این هفت سین جهنمی!
 

 

|  مهدی پورمحمدی |

از اول انقلاب تا 1384 دقت نظر و وسواس بازرسین و مأمورین کنترل کیفیت ما در بین تجار و بازرگانان خارجی زبانزد بوده است.  یک صادر‌کننده گوشت در کشور اروگوئه در‌سال 1367 به صاحب این قلم گفت ما با بازرسین برخی دیگر از کشورها خیلی مشکل نداریم.  ذابحین آنها را سر خط تولید قرار می‌دهیم و به هر کدام از بقیه افراد که بازرسین و کنترل کنندگان کیفیت باشند یک کارتن مشروب و به اندازه کافی پول توجیبی می‌دهیم و آنها را به سواحل پونتا دلسته(1)  می‌فرستیم و وقتی کالایشان آماده حمل شد آنها را برای تأیید کیفیت محموله‌ها خبر می‌کنیم، اما امان از بازرسین و مأمورین کنترل کیفیت ایرانی که از صبح علی‌الطلوع تا آخرین ثانیه کار کشتارگاه در همه قسمت‌های خط تولید حضور دارند.  در سال‌های گذشته، مدیر فروش شرکت سانکور(2)  از بزرگترین تولید کنندگان محصولات لبنی در جهان، مدیرعامل شرکت لدیسما تولید‌کننده شکر در آرژانتین، فروشندگان پنیر فتا(3)  و گوشت گوساله در دانمارک و صادر کنندگان ماهی، گندم، پودر ماهی، سویا، ذرت، برنج، روغن نباتی خام و گوشت و مرغ در آرژانتین، اروگوئه و برزیل؛ همگی این حد از دقت و وسواس مأمورین خرید شرکت بازرگانی دولتی ایران و بازرسین و مأمورین کنترل کیفیت ایرانی را که علاوه بر موسسات کنترل کیفیت بین‌المللی بر مطابقت مشخصات اجناس خریداری شده با قرارداد خرید و استانداردهای ایران نظارت داشتند را تحسین می‌کردند.
حتی در زمان جنگ هم بهترین‌ها را می‌خریدیم
حتی محدودیت‌های بودجه‌ای و کمبودهای ارزی زمان جنگ هم ایران را به ورطه بنجل خری نینداخت.  حق هم همین بود، زیرا دولت‌های قبل از 1384 به‌رغم آن‌که شعارهای پوپولیستی نمی‌دادند برای مردم ارزش قایل بودند و حفظ سلامتی و بهداشت و جان مردمی که برای حفظ کشور و حمایت از اسلام از بذل جان‌های عزیز خود دریغ نداشتند را وظیفه اصلی خود تلقی می‌کردند. عجیب نیست که در همان دوران پرآشوب جنگ تحمیلی سازمان بهداشت جهانی از تلاش‌های ایران در زمینه بهداشت و درمان که توانسته بود مرگ‌ومیر مادران و نوزادان زیر یک‌سال را تا حد قابل توجهی کاهش دهد تقدیر و تشکر کرد.  یادتان هست که بیماری‌های آبله و فلج اطفال در چه سال‌هایی و در زمان کدام دولت‌ها ریشه کن شد.  
هفت سین جهنمی از کی در خانه‌هایمان پهن شد؟
اما دریغ که از‌سال 1384 به بعد اول «سه سین» جهنمی دامان مردم را گرفت که هنوز ول کردنی نیست. «سونامی سرطان و سکته» سه سینی بودند که به جای سین‌های سلامتی هفت سین اعیادمان نشستند و شادی‌هایمان را به سوگ عزیزانمان تبدیل کردند.  در آن سال‌هایی که حساب و کتاب بر اداره کشور حاکم بود از کشورهایی که تب برفکی بیماری بومی دام‌هایشان بود، به این علت که عامل انتقال بیماری در استخوان حیوان است، گوشت گوساله بدون استخوان می‌خریدیم و گوشت گوسفند نمی‌خریدیم.  گوساله‌هایی که می‌خریدیم دوساله به علاوه و منهای دو ماه بودند و بازرسین ما گوساله‌های پیر‌تر را از خط کشتار خارج می‌کردند.  از کشورهایی که گندم‌هایشان سیاهک داشت گندم و آرد نمی‌خریدیم چون اگر این کار را می‌کردیم مجبور بودیم آردها را معدوم کنیم و...  تقریباً هیچ‌کس به یاد ندارد که طی آن سال‌ها محموله‌ای ناسالم وارد کشور شده باشد.  دریغ بیشتر از آن‌که با فدا شدن «سلامت» به پای «سیاست»
دو «سین» جهنمی دیگر گریبانگیر مردم شد.  این هفت سین جهنمی با واردات بی رویه و انبوه روغن نخل و صدور اجازه استفاده از این ماده خطرناک در مواد غذایی و لبنی عاشقان «سرمایه» و «سود» را به طمع انداخت که بی اطلاع مشتری و بدون شفاف سازی آن را به هر محصول تولیدی که دلشان خواست مانند کیک و شیرینی و بستنی و حتی لبنیات اضافه کنند و با این دو سین آخری هم «هفت سین» جهنمی را تکمیل کنند و هم بر عمر بسیاری از مردم نقطه پایان گذارند. 

