داوود دانش جعفری استاد دانشگاه علامه طباطبایی
وقتی مقام معظم رهبری نام سال را به نام سال جهش تولید و مشارکت مردم نامگذاری میکنند این موضوع از چند جهت قابل بررسی است. دانش فنی در این میان بسیار مهم و اثرگذار است و یکی از مواردی که میتواند در تولید و جهش آن کمکرسان باشد این است که دستیابی به دانش فنی را در کشور بیشتر کنیم. هر چه دانش فنی در کشور بالاتر برود، میتوان گفت نقش تولید در کشور پررنگتر و تأثیرگذارتر میشود. برای دستیبابی به این دانش فنی نیز راههای زیادی وجود دارد که ازجمله آن میتوان به تحقیق و پژوهش و خرید دانش فنی از خارج از کشور اشاره کرد. در واقع راهکار این است که دولت برای دستیابی به این موضوع هزینه کند و برای آنکه اثر آن را بهطور مستقیم در کشور ببیند باید این دانش را به قیمت ارزان در اختیار بخش خصوصی قرار دهد تا از این طریق بخش خصوصی نیز که توان رسیدن به این دانش را ندارد بتواند به آن دسترسی پیدا کند. راهکار دیگری که میتواند جهش تولید را در کشور رقم بزند افزایش سرمایهگذاری است. این سرمایهگذاری باید با کمک بخش دولتی در اختیار بخش خصوصی قرار بگیرد. به این معنا که اگر قرار است یک بنگاه اقتصادی فعال شود، باید 30درصد آن از سوی کارخانه و یا آن بنگاه هزینه شود و 70درصد هزینههای این بنگاههای اقتصادی باید از طریق بانکها و اعطای تسهیلات تامین شود، چرا که بازار سرمایه در بنگاههای اقتصادی توانایی کافی برای پاسخ به توسعه بخش تولید را ندارد. بنابراین میطلبد که از طریق سیستم بانکی، بازار سرمایه و صندوق توسعه ملی این نیاز مرتفع شود. راهکار دیگری که میتواند در افزایش تولید نقش ایفا کند افزایش میزان اشتغال است؛ هر چه میزان اشتغال مولد در کشور افزایش پیدا کند میزان تولید بالاتر میرود و این دو رابطه مستقیم با هم دارند. در هر کشوری نیروی کار بین 15تا 65سال است که قبل از 15سال کودک و بالای 65سال کهنسال به شمار میروند و از شمار نیروی کار خارج میشوند. هر چه نیروی کار ما در سن کار بیشتر درگیر کار شود میزان تولید بالاتر میرود. اما نکته اینجا است که میزان اشتغال یا شاغلین در ایران در مقایسه با کشورهای همسایه، مانند ترکیه، تفاوتهای اساسی دارد. براساس آمارهای جهانی، در 2سال گذشته میزان شاغلین در ایران 23میلیون نفر بودند و این میزان در ترکیه به بیش از 28میلیون نفر میرسید و این تفاوت 5میلیون نفری میزان تولید را در این کشور با کشور ما بسیار متفاوت کرده بود. البته باید گفت دلیل این تفاوت میزان اشتغال زنان ما است که نرخ آن نسبت به سایر کشورهای همتراز بسیار پایینتر است و سبب شده است که با وجود آنکه میزان جمعیت بالاتری داریم اما تولید در این کشورها بالاتر باشد. این در حالی است که زنان ما تحصیلات دانشگاهی دارند و بیش از دوسوم صندلی دانشگاهها توسط بانوان پر میشود، اما با وجود این، نرخ مشارکت آنها بسیار پایین و در حدود 20تا 25درصد است. این در حالی است که اگر بخواهیم به کشورهای همتراز برسیم باید این میزان مشارکت به 50درصد برسد.