سعید اصغرزاده
در شبكههاي اجتماعي قراري را ديدم براي پنجشنبه هفتم اسفند 93. يك عده جوان ميخواهند در قالب یک تور، سری به آرامستان ارامنه بزنند. اينكه داوطلب آشنايي با بخشي از تاريخ مملكت خود بشويم هم كاري است كه كمتر شاهد آن هستيم. قرارهايي از اين دست را زياد نديدهام. قراري بود بر سر قبر ستارخان. قراري بود براي رفتن به فين كاشان. قراري بود براي ظهيرالدوله و ....يكي از دوستان كه خبر را در يك شبكه اجتماعي ديگر همخوان كرده بود، نقبي زده بود به فيلم مرثیه گمشده، فیلم مستندی که خسرو سینایی سال 62 درباره کوچ لهستانیهای جنگ زده به ایران در زمان جنگ جهانی دوم ساخت و بابتش صلیب لیاقت جمهوری لهستان را دریافت کرد.
لینک نسخه فارسی این مستندhttps: //www.facebook.com/khosrowsinai/posts/416749968400291:
ديدم اين روند تكميل يك خبر و يك فراخوان چقدر خوب است. در يك شبكه، شما اطلاعات جديدي را داوطلبانه به موضوع اضافه ميكنيد. آنوقت يكي دوست دارد برود آرامستان و عكس بگيرد و يكي برود تاريخ را ورق بزند و يكي برود تا در سكوت آرام بگيرد. تكميل اطلاعات ديگران، بهصورت داوطلبانه با استفاده از امكانات مجازي، امري است نيكو كه توسط ما به واسطه تنبلي يا عدمپذيرش مسئوليت، مغفول مانده است.
يكنفر ديگر همين موضوع آرامستان را تكميلتر كرده بود كه افراد مشهور زیادی به خاک سپرده شدهاند. از جمله: گیلدا، یکی از معشوقههای محمدرضاشاه که در 27سالگی به روایتی کشته شد. دکتر کلوکه، پزشک فرانسوی قاجار.دکتر تولوزان، حکیم باشی ناصرالدین شاه قاجار. الفرد لومر، نظامی فرانسوی که مارش بیکلام «سلام شاه» را به دستور ناصرالدین شاه ساخت و... .
دلم مي خواهد من هم به اين روند چيزي بيفزايم. شما بايد بدانيد كه اين افزودن اطلاعات، نوعي روند مشاركتجويي و ساخت مشاركت توسط خود ماست. ما اطلاعاتمان را نبايد براي روز مبادا نگه داريم. اصلا اگر داوطلب خرج اطلاعات نشويم، به چه درد ميخورد تلنبار كردنش!
حضور هزاران لهستانی در بحبوحه جنگ جهانی دوم، بخشی از تاریخ معاصر ایران است که در آثار ادبی و هنری ما مغفول مانده است. خسرو سینایی ۳۰سال پیش فیلمی مستند با عنوان «مرثیه گمشده» را به تهیهکنندگی سیمای جمهوری اسلامی ساخت. او برای ساخت این فیلم و جمعآوری اسناد موردنیاز ۱۲سال وقت صرف کرد. سینایی در ساخت این فیلم، عکسهای باقیمانده از جنگ جهانی دوم را به کار برده و همچنین با افرادی که آن دوره را به یاد دارند، گفتوگو کرده است. «مرثیه گمشده» سالها از اکران محروم بود تا اینکه درسال ۱۳۸۶ اکران شد. این فیلم در ۱۳ اکتبر ۲۰۰۷ برای نخستینبار در دانشگاه علوم انسانی لهستان به نمایش درآمد و از سینایی تجلیل شد. یکسال پس از آن در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۸، در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم لهستان در گدنیا، صلیب لیاقت جمهوری لهستان از سوی لخ کاچینسکی، رئیسجمهوری این کشور به سینایی اهدا شد. این نشان افتخار به خاطر تلاش فراوان سینایی برای معرفی تاریخ ملت لهستان به وی اعطا شد.
سينايي ميگويد: وقتی به قبرستان مسیحیان در منطقه دولاب تهران رفتم، تعداد زیادی سنگقبرهای مشابه را دیدم که روی آنها اسامی افراد سالخورده و کودک به چشم میخورد. کنجکاو شدم و...
كنجكاوي سينايي او را به خيلي جاها كشاند. او داوطلب ثبت تاريخي شد كه كمتر كسي وارد آن حوزه شده بود. اين داوطلبي او بعدها سبب شد كه ديگران هم دست به كار شوند....«من وقتی که تحقیق در مورد این فیلم را شروع کردم هنوز دولت لهستان کمونیستی بود. در جشنواره سینمایی در شهر کراکو درسال ۱۹۷۴ شرکت کردم و وقتی گفتم که دارم روی چنین پروژهای تحقیق میکنم لهستانیها به من گفتند که به هیچوجه در مورد این مسأله صحبت نکن، چون حکومت آنجا در آن زمان کمونیستی بود و اینها به هیچوجه نمیخواستند افشا شود که شوروی آن زمان در تقسیم لهستان نقش داشته. بعد از سقوط کمونیسم در این کشور بود که فیلم من «مرثیه گمشده»، بخشی از تاریخ لهستان را که تا آن روز دربارهاش سکوت شده بود مطرح کرد و برای لهستانیها خیلی جالب بود (شاید به همین خاطر هم نشان شوالیه را به من دادند). بعد هم آن استاد سینمای لهستان، آقای آندره وایدا، فیلم «کاتین» را ساخت که راجع به کشتن حدود ۲۰هزار افسر و سرباز جوان لهستانی در شوروی سابق بود. در واقع طرح این بحث و این بخش از تاریخ، بعد از سقوط کمونیسم در لهستان و کلا در اروپای شرقی امکان یافت.»
اميدوارم حضور جوانان در آرامستان با محدوديتهاي خاص اين روزها مواجه نشود تا آنان از خير داوطلب شدن براي آشنايي و آشتي با قسمتي از تاريخ مملكت خود بگذرند.