خیر رودسری ۲۷ باب مغازه برای راهاندازی مرکز دیالیز به هلالاحمر شهرستان رودسر اهدا کرد.
اسدالله رضازاده، خیر ۷۸ ساله رودسری که بیش از نیم قرن سابقه فعالیت خیرخواهانه و عامالمنفعه دارد در این خصوص گفت: «با توجه به فعالیت مجدانه و جهادی هلالاحمرِ رودسر و طبق گزارشی که اعلام کردند سال گذشته نزدیک به ۱۰۰ نفر را در سواحل رودسر از غرق شدن در دریا نجات دادند، تصمیم گرفتم من هم سهمی در کاهش آلام همشهریانم داشته باشم.»
وی با بیان اینکه یک پاساژ در شهر رودسر دارم که طبقه زیرزمین آن در اختیار واحدهای صنفی و تجاری قرار دارد، افزود: «مغازه طبقه همکف را که درواقع دفتر کارم بود، برای راهاندازی داروخانه و ۲۷ مغازه طبقه بالای پاساژ با 2هزار و ۸۰۰ متر زیربنا را برای راهاندازی مرکز دیالیز به هلالاحمر اهدا کردم.»
رضازاده با بیان اینکه متأسفانه بهداشت و درمان گیلان در راهاندازی داروخانه همکاری لازم را ندارد، افزود: «طبق قول هلالاحمر قرار است با مناسبسازی این فضا و مغازههای اهدایی؛ ۲۰ دستگاه دیالیز در این مکان راهاندازی شود.»
این خیر رودسری با بیان اینکه بهعلت مشغله کاری، ساکن رودسر نیست، گفت: «پدر و مادرم خیر و واقف بودند و از همان زمان کودکی، من، برادر و خواهرانم را به این کار تشویق میکردند و قدم گذاشتن در راه خیر، آنهم به وسیله مال و اموالی که اعتقاد دارم امانت خداوند نزد بندگانش است، از همان دوران کودکی ملکه ذهن من شده بود و بهدلیل پیوند قلبی با زادگاهم، رودسر، تاکنون تمام فعالیتهای عامالمنفعه را در این شهرستان انجام دادم. نخستین مشارکت من در امور عامالمنفعه ساخت مسجد در رودسر طی سال ۱۳۵۰ بود و بعد از آن چندین مسجد احداث کردم، همچنین در ساخت آسایشگاه معلولان مشارکت داشتم.»
وی که احداث بزرگترین مدرسه خیرساز گیلان را در پرونده کارهای عامالمنفعه خود دارد، گفت: «این مدرسه با ۳هزار متر زیربنا سال ۱۳۸۰ در رودسر احداث شد و پس از گذشت بیش از دو دهه در سال تحصیلی جاری ۵۱۰ دانشآموز در آن فضا، مشغول به تحصیل هستند.»
رضازاده با اشاره به اینکه کمک به همنوع و استفاده از فرصتی که خداوند متعال در مال و جان هر آدمی به ودیعه نهاده، لذتی وصفناشدنی دارد، به خاطره جالبی اشاره کرد و گفت: «سالها قبل در زمان ساخت مسجد در حومه رودسر بودیم که پیرزنی روستایی آمد و هزار تومان از گره چارقدش بیرون آورد و با صدق دل گفت از مال دنیا چیزی ندارم، ولی میخواهم به اندازه حتی یک آجر هم که شده در ساخت این مسجد سهم داشته باشم که این صحنه و صفای دل آن بانوی مسن یکی از خاطرات به یادماندنی در ذهنم است.»