[ شهروند] با گذشت دو هفته از آغاز سال جدید؛ در شرایطی که سریالهای نوروزی-مناسبتی امسال که از آغاز ماه مبارک رمضان روی آنتن رفتهاند، به حوالی نقطه پایان رسیدهاند (البته هنوز پخش سری پنجم سریال «نون.خ» شروع نشده)، میتوان گفت که ماحصل سریالهای نوروزی امسال نیز مانند تقریبا بیشتر سریالهای دو سال اخیر ناکامی مطلق بوده است. روندی که از زمان بار دادن سیاستهای مدیران فعلی تلویزیون بیکموکاست ادامه داشته و شگفتا که حتی برندهای امتحان پسدادهای چون «زیرخاکی» و «نون.خ» نیز در این دو سال اخیر در آتش این ناکامی سوخته و نتوانستهاند خللی در روند شکست و ناکامی محتوم سریالهای جدید به وجود آورند. کما اینکه این اتفاق را سال گذشته- و سال پیش از آن نیز- شاهد بودیم که چگونه آثاری چون «آتش و باد»، «بچه زرنگ»، «آخرین اتوبوس» و حتی «نون.خ4» نیز (که سریالی نوستالژیک به حساب میآمد، اما به دلیل ضعفهای پرشمارش مخاطبان کمشماری را پای جعبه جادو نشاند) جز شکست و ناکامی چیزی درو نکردند.
در روزهای پایانی پخش سریالهای مناسبتی نوروز و ماه رمضان 1403 به نظر میرسد که امسال نیز همین روند تکرار شده و سریالهای امسال در رقابت با شبکه نمایش خانگی، برنامههای غیرنمایشی تلویزیون و البته طعنهآمیزتر از همه: سریالهای سالهای گذشته همین تلویزیون به طور مطلق شکست خوردهاند. تا جایی که با اینکه هنوز آمار و ارقامی دقیق از تعداد مخاطبان شبکهها و برنامههای مختلف تلویزیون منتشر نشده، اما همین واقعیت ساده و ملموس که تقریبا در تمام دورهمیها و مهمانیهای خانوادگی تعداد مخاطبانی که خواهان تماشای سریالهای تکراری آیفیلم و شبکه نمایش هستند، به مراتب بیشتر از سریالهای جدید بوده، عمق فاجعه را میتواند به خوبی به نمایش بگذارد.
نوستالژی
صداوسیمایی که زمانی با بودجهای بهمراتب کمتر سریالهایی مانند «خانه به دوش»، «متهم گریخت»، «او یک فرشته بود» و «اغماء» را برای ماه رمضان و «مرد هزار چهره» و «پایتخت» را برای عید میساخت، امسال با سریالهایی مانند «هفت سر اژدها»، «رستگاری» و حتی «زیرخاکی4» به پیشواز این دو مناسبت مهم ملی و مذهبی رفته بود که بیشتر و پیشتر از هر چیزی دستهای خالی این نهاد رسانهای عریض و طویل را به نمایش میگذاشت. نکته جالب در این میان، اما، حسابی بود که تلویزیون روی سریالهای خوشنام و خوشخاطره قدیمی خود باز کرده بود که نشانه این امر را در تولید سری چهارم «زیرخاکی» و سری پنجم «نون.خ» به خوبی دیدیم. با این حال، حتی یاد و خاطره سریالهای قدیمی نیز نتوانست بار کج سریالهای امسال را به سرمنزل مقصود برساند و در حالی که شکست واضح «زیرخاکی 4» جای کمترین حرف و حدیث و توجیهی را باز نمیگذارد، این واقعیت هم که هنوز پخش «نون.خ 5» آغاز نشده است، نمیتواند امیدواری چندانی در دلبستگان و علاقهمندان تلویزیون به وجود آورد، بهخصوص که شکست سال گذشته «نون.خ» به خوبی این حقیقت را به نمایش گذاشت که مخاطب تلویزیون عهد اخوت با هیچ سریال و سریالسازی نبسته و افت کیفیت حتی موفقترین سریالهای قدیمی را هم میتواند از چشم مخاطب بیندازد.
اژدهای هفتسر
این نکته که سریال «هفت سر اژدها» به عنوان سریال مناسبتی شبکه سه در نوروز امسال بیش از دیگر سریالهای جدید روی آنتن جلب توجه کرد و حاشیه به وجود آورد، بیش و پیش از هر چیزی نشان از سطح کیفی سریالهای امسال میتواند داشته باشد. سریالی با مضمون پلیسی امنیتی به کارگردانی ابوالقاسم طالبی و بازی حمید صفت، مجید واشقانی، جعفر دهقان، حمید گودرزی، زندهیاد شهرام عبدلی، شیلر کی، مینو شیخان، عسل غروی و قطبالدین صادقی درباره موضوع مهم مفاسد اقتصادی که البته از همان قسمتهای آغازین نشان داد که نه قدرت جذب مخاطب را دارد و نه اینکه کارگردانش با شناخت کافی از موضوع سراغ ساخت سریالش رفته است که مهمترین جلوهاش را هم در سروشکل نینجامانند جاسوسهای داستان دیدیم که چگونه انتقادات و طعنههای پرشماری را موجب شدند!
