نیما صائب | وقتی ریزگردها نیمی از ایران را فراگرفتند، متهم ردیف اول، سازمان محیطزیست شد و شخص معصومه ابتکار. متهمکنندگان هم تعدادی از نمایندگان مجلس بودند. الهام طبیبزاده، نماینده مردم تهران عدم حضور خانم ابتکار در استان خوزستان را نشاندهنده ضعف و بيدرایتی یک مسئول دانست. مهمترین بخش انتقاداتش نیز اینجا بود: «خانم ابتکار باید از قبل برای این مسأله چارهاندیشی میکرد و به جای اینکه وقتش را صرف واردات بنزین کند به این حوزه که مستقیما به او مربوط میشود میپرداخت.» او درنهایت اعلام کرد که پیشنهاد تعویض خانم رئیس را به آقای رئیسجمهوری داده است. سیدحسین نقوی، نماینده ورامین و سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی نیز دلیل انتقادش از ابتکار را اینگونه بیان کرد: «موضوعات مهمی مانند ریزگردها در خوزستان که بسیار هم خسارتبار است باید مورد توجه جدی رئیس سازمان محیطزیست قرار گیرد؛ مردم سایر فعالیتها و رفتارهای این دستگاه را زیر ذرهبین میبرند و سوال میکنند که دستگاه متولی محیطزیست چرا در حوزههای دیگری (حضور در همایشها و گردهماییهای سیاسی ) فعالیت میکند که مربوط به وزارت کشور یا احزاب یا گروههاست؟» سیدشریف حسینی، نماینده اهواز نیز به معصومه ابتکار پیشنهاد کرد «که اگر توان کار کردن ندارد از ریاست سازمان محیطزیست استعفا دهد و در منزل برای خانواده خود غذا بپزد و این بهتر از آن است که نتواند به وظایف خود در سازمان محیطزیست عمل کند.» او ابتکار را متهم به توجه به گربهسانان به جای مردم کرد. ناصر سودانی نماینده دیگر اهواز نیز اگرچه راه را در درخواست مقامات ایرانی از کشورهای همسایه برای جلوگیری از ورود ریزگرد به ایران عنوان کرد اما بازهم مسئول اصلی به این وضع را نه وزارت خارجه که سازمان محیطزیست دانست. سید شکرخدا موسوی که او هم نماینده اهواز است پیشنهاد داد چون «مدارس در استان خوزستان 2 روز است که تعطیل شده و مردم در شرایط بسیار بدی تنفس میکنند پس بهتر است خانم ابتکار به جای مصاحبه از سمت خود استعفا دهند.» اسماعیل جلیلی، نماینده مسجدسلیمان سازمان محیطزیست را متهم به بيتدبیری کرد و سیدعیسی دارایی، نماینده اندیمشک هم به ابتکار پیشنهاد استعفا داد. محمد سلیمانی نماینده تهران هم مدیریت محیطزیست را بسیار ضعیف و ناکارآمد دانست و از رئیسجمهوری خواست که فردی شایسته و کارآمد را انتخاب کند.
حتی چند نماینده، ابتکار به خرج دادند و با زدن ماسک بر صورت در صحن مجلس، اعتراضشان را به معصومه ابتکار نشان دادند. آنها معتقد بودند که تاکنون اقدامی برای مبارزه با ریزگردها صورت نگرفته است. اینگونه بود که روزنامه «وطن امروز» در گزارش اولش تیتر زد: «سکوت محیطزیست گرد و خاک به پا کرد» و نوشت: «هرچه زمان میگذرد تدبیری از سوی دولت در این زمینه دیده نمیشود و امید اهوازیها از تدابیر سازمان محیطزیست ناامید شده است.»
وقتی انتقادات اوج گرفت جواد کریمیقدوسی، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس در انتقاد شدید از سازمان محیطزیست پروژه اصلی را کلید زد: «مجلس باید در این زمینه بیشتر فعال باشد ولی استقلال سازمان محیط زیست به مجلس این اجازه را نمیدهد. از این رو طرحی درحال تایپ است که براساس آن سازمان محیطزیست و وزارت جهاد کشاورزی ادغام میشود و این سازمان زیرمجموعه جهاد کشاورزی میشود.»
