[عبدالباسط انصاری] میزگردهای تخصصی با حضور کارشناسان و امکان به همراه بردن مشاوران توسط کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری، ازجمله ابتکارهای خوب صداوسیما در این دوره انتخابات بوده است. تاکنون همه نامزدها در حداقل یک میزگرد حضور یافته و به شرح مواضع و دیدگاههای خود پرداختهاند و بعضا بخش مختصر یا قابل توجهی از زمان خود را به دو مشاور همراه خود اختصاص دادهاند. برنامههای میزگرد شبکه سه، با حضور نامزدها و مشاوران آنان اغلب در فضایی دوستانه و تخصصی برگزار شد و حواشی بسیار کمی داشت تا اینکه با حضور دکتر محمدجواد ظریف و دکتر مهدی سنایی بهعنوان همراه دکتر پزشکیان، نامزد محترم این دوره، تبدیل به محلی برای کلکلهای سیاسی و دوقطبیسازی و سخنان تند شد. قصد این نوشتار خدای ناکرده برخورد جهتدار یا دخالت دادن سلیقه جناحی و سیاسی در نقد دکتر پزشکیان یا مشاوران همراه وی در این برنامه نیست، بلکه نقدی منصفانه به شیوه کارشناسان همراه او و بهطور خاص دکتر ظریف است. از نظر نگارنده نقدهایی که اشاره خواهد شد به سخنان دکتر ظریف در برنامه مذکور وارد است:
١- ظریف در ابتدای سخنان خود با اشاره به تعیین جهتگیریها، اصول و خطوط کلی سیاست خارجی توسط مقام معظم رهبری و اثرگذاری رئیسجمهور در تنظیم و اجرای این اصول و بحث درباره کافی بودن امکان و اختیارات رئیسجمهور در عرصه روابط خارجی، ورود مناسبی به بحث داشت اما در ادامه با ورود سریع به کارنامه خود در زمینه سیاست خارجی و پرداخت یکجانبه به مسئله برجام و تحریم برای دفاع از عملکرد خود، بدون تعارف، بحث را به حاشیه برد. گویا ظریف فراموش کرده بود که برای تبیین و تکمیل نظرات دکتر پزشکیان به این جلسه آمده بود، نه برای دفاع از کارنامه خود آن هم با لحنی تند، حمله به منتقدان و فضاسازی علیه دولتهای قبل.
٢- از حیث محتوایی نیز سخنان ظریف دارای اشکالات جدیای بود. ظریف با اشاره به دو برابر شدن تحریمها در دوره خود، از کیفیت تحریم و نه کمیت آن سخن گفت اما در ادامه دوباره مدعی شد تحریمها در دولت سیزدهم نیز افزایش کمی بیشتری داشته است! وی ریشه تحریمها را به دوران ریاستجمهوری احمدینژاد ارتباط داد، درحالیکه ایران از ابتدای انقلاب و بهطور خاص از دهه 70، بدون اینکه مسئله هستهای در کار باشد یا به قول طیف ظریف، احمدینژاد در سیاست خارجی بد عمل کند، مرتبا تحریمهای سنگینی متحمل شد و بخش مهمی از آنان در دورههایی بود که دولت سازندگی و اصلاحات، رویکردی معطوف به مذاکره و تعامل داشتند و بارها و بارها در برابر غربیها کوتاه آمدند.
٣- ظریف در پاسخ نقد مشفقانه دکتر فواد ایزدی -که اتفاقا در سال ٩۴ و در نشست اساتید دانشگاه، خطر نقض برجام و خروج آمریکا از این توافق را به وی گوشزد کرده بود و وی چنین احتمالی را انکار کرده بود- بهنحوی برافروخته شد و شروع به مغالطه کرد که حیرت بسیاری از بینندگان تلویزیون را سبب شد که این را از نقدهای کاربران در شبکههای اجتماعی میتوان دریافت. ظریف با رویکردی غلط، مجددا تقصیر خروج آمریکا از برجام را به گردن منتقدان داخلی انداخت، انگار نه انگار خود وی بود که درباره چنین خطر و احتمالی، با خنده و ژستهای توأم با اعتماد به نفس، احتمالات را انکار میکرد و درصدد قهرماننمایی از خود در زمان انعقاد برجام بود.
