فراموش‌شدگي، حس خوبي نيست
 
سازمان ملل 14‌سال پيش اين فاجعه را پيش‌بيني كرده بود
 

 

سيدحسين دهدشتي  نماينده خوزستان در مجلس

مهم‌ترين تاثير اجتماعي شدت گرفتن دوباره گرد و غبار در استان خوزستان، بي‌اعتمادي مردم نسبت به وعده‌ها و سخنان مسئولان‌كلان كشور است. اين بي‌اعتمادي به خيلي از مشكلات دامن مي‌زند. در اين شرايط لازم است مسئولان مشكلات مردم را درك كنند. برخي مسئولان وقتي از دور موضوع واقعه را مي‌شنوند، گمان مي‌كنند گرد و غبار مي‌آيد و مي‌رود. در 10‌سال گذشته وعده‌هاي زيادي داده شده است. حتي مصوبات خوبي هم از سوي دولت‌هاي گذشته تصويب شده كه بخشي از آنها انصافا مصوبات خوبي بود. اما اين مصوبات در مقام عمل، اجرايي نشده‌اند يا به‌صورت كاملا ضعيفي تحقق پيدا كرده‌اند. بنابراين بي‌اعتمادي در مردم خوزستان ايجاد شده كه بايد آن را برطرف كرد. از سوي ديگر بايد بپذيريم مردم خوزستان مهمان‌نواز و خونگرم هستند. آ‌نها دوست ندارند اين وي‍ژگي را از دست بدهند. همه‌ساله بسياري از مردم ايران به خوزستان سفر مي‌كنند. اما امسال وضعيت به‌گونه‌اي است كه شايد خوزستاني‌ها مجبور شوند در ايام عيد به مناطق ديگر ايران بروند. در همين ايام هم چندين همايش بنا بود برگزار شود اما افراد از برگزاري آن منصرف شده‌اند. سرمايه‌گذاران و تجاري كه مي‌خواهند سرمايه‌گذاري كنند، قطعا در چنين شرايطي تحت‌تاثير قرار مي‌گيرند و ممكن است سرمايه‌هاي خود را به‌مناطق ديگر ببرند. محدوديت‌هايي كه در سفرهاي هوايي و تا انداز‌ه‌ای سفرهاي زميني ايجاد شده، مسأله را پيچيده‌تر كرده است. در مدتي كه گرد و غبارهاي خوزستان افزايش پيدا كرد، تصادف‌هاي رانندگي تا حد معنا‌داري بيشتر شد. سفرهاي هوايي هم دستخوش تغيير شدند. كساني كه در حوزه دريا فعاليت مي‌كنند، درمورد سفرهايشان با مشكل مواجه شده‌اند. از سوي ديگر تعطيلات مراكز آموزشي، اداري و اصناف بر آموزش و اقتصاد تاثير بسزايي دارد. در ايامي كه گرد و خاك زياد بود، برخي از مردم به‌دلايل مختلف منطقه را ترك كرده اند. حتي قبل از شدت‌گرفتن گرد و خاك هم به‌دليل بي توجهي‌هايي كه نسبت به استان وجود داشت، تقاضاي انتقال براي كاركنان دولت فراوان بود. خيلي از افراد به‌دليل بيماري و مشكلات ديگر مي‌خواهند منطقه را ترك كنند. اگر آسيب‌هايي كه در حوزه سلامت به ساكنان استان وارد مي‌شود را ناگفته بگذاريم، بسياري از تاسيسات برق در اين مدت با مشكل مواجه شده‌اند. در برخي از مناطق استان خوزستان، قطعي برق در ادامه منجر به قطعي آب مي‌شود. حتي تجسم اين وضعيت (يعني وجود گرد و خاك شديد، قطعي برق و قطعي آب) در خوزستاني كه تا اين حد گرم است، كار دشواري است تا چه رسد به اين‌كه بخواهيد در چنين منطقه‌اي زندگي كنيد. البته كه مي‌شود تا مدتي از گرد و خاك فرار كرد اما وقتي برق و آب هم قطع شوند، مشكلات مردم چندبرابر مي‌شود. درنهايت مي‌توانیم اين وضعيت را فاجعه زيست‌محيطي بدانیم.