طرح ادغام سازمان محیطزیست با وزارت جهاد کشاورزی سالهاست که روی میز بعضی از نمایندگان است. طرحی که با واکنش شدید فعالان محیطزیست روبهرو شده است که معتقدند این ادغام همین یک ذره استقلال سازمان محیطزیست را هم از آن میگیرد. حال با تشدید انتقادات نمایندگان مجلس از معصومه ابتکار و سازمان محیطزیست و درنهایت ختم شدن این اعتراضات به ارایه مجدد طرح ادغام سازمان مستقل محیطزیست و انتقالش از معاونت ریاستجمهوری به زیرمجموعه یک وزارتخانه سوالاتی در اذهان متبادر میشود.
اول آنکه چرا در تمام این انتقادات کسی درباره دلایل اصلی ریزگردها صحبتی نکرد و چرا همین نمایندگان تابه حال به فکر ریزگردهای صد روزه و هرساله سیستان نبودند و مسئولان محیطزیست گذشته را متهم نکردند؟ دوم آنکه چرا راهکارشان افول جایگاه سازمان محیطزیست است؟ سوم آنکه این نمایندگان تابه حال چه کارنامهای در حمایت از محیطزیست داشتند؟ چهارم آنکه آیا با ادغام سازمان محیطزیست مشکل ریزگردها در سالهای بعد حل خواهد شد؟
بسیاری از نمایندگان منتقد معصومه ابتکار و سازمان محیطزیست مانند الهام طبیبزاده، سیدشکرخدا موسوی، اسماعیل جلیلی و محمد سلیمانی چند ماه پیش طرحی را امضا کرده بودند که جادهای از دل جنگل ابر رد شود که با بررسیهای به عمل آمده مغایر با معیارهای زیست محیطی تشخیص داده شد. یا بسیاری از همین نمایندگان منتقد امروز زمانی در زمره امضاکنندگان نامهای بودند که از رئیسجمهوری میخواست آب دریای خزر را به کویر انتقال دهد. نمایندگانی که سه روز قبل از شروع هجوم ریزگردها، اعتبار مبارزه با این پدیده را در بودجه 94 حذف کردند. نمایندگانی که طی سالیان گذشته هیچ گاه اینچنین نسبت به تخریبهای محیط زیستی فریاد نزده بودند. نمایندگانی که مطمئنا در حوزه انتخابی هرکدام از اینها یا جادهای تخریبگر ساخته شده یا سدی بنا نهاده شده یا منطقه حفاظتشدهای مورد حمله قرار گرفته یا تالابی خشک شده یا جنگلی قطع شده یا گونههای گیاهی و جانوری کمیابی رو به انقراض رفتهاند اما هیچکدام از این اتفاقات تلخ باعث نشده بود که هیچکدام از این نمایندگان هیچ رئیس سازمان محیط زیستی را طی سالیان گذشته مورد عتاب قرار دهند. اما چه شد که این نمایندگان کمر به عزل کسی گرفتهاند که بهزعم بسیاری از فعالان اجتماعی و نظارهگران سیاسی از موفقترین مدیران دولت روحانی است؟ چه شد که این نمایندگان خواهان ادغام سازمانی شدهاند که شاید موفقترین نهاد دولتی طی دوسال اخیر بوده و قاطعانه در مقابل طرحهای تخریبگر محیطزیست ایستاده و مقاومت کرده است؟
سازمان محیط زیست در این دو سال پرسروصداترین نهاد دولتی بوده است. نهادی که شاید به تنهایی در مقابل تخریبگران ایستاده است. نهادی که حتی بعضا مورد حمایت سایر نهادهای دولتی دیگر هم نبوده است. ذکر چند نمونه به خوبی نشان میدهد که سازمان محیطزیست در برخورد با تخریبگران تنهاست و از قدرت لازم و کافی برخوردار نیست و اگر نبود حمایتهای مقام معظم رهبری و رئیسجمهوری شاید همین مقدار موفقیت هم عایدش نمیشد. سازمان محیطزیست در این دوسال همواره درگیر مقابله با جادهسازیهای بيرویه بود. جادهسازیهایی که وزارت راه و ترابری و ادارات وابستهاش در استانها مصر به ساختشان بودند.