۴- ظریف در بخشی از سخنان خود، طبق رویه معمول! خود و حسن روحانی، منتقدان داخلی را با صهیونیستها یکسان کرد و تقصیر عدماحیای برجام با روی کارآمدن بایدن در سال ٩٩ را به گردن مجلس انداخت. آشفتگی اظهارات ظریف به حدی بود که او هم به کاهش تعهدات برجامی ایران که مصوبه همین مجلس بود افتخار میکرد و هم چنین قانونی را مقصر عدماحیای برجام در ماههای پایانی دولت روحانی میدانست. نکته دیگری که ظریف به آن اشاره نکرد این بود که در همان قانون مصوب مجلس، بندی برای بازگشت ایران به تعهدات برجامی درصورت اصلاح رویه غرب، درنظر گرفته شده بود. افزون بر آن بایدن به تمامی پیمانهایی که ترامپ از آن خارج شده بود بازگشت، به غیراز برجام. اما گویا از نظر ظریف منتقدان داخلی و مجلس یازدهم، هم مقصر بر هم خوردن برجام هستند، هم مقصر عدماحیای آن؛ و همدستی دمکراتها و جمهوریخواهان و اشتباهات خود ظریف در مذاکرات و گنجاندن مکانیسم ماشه و ناتوانی در گرفتن تضمین قطعی از آمریکاییها و غفلت از احتمال بدعهدی آنان، تأثیری در این ماجرا نداشت!
۵- لحن و تعابیر ظریف به هیچ وجه زیبنده وزیر سابق امور خارجه ایران و یک کارشناس همراه کاندیدای انتخاباتی نبود و کارکردی جز اختلافزایی و دوقطبیسازی در جامعه ندارد. زیر سؤال بردن توان دولت شهید رئیسی در فروش نفت و جلوه دادن آن بهعنوان لطف! بایدن، بهکار بردن ادبیاتی مانند معجزه هزاره سوم، فلاکت و... و ارسال پالس بدبختی و فلاکت با همان رویکرد خواهش و نیاز در مذاکرات ٨ساله، نشان داد ظریف نمیخواهد بهعنوان یک چهره باسابقه ملی عمل کند و اصرار دارد با رویکردی جناحی فقط حمله کند و دوقطبیسازی به راه بیندازند. ظریف هیچگاه نمیگوید مشکل ترامپ این نبود که برجام به ضرر آمریکاست، بلکه مشکل او این بود که میتوان امتیازات بیشتری از ایران در مسئله هستهای گرفت و چون به سبب مکانیسم ماشه، از عدمخروج ایران مطمئن بود، توافق را بر هم زد تا ایران را گرفتار کند.
۶- ظریف متأسفانه با گره زدن تمام امور به مذاکره همان تفکر غلط ٨ سال وزارت را نشان داد. او با ادعای اینکه: «برجام بزرگترین کلاهی بود که سر آمریکا رفت» و «دولت روحانی کشور را سربلند کرد»، درصدد لاپوشانی کارنامه فاجعهبار دولت روحانی است. در همان زمانی که ظریف به آن افتخار میکند و در اوج اجرای برجام، سرمایهگذاری خارجی ایران به میزان سال ٩٠ نرسید و رکورد سرمایهگذاری خارجی ایران در دولت شهید رئیسی و بدون برجام شکسته شد. ظریف نمیخواهد اعتراف کند با رویکرد دولت روحانی، بالاترین رکورد نقدینگی، بالاترین رکورد تورم، بالاترین جهش نرخ ارز، بالاترین بدهی دولت و... در کشور به ثبت رسید و کشور با وضعیت فاجعهبار و بحرانیای که در هیچ دورهای نظیر نداشت، تحویل شهید رئیسی شد. او به جای پذیرفتن اشتباهات خود و رویکردهای غلط دولت روحانی، در زمانی که باید بهعنوان چهرهای باسابقه بحث کارشناسی کند، درصدد توجیه تجربه غلط و عملکرد فاجعهبار دولت روحانی برآمد و ترجیح داد همه را تخریب و متهم کند تا اینکه اشتباهات خود و بدعهدی غرب را بپذیرد.