[گروه سیاسی] با اعلام نتایج بررسی صلاحیتها توسط شورای نگهبان و تأیید صلاحیت نهایی آقایان: مسعود پزشکیان، سعید جلیلی، محمدباقر قالیباف، علیرضا زاکانی، مصطفی پورمحمدی و امیرحسین قاضیزاده هاشمی برخی شائبهها در مورد عملکرد شورای نگهبان مطرح شد و برخی جریانهای سیاسی و فعالان رسانهای درصدد تشکیک در نحوه بررسی صلاحیتها و بیطرفی شورای نگهبان برآمدند تا اینگونه القا کنند که این شورا، رویکردی سیاسی و یا جناحی دارد و معیار این شورا برای بررسی صلاحیتها، سیاسی است و نه قانونی.
شورای نگهبان که براساس تجربه انحراف مشروطیت و بر اثر تجارب تاریخی ملت ایران و در پی توصیههای امام خمینی و در مجلس خبرگان قانون اساسی وارد ساختار جمهوری اسلامی شد، همواره رویکردی معطوف به حفظ اسلامیت و جمهوریت نظام و ممانعت از روی کار آمدن افرادی که صلاحیت کافی برای اداره امور کشور نداشتهاند، در پیش گرفته است. به همین سبب بود که در ابتدای انقلاب حضرت امام خمینی، کسانی که ساختارهای نظام ازجمله شورای نگهبان را زیر سؤال بردند با عتاب تندی مورد نقد قرار دادن و تفکرات آنان را فاسد خواندند.
با نگاهی به نامزدهای انتخاباتهای مختلف کشور، علی الخصوص نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری به راحتی میتوان تشخیص داد که اگر شورای نگهبان برنامهای برای بستن فضای سیاسی کشور و یا برخورد سیاسی کارانه داشت به راحتی میتوانست بسیاری از چهرهها را رد صلاحیت کرده و دولتها و فضای سیاسی کشور را به نحو دیگری شکل دهد اما از این کار پرهیز کرد. بر همین اساس تأیید صلاحیت بسیاری از چهرههایی که نقدهای تندی به ساختارهای نظام داشتند، تأیید صلاحیت برخی سیاسیون که زاویه جدی و سابقه اختلافات جدی با رهبر انقلاب داشتند و تأیید صلاحیت بسیاری از چهرههای نسبتا گمنام که تفکرات و مواضع آنان چندان آشکار نبوده است، گواه عملکرد بیطرفانه، غیرسیاسی و فراجناحی شورای نگهبان بوده است.
در انتخابات ریاستجمهوری کنونی نیز ترکیب کاندیداها که طیفها و سلایق مختلفی را در کشور نمایندگی میکنند و سوابق سیاسی پررنگ و نقدهای تندی به نهادهای حاکمیتی و سیاستهای کلان کشور داشتهاند نیز نشان میدهد در این دوره هم شورای نگهبان با درنظر گرفتن قوانین و مقررات انتخاباتی و معیارهای مشخص و همیشگی خود که اتفاقا در سالهای اخیر نیز شفافتر و دقیقتر شدهاند، عمل کرده است.
برای مثال دکتر پزشکیان ازجمله کاندیداهای جریان اصلاحات است که بارها توسط این شورا برای نمایندگی مجلس تأیید صلاحیت شده و اکنون و با وجود اعلام رسمی قرارداشتن در لیست کاندیداهای جریان اصلاحات صلاحیت وی احراز شده است. حجتالاسلام پورمحمدی با وجود سابقه وزارت در دوران دولت احمدینژاد و روحانی، توسط این شورا تأیید شده و دیگر کاندیداها نیز که در فضای سیاسی همسویی بیشتری با نظام دارند نیز مطابق قوانین و به سبب داشتن معیارهایی چون رجل سیاسی و... احراز صلاحیت شدهاند و بسیاری دیگر از کسانی که اصطلاحا جزو چهرههای همسو بودند در همین شرایط، رد صلاحیت شده یا صلاحیت آنان احراز نشده است.
در مورد دکتر علی لاریجانی نیز که در فضای سیاسی و دوره پیشین بنا به گمانهها، تذکر رهبری به سبب عدماحراز صلاحیت وی بود -هر چند در برخی محافل نیز از عدماشاره رهبر انقلاب به نام هیچ فرد خاصی در آن مقطع سخن گفته است- حتما قانون مورد توجه بوده است. عدماحراز صلاحیت لاریجانی که همواره جزو چهرههای در چارچوب نظام شناخته شده است، یقینا نمیتواند شائبه برخورد سیاسی را برانگیزد. احتمالا عدماحراز صلاحیت وی به سبب همان شائبه تابعیت برخی فرزندان و بستگان وی در خارج از کشور و در کشورهای متخاصم و شفاف نشدن این قضیه بوده است.
معرفی نشدن چهرههایی چون اسحاق جهانگیری، عباس آخوندی، محمود احمدینژاد از سوی شورای نگهبان نیز چندان عجیب نبود. مواضع ساختارشکنانه و رفتارهای جنجالی، عملکردهای اجرایی ضعیف، برخی شائبههای کاری و مدیریتی و مواردی از این دست را میتوان از علل رد صلاحیت یا عدماحراز صلاحیت این افراد برشمرد. رد صلاحیت وحید حقانیان که سالها از اعضای دفتر رهبری بود و عدماحراز صلاحیت چندین وزیر دولت شهید رئیسی نیز از دیگر مواردی است که گواه بیطرفی شورای نگهبان است.
نکته دیگر اینکه عدماحراز صلاحیت افراد لزوما بهمعنای صلاحیت نداشتن مطلق یا فاسد بود آنان نیست و بلکه به این معناست که صلاحیت آنان برای رقابت جهت تصدی سمت ریاستجمهوری در مقطع کنونی احراز نشده است و درصورت رفع ابهامات عملکردی، ممکن است در ادوار بعد تأیید شود یا با ارتقا در پستهای مدیریتی و... از حیث بحث رجل سیاسی و مدیر و مدبر بودن در ادوار آینده صلاحیت آنان احراز و تأیید شود.