ارتشبد حسین فردوست، دوست دوران کودکی محمدرضا پهلوی و رئیس دفتر اطلاعات او، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماند و خاطرات خود از دوران مجالست با شاه، خاندان و دولتمردان رژیم پهلوی را به رشته تحریر درآورد. خاطرات فردوست تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» منتشر شده است که در این ستون به تناوب برخی را مرور میکنیم.
ماجرای کودتای 28 مرداد (5)
از مهمترین عناصر کودتا برادران رشیدیان (سیفالله، قدرتالله، اسدالله) بودند. پدر آنها (حبیبالله رشیدیان) از مأمورین سفارت انگلیس بود و هر سه پسر خود را نیز مأمور انگلیسیها کرد. آنان ثروت زیادی داشتند و در تهران صاحب خانههای متعدد بودند. این سه برادر به وضوح برای انگلیسیها کار میکردند ولی از میان آنها کوچکترین برادر، یعنی اسدالله، بیشتر به کاخ میرفت و با اشرف معاشرت داشت. اصناف تهران در اختیار اسدالله بود و او بعدها بانکی تأسیس کرد به نام بانک اصناف. یکی از خانههای اسدالله که من رفتهام نزدیک منزل قطبی (پدر) در غرب جاده سلطنتآباد واقع بود و خانه بسیار مجللی بود. از میان آنها، برادر بزرگتر (سیفالله) فهمیدهتر و مودبتر بود، ولی روی هم رفته هر سه برادر تحصیلاتی نداشتند و از نظر درستکاری و صداقت به هیچ وجه مورد اطمینان نبودند.
نقش برادران رشیدیان در کودتا این بود که دستهجات غیرنظامی و اصناف را به خیابانها بریزند. آنها ظاهراً توانستند جمعیتی حدود 5-6 هزار نفر را راه بیاندازند. زنی (ملکه اعتضادی) هم پیدا کرده بودند که متخصص تحریک و تهییج بود و چادرش را به کمر بسته و روی جیپ سخنرانی میکرد. دسته فوق از خیابان نادری به طرف خانه مصدق حرکت کردند. دسته دیگر، ورزشکاران باشگاه تاج بودند که سرتیپ خسروانی (سپهبد و رئیس تربیت بدنی شد) توانست به رهبری شعبان بیمخ آنها را به حرکت درآورد. سربازان گارد جاویدان، که توسط ریاحی در شب 25 مرداد خلع سلاح شده بودند، نیز به جمعیت پیوستند.
طرح کودتای 28 مرداد به شرح زیر بود: 1- در نقاط مختلف شهر که مشخص شده بود، جمعیتهایی تشکیل شوند. 2- هر یک از این جمعیتها در مسیر تعیین شده به مقصد خیابان شاه-نادری طوری حرکت کنند که همزمان به مقصد برسند. 3- باشگاههای ورزشی مانند تاج و غیره، نیز طوری حرکت کنند که همزمان به مقصد برسند. 4- شعارهای کلیه جمعیتها سلطنت محمدرضا و امثال آن باشد. 5- سپس افراد گارد جاویدان به جمعیت بپیوندند و مسلح شوند. 6- یک گروهان تانک آماده تیراندازی با توپ و مسلسل به جمعیت بپیوندند. 7- جمعیتهای فوق در خیابانهای شاه-نادری به طرف خانه مصدق حرکت، خانه را محاصره و او را دستگیر کنند. 8- واحد نظامی کوچکی نیز رادیو را تصرف کند. 9- پس از تصرف خانه مصدق، دستگیری او از رادیو اعلام شود. 10- زاهدی با تانک به نخست وزیری برود و استقرار خود و کابینهاش را اعلام کند. 11- از محمدرضا تقاضا شود به میهن مراجعت کند و با تشریفات خاص به کاخ برود.