سونامی سرطان و سکته، فدا شدن سلامت به پای سیاست، و زیاده طلبی عاشقان سود و سرمایه
هفت سین جهنمی است که باید دولت یازدهم بساط آن را برچیند!
فاجعه بار‌تر از جنگ و تمامی زلزله های قرن اخیر!
اگر سونامی سرطان و سکته در این سال‌ها فقط و فقط شش ماه از عمر یک نسل را کم کرده باشد، که بسیار خوشبینانه است، با جمعیت هفتاد و پنج میلیونی فعلی، سی و هفت‌میلیون و پانصد‌هزار‌سال از عمر ایرانیان قربانی این سونامی شده است.  اگر این رقم را به امید به زندگی در ایران یعنی 1/72 تقسیم کنیم می توانیم بگوییم این رقم معادل زندگی پانصد و بیست‌هزار و یکصد و ده نفر است.  هیچ حادثه ای اعم از طبیعی و غیرطبیعی در کشور ما نمی تواند چنین رقم بالایی قربانی بگیرد.  مگر جنگ تحمیلی چقدر تلفات انسانی داشت؟ تمام زلزله های یک قرن اخیر در ایران همچنین رقمی از تلفات نداشته است. این حجم از خسارت حاصل منم منم و کنار گذاشتن هر نظر کارشناسی و دستورات من عندی و خود
 نابغه پنداری است. حالا در زمان دولت یازدهم فرصتی طلایی به وجود آمده است تا این بساط هردمبیل جمع شود.  ما که به «و فیالقصاص حیاه یا اولی الالباب» اعتقاد داریم و به حق اعتقاد داریم و قاتل حتی یک نفر را به اعدام محکوم می کنیم با قاتلین پانصد و بیست‌هزار و یکصد و ده نفر چه خواهیم کرد؟ گیرم که قتلشان غیرعمد باشد.
این مطالبه جدی مردم، گوش شنوای دولت را میطلبد
رئیس‌جمهوری محترم طی سخنانی اظهار داشته اند: «دولت بايد گوش شنوايي براي شنيدن مطالبات، هدايت‌ها و نقد مردم داشته باشد. كشور بايد درهمه بخش‌ها توسط مردم هدايت شود.  اگر مي خواهيم پيشرفت كنيم بايد كار را به مردم واگذار كنيم و دولت بايد تسهيل كننده كار باشد. نقدها، دغدغه‌ها و حرف‌هاي مردم در سراسر كشور حتي در روستاها با تهران متفاوت نيست.» وزارت بهداشت با تکیه بر این سخنان آقای روحانی و با توجه به حساسیتی که در روزهای اخیر مردم درخصوص سلامت و بهداشت نشان داده اند و به خوبی در رسانه ها انعکاس یافته باید واردات روغن نخل را محدود به میزان استفاده های صنعتی مانند صابون و محصولات آرایشی کند و از به کار بردن آن در مواد غذایی به هر عنوان جلوگیری نماید.  
برای پیشرفت و توسعه پایدار به نسلی سالم و با نشاط نیاز داریم
ما برای پیشرفت و توسعه به نسلی سالم و با نشاط، سرزنده و فعال و کوشا و چابک نیاز داریم. با رشد فزاینده سرطان که بالاترین نرخ آن را در جهان کسب کرده ایم و پایین آمدن سن سکته به زیر سی‌سال و با توجه به این‌که یک بیمار در خانه تمامی اعضاء خانه را گرفتار و بی نشاط، دلمرده و غمگین میکند و تمامی خانواده را به انفعال می کشاند و نشاط را از خانه بیرون می کند باید در این خصوص چارهای فوری بیندیشیم و آن را به
 آینده ای دور موکول نکنیم.
امروز اقدام کنید فردا دیر است
جناب آقای دکتر دیناروند دیروز فرموده اند:  «به مردم توصیه می‌شود که از این روغن استفاده نکنند» (4) آقای دکتر! مگر دست خودمان است؟ مگر ما تا دو هفته پیش می دانستیم که در شیر، ماست، پنیر خامه ای، پنیر پروسس، پنیر پیتزا، بستنی و شکلات‌ها، شیرینی ها و کیک هایی که مصرف می کنیم تولیدکنندگان یواشکی روغن نخل میریزند؟ تازه ما بعد از عید فطر دوزاریمان افتاده است که در ماه مبارک رمضان هر چه زولبیا خورده ایم با روغن نخل بوده است! مگر ما تا همین روزهای اخیر میدانستیم که تولیدکنندگان روغن نباتی کشور ما که در تبلیغات تلویزیونی و بنرهای خیابانی محصولات خود را ضامن سلامتی قلب و عروق معرفی می کنند و روی بطری های روغن عکس گل آفتابگردان می گذارند، به روغنی که ما به تصور آفتابگردان بودن می خریم روغن نخل اضافه می کنند و نمی گویند چند در صد؟ آقای دکتر دیناروند اضافه کرده اند: «بر اساس مصوبه دولت باید واردات روغن پالم سیر نزولی پیدا کند، یعنی سقف واردات روغن پالم 30 درصد،‌سال آینده
 15 درصد و‌سال 95 هم حد اکثر به 10 درصد برسد. »(5) و ما می پرسیم چرا؟ اگر به دلایل مضایق ارزی است می پرسیم یک ایرانی مسلمان چند
 می ارزد؟ مگر دولت های ما در دوران جنگ و سازندگی و دو دوره بعد از آن نتوانستند بدون روغن نخل کشور را اداره کنند؟ چرا دولت تدبیر و امید نتواند؟ مردم به‌عنوان پشتیبانان اصلی و واقعی دولت یازدهم با تلاش های بی‌دریغ و مؤثری که از دولتمردان خود در این یک‌سال برای حل معضلات عدیده خارجی داخلی دیده اند در این راه درست و صحیح از دولت حمایت خواهند کرد. اگر وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در راه ممنوعیت به کار بردن روغن نخل در مواد غذایی به سوی مردم دست دراز کنند مردم دست ایشان را به گرمی خواهند فشرد. این قلم دراین‌باره راهکار‌ها و پیشنهاداتی دارد که در روزهای بعد خواهد نگاشت.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/2390/این-هفت-سین-جهنمی!