جادههایی مانند جنگل ابر، منطقه حفاظت شده اشترانکوه، آزادراه رشت- قزوین، خط انتقال لوله سوادکوه، خط انتقال نیرو جاسک، جاده وازک بلده و خیلی از موارد دیگر که در اکثر آنها ادارات راه و ترابری استانها بیشتر از پیمانکاران حمایت میکنند تا سازمان محیط زیست یا در قضیه سدها که سازمان محیطزیست درگیری شدیدی با مقامات وزارت نیرو دارد. از سد شفارود گرفته تا خرسان 3 و سد میجران و سد گرمرود و سد سیاه بیشه و سد هراز و سد البرز تمام توان و نیروی سازمان را در مقابله با وزارت نیرو و اصرارش بر ادامه روند سدسازیها گرفته است. یا در قضیه بنزینهای غیراستاندارد که سازمان محیطزیست بارها با وعدهها و سخنان ناهمگون وزارت نفت روبهرو شد و هنوز هم مسأله کیفیت بنزینها حل نشده است و روزانه هزارانهزار خودرو به خاطر کیفیت بد بنزینها روانه تعمیرگاه میشوند و هزاران انسان هم از این سوخت سمی سرطانزا استنشاق میکنند. یا در طرحها و پروژههای گردشگری بزرگ که سازمان محیطزیست بعضا با سازمان گردشگری دچار مشکل میشود و کم پیش میآید فریادش به نتیجهای برسد. مانند داستان تبدیل بخشی از تالاب بوجاق و دریاچه گهر به منطقه گردشگری که بهرغم مخالفت قاطعانه سازمان محیطزیست آرام آرام و به دور از چشم دیگران درحال انجام است. یا داستان واژگون شدن یک قطار باری در خطوط ریلی لرستان که 60هزار لیتر هیدروکسید سدیم را به داخل رودخانه سزار دورود وارد کرد و منجر به قتل 120هزار قطعه ماهی شد و سازمان راهآهن کشور به خاطر شکایت سازمان محیطزیست به یکمیلیارد و 200میلیون تومان جریمه محکوم شد و اما تا کنون کسی را قدرت گرفتن این جریمه نبود. به عبارتی سازمان محیطزیست حتی قدرت گرفتن جریمه قانونیاش از سازمان بسیار کوچکتر اما به ظاهر قویتر راهآهن را ندارد و به جایش مدیرعامل شرکت راهآهن با حمایت معاون وزیر راه و شهرسازی قراردادی با سازمان محیطزیست و سازمان شیلات بستند تا در ازای آن جریمه نقدی 500هزار قطعه ماهی در رودخانه سزار رها کنند بدون اینکه کسی به عواقب زیستی و اکوسیستمی این رهاسازی توجه کند. یا در داستان قطع درختان جنگلهای البرز و زاگرس سازمان نتوانسته کاری را از پیش ببرد یا حداقل وقتی پروژههای نابودسازی جنگلها متوقف شد که حداقل نیمی از پروژهها به پایان رسیده بود. سازمان محیطزیست حتی در مقابله با فرهنگ عامه مردم که شکار را میپسندند و هیچ ابایی از ریختن زباله در جنگل و ساحل و خیابان ندارد کار سختی در پیش دارد. محیطبانان سازمان جانشان را به خطر میاندازند و شکارچیان مسلح را دستگیر میکنند اما وقتی شکارچیان با جریمههای نقدی اندک رها میشوند دیگر امید و انگیزهای برای مبارزه باقی نمیماند. همین داستان درباره قاچاقچیان و قاتلان درختها نیز صدق میکند. حقیقت آن است که سازمان محیطزیست ایران و مخصوصا ادارات تابعهاش در استانها ضعفهای فراوانی دارند اما اگر واقعبین باشیم و ملاحظات سیاسی را در قضاوتهایمان ملاک قرار ندهیم باید اعتراف کنیم سازمان محیطزیست در زمره نهادهایی قرار دارد که با کوه عظیمی از مشکلات روبهرو است.