منشأ داخلي اين آلودگي‌ها، كم‌آبي تالاب‌ها و رودخانه‌هاي استان خوزستان است. تالاب حورالعظيم و تالاب شادگان رو به خشكي رفته‌اند و به منشايي براي بروز گرد و غبار تبديل شده‌اند. از سوي ديگر آب از سرچشمه‌ها به مناطق نيازمند منتقل مي‌شود. نياز آنها مورد قبول است اما نبايد به قيمت از بين رفتن منطقه‌اي ديگر برطرف شود. آن هم منطقه كم‌بارشي كه شايد اگر منابع آبي بيشتري داشت به اين وضع دچار شد.
جالب است بدانيد سازمان ملل 14‌سال پيش اين فاجعه را پيش‌بيني كرده بود اما باز هم اسير نگاه‌هاي مقطعي شديم و هشدار‌ها جدي گرفته نشد. در اين شرايط همكاري جدي دولت و ساير نهادهاي وابسته مي‌تواند وضعيت را تا حدودي تغيير دهد. مسأله گرد و غبار از ‌سال 80 آغاز و از ‌سال 85 به بحران تبديل شد. اين مردم سال‌ها درگير جنگ بودند و با جانفشاني‌هاي خود و فداكاري‌هاي مادي و معنوي، به يكي از عوامل مهم حفظ خاك ايران مبدل شدند. آنها امروز احساس بي‌اعتمادي مي‌كنند. در برخي موارد هم مردم مي‌گويند درمورد اين مسأله بايد عدالت بيشتري وجود مي‌داشت. طرح‌هاي كوتاه‌مدت مشكلات فراواني بر سر راه ما قرار داده‌اند. مسئولان بايد آب را در مناطقي كه با كمبود آب مواجه نيستند، مديريت كنند نه آن كه با استفاده از ساده‌ترين كارها آن را از يك منطقه به منطقه ديگر انتقال دهند. در هيچ‌جاي دنيا اين كار مورد پذيرش نيست چراكه چنين رويكردي به‌نوعي به تغيير طبيعت محيط‌زيست منجر مي‌شود. در بسياري از مناطق دنيا آب دريا را (با وجود هزينه‌بر بودن) تصفيه مي‌كنند و به مصرف مي‌رسانند. حتي مي‌شود آب‌هايي كه به خليج مي‌ريزد را از انتهاي رودخانه‌ها به مناطق كم‌آب منتقل كرد. موافقم كه اين كار‌ها در مقايسه با انتقال ساده آب، هزينه‌بر هستند اما در عوض مشكلات محيط‌زيستي بغرنجي كه امروز با بخشي از آنها مواجه هستيم را به‌وجود نمي‌آورند. مسأله ديگر اين‌كه پس از آوارگي‌هاي بعد از جنگ مردم درمورد بازسازي‌ها گله دارند. آنها در اين 8‌سال از روند رو به توسعه ساير استان‌ها عقب مانده‌اند و  انتظار دارند اين عقب‌ماندگي‌ها جبران شود. اين احساس فراموش‌شدگي و ديده‌نشدن اصلا حال خوبي نيست. همه مرزنشينان كشور بايد مورد توجه وي‍‍ژه‌اي قرار گيرند چراكه اگر بناست امنيتي در كشور باشد اولويت با همين افراد است. به نظر خيلي از كارشناسان، دليل سقوط نكردن آبادان آن بود كه مردم قبل از جنگ در اين منطقه بودند و به آن‌جا تعلق‌خاطر داشتند. همين تعلق‌خاطر باعث شده بود همه در آن‌جا بمانند و از خاكشان حمايت كنند. از اين‌روست كه معتقدم، توجه به مناطق مرزي در همه جاي كشور بايد در دستوركار قرار بگيرد.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/24000/سازمان-ملل-14‌سال-پيش-اين-فاجعه-را-پيش‌بيني-كرده-بود