری‌ ندارد و حتی‌ می‌توانند مجدداً در خدمت‌ ارتش‌ به‌کار گرفته‌ شوند و بنابراین‌ می‌توانند مشمول‌ رأفت‌ و رحمت‌ اسلامی‌ قرار گیرند. با این‌ نگاه‌، خدمت‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) رسیدم‌ و تحلیل‌ خود را در رابطه‌ با عفو و آزادسازی‌ شماری‌ از کودتاچیان‌ عرض‌ کردم‌. امام‌ با دو شرط با پیشنهاد اینجانب‌ موافقت‌ کردند؛ یکی‌ احراز اغفال‌ شدن‌ آنان‌ و دیگر اطمینان‌ از عدم‌خیانت‌ آنان‌ در فضای‌ جنگ‌ با عراق. خاطره‌ شیرین‌ من‌ از ماجرای‌ کودتای‌ نوژه‌ این‌ بود که‌ با پیشنهاد من‌ و موافقت‌ حضرت‌ امام‌(ره‌)، جمعی‌ از کودتاچیانِ نادم‌ آزاد شدند و به‌ ارتش‌ پیوستند و شماری‌ حُسن‌ عاقبت‌ یافتند و در جبهه‌ نبرد با ارتش‌ متجاور صدام‌ به‌ شهادت‌ رسیدند.
 
مرجع تقلیدی که به سمت پرتگاه رفت...
روایت پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
آقای سید کاظم شریعتمداری از جمله شخصیت‌هایی است که حیات پرفراز و فرود او، وی را به چهره‌ای ویژه در تاریخ معاصر ایران تبدیل کرده است. او کسی بود که به‌عنوان مرجع تقلید شیعه، مقلدین زیادی داشت اما به‌خاطر مشی و عملکرد نادرست، به سمت سقوط پیش رفت تا جایی که در سال 1361با حکم جمعی از علما از مقام مرجعیت خلع شد و ادامه حیات خویش را در انزوا سپری کرد. فعالیت‌های مشکوک او در دوره سلطه رژیم پهلوی قبل از پیروزی انقلاب، منجر شد اغلب طلاب از وی فاصله بگیرند. با افتتاح دارالتبلیغ اسلامی توسط او، شائبه‌ها درباره همکاری‌اش با رژیم پهلوی بیش از پیش قوت گرفت. حتی اسنادی از مذاکرات شریعتمداری با سفارت آمریکا در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در دست است. در تیرماه 1359، به هنگام کشف و خنثی‌سازی توطئه‌ای خطرناک علیه نظام تازه‌تأسیس جمهوری اسلامی موسوم به کودتای نقاب (نوژه)، فاش شد که آیت‌الله شریعتمداری از آن توطئه باخبر بوده و حتی به‌طور تلویحی کودتاچیان را مورد حمایت قرار داده است. به اعتراف آیت محققی ـ از عوامل اصلی کودتای نوژه ـ سران «نقاب» آیت‌الله شریعتمداری را به‌عنوان جایگزین امام خمینی بعد از اجرای عملیات برگزیده بودند؛ «...آقای شریعتمداری را می‌خواستند بیاورند در تهران و در یک خانه امنی ایشان را قایم کنند، به‌طوری که روزی که این جریان عملیات آغاز می‌شود، بلافاصله آقای شریعتمداری از رادیو صحبت کنند.»


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/248476/-خیانت-نافرجام -