«هفت سر اژدها» درباره مفاسد اقتصادی و مسائل بحثبرانگیزی است که در قالب یک درام سیاسی با فضایی پرتبوتاب تولید شده است. سریالی در راستای دیگر آثار ابوالقاسم طالبی که هر بار اثری جدید روی پرده سینما یا در قاب شیشهای آورده، حواشی و جنجالهای پرتعدادی به دنبال داشته است که از این بین میتوان به سریال «به کجا چنین شتابان» اشاره کرد که در قالب قصهای خانوادگی فضایی تازه از زندگی ثروتاندوزان و سرمایهدارانی را که از راههای غیرقانونی کسب درآمد میکنند، نشان میداد. این اتفاق اما در سریال «هفت سر اژدها» کمرنگتر از همیشه روی داده و این سریال که به واسطه بهرهمندی از مختصات تریلرهای جاسوسی پتانسیل جذابیت را داشت، چوب ضعفهای جدی کارگردانی و اجرایش را خورده و تبدیل به تلاشی ناکام و شکستخورده شده است.
سریال «هفت سر اژدها» داستان آقازادهای به نام متین سلطان خواه را روایت میکند که با حمایتهای پدر صاحب نفوذش در رأس یک مجموعه مخوف فاسد قرار گرفته. او که برای پنهان کردن فعالیتهای غیرقانونی اش از دست زدن به جنایتهای ریزودرشت ابایی ندارد، توسط یک قاضی مصمم و جدی به دادگاه احضار میشود و این آغاز ماجراهای این سریال است که بهرغم ظرفیتی که به واسطه روایت کلاسیک سریال از آن بهرهمند است، در اجرا تبدیل به یک کمدی ناخواسته شده و تمام پتانسیل خود را به هدر داده است.
برزخ تلویزیونی
شبکه دوم سیما امسال در ماه رمضان سریال «رستگاری» را روی آنتن داشت. سریال جدید مسعود دهنمکی، روزنامهنگار، فعال سیاسی و فیلمسازی که بعد از موفقیت سهگانه «اخراجیها» سالیان سال میشود که با فیلمها و سریالهایی چون «رسوایی»، «معراجیها»، «دارا و ندار»، «دادستان» و «آزادی مشروط» روی دور ناکامی بوده و حالا این اتفاق برای سریال جدید او نیز روی داده است.
«رستگاری» سریالی ماورایی و مذهبی با مایههای ترسناک درباره عالم برزخ است که روایتش را در قالب یک داستان پراوجوفرود درباره دو برادر کارخانهدار که یکی از آنها به واسطه طمع بسیار زندگی خود را تبدیل به برزخی خوفناک کرده، ارائه میدهد. در واقع درباره سریال «رستگاری» میتوان گفت مضمون اصلی قصه حقالناس و عالم برزخ است که به موضوعاتی چون مرگ و احتضار نیز پرداخته است. سریالی با بازی محمود پاکنیت، علیرضا استادی، نفیسه روشن، پوراندخت مهیمن، پویا امینی، مهدی سلوکی و نیما شاهرخشاهی در مایههای آثاری مانند «اغماء»، «احضار»، «ملکوت» و «او یک فرشته بود» که چوب سهلانگاری سازندهاش را خورده و بهرغم داستان گیرایی که دارد، مانند آثار سالهای اخیر مسعود دهنمکی راه ارتباط با مخاطب را گم کرده است.
تکرار الگوی همیشگی
«زیرخاکی 4» به کارگردانی جلیل سامان با بازی پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، رایان سرلک، گیتی قاسمی، نسرین نصرتی و اصغر نقیزاده به عنوان یکی از سریالهای نسبتا پربیننده تلویزیون در نوروز و رمضان امسال -که تلاش کرده محبوبیت سه فصل قبلی این سریال را تکرار کند- داستان زندگی فریبرز باغبیشه را روایت میکند که اینبار در پی آرزوی کودکیاش میرود تا ستاره سینما شود. سریالی که در فصل چهارمش نیز نشان داد که هنوز کار میکند و جواب میدهد و این اتفاقی عجیب است، بهخصوص به این دلیل که برخلاف دیگر سریالهای چند فصلی موفق از قبیل «پایتخت» و «نون.خ» (البته به استثنای فصل چهارم این سریال) «زیرخاکی» نه کلی خردهروایت آنچنانی دارد و نه کاراکترهایی که بار جذابیت را بین خودشان توزیع میکنند، بلکه این سریال در خلوتترین شکل ممکن فقط و فقط یک شخصیت محوری دارد که تقریبا تمام بار داستان را بر دوش گرفته و نکته جالب این است که بهرغم این موضوع هنوز و همچنان جذاب است که البته این موضوع به این واقعیت مربوط است که «زیرخاکی» سرشار از موقعیتهای خلاقانه در راستای الگوی کلی و همیشگی موقعیت اشتباهی است که همنشینی این موقعیت با بلاهتهای فریبرز، هر بار مخاطب را درگیر یک بازی خندهدار میکند. این الگوی تکراری «زیرخاکی» را در چهارمین فصل نیز به بهترین و موفقترین سریال مناسبتی امسال تبدیل کرده است.