[ شهروند ] از بمبهای نامهای گرفته تا انفجار تلفنهای همراه تا حملات هواپیماهای بدون سرنشین، هدف قرار دادن افراد برای ترور مدتهاست که بخشی از برنامه رژیم صهیونیستی بوده که قدمت آن به جنبش زیرزمینی صهیونیستی قبل از تأسیس آن بازمیگردد، اما یوسی ملمان، روزنامهنگار و نویسنده که دههها اخبار سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی را پوشش داده، میگوید: «استراتژی ترور هیچ چیزی را حل نمیکند. جامعه اطلاعاتی اسرائیل عاشق ترورهاست و بعد از حملات 7 اکتبر آنها شرمنده و تحقیر شدهاند و میخواهند خود را نجات دهند.» برخی دیگر میگویند راهاندازی کارزار ترور فرماندهان مقاومت، بیانگر تمایل مقامات رژیم صهیونیستی برای اطمینان دادن به جمعیت بیمناک و وحشتزدهای است که ایمان خود را به توانایی سرویسهای امنیتی رژیم برای محافظت از آنها از دست دادهاند. اما گروههای حقوق بشر و دولتهای خارجی اخلاقی و قانونی بودن «قتلهای هدفمند» رژیم صهیونیستی را زیر سوال بردهاند. اگرچه اسراییل به دلیل شیوه بیرحمانه و پنهانکاری در از بین بردن اهداف ترور شهرت دارد، اما جاسوسان آن نیز در طول سالها اشتباهات ویرانگری داشته و شکستهای شرمآوری متحمل شدهاند. از سوی دیگر، ترورهای گذشته مقامات ارشد فلسطینی از دهه 1990 تاکنون نتوانسته آسیب پایداری به مقاومت وارد کند. در گزارشهایی از گاردین و «انبیسی نیوز» بیشتر در اینباره میخوانیم.
ترور فرماندهان مقاومت نتیجه عکس دارد
«گاردین» در گزارشی درباره کارزار اسرائیل برای ترور فرماندهان مقاومت فلسطین میگوید: «کسانی که قبلا جزو اهداف ترورهای اسرائیل بودهاند، معتقدند که کمپین جهانی ترور فرماندهان حماس که مقامات ارشد اسرائیل راه انداختهاند، احتمالا دارای نتیجه عکس، غیرعملی و بیاثر خواهد بود. بنیامین نتانیاهو اولینبار دو هفته پس از حملات 7 اکتبر حماس به جنوب اسرائیل، این استراتژی جدید را اعلام کرد. «رونن بار»، رئیس شینبت، آژانس امنیت داخلی اسرائیل، به نمایندگان اسرائیلی گفته است که فرماندهان حماس در غزه، کرانه باختری، لبنان، ترکیه ، قطر و همه جا کشته میشوند. چند سال طول میکشد، اما ما برای انجام این کار آنجا خواهیم بود.
رونن بار این کمپین ترور را «مونیخ ما» توصیف کرد، اشارهای به کمپین تروری که اسرائیل پس از واقعه المپیک مونیخ در سال 1972 که منجر به کشتهشدن 11 ورزشکار اسرائیلی شد، راهاندازی کرد. این تلاش منجر به حداقل 10 ترور بین دسامبر 1972 و 1979 شد و در فیلم «مونیخ» استیون اسپیلبرگ به تصویر کشیده شد. از آن زمان، اسرائیل دهها ترور مخفی دیگر را انجام داده است که اهداف آن از فرماندهان فلسطینی تا دانشمندان هستهای ایران را شامل میشود.» (کشتار مونیخ نتیجه حملهای بود که به وسیله اعضای گروه فلسطینی «سپتامبر سیاه»، در جریان بازیهای المپیک 1972 مونیخ در آلمان غربی، علیه اعضای گروه ورزشی رژیم اشغالگر فلسطین انجام شد. این تهاجم در واکنش به بازگرداندن ورزشکاران فلسطینی به فلسطین توسط مقامات اسرائیلی صورت گرفت و هدف مهاجمین و گروگانگیران، ممانعت ورزشکاران رژیم صهیونیستی از شرکت در بازیهای المپیک بود، نه کشتن آنها. همزمان با بازیهای المپیک مونیخ، صدها نفر از فلسطینیان در زندانهای مخوف و بدنام اسرائیل محبوس بودند و گروه فلسطینی «سپتامبر سیاه» خواهان آزادی آنها شدند. به دنبال مقاومت دولت اسرائیل در برابر خواسته گروگانگیران (آزادی زندانیان فلسطینی) پلیس آلمان، با مشارکت موساد وارد عمل شدند و موجبات کشتهشدن چندین ورزشکار اسرائیلی و یک پلیس آلمانی را فراهم آوردند.)
جامعه اطلاعاتی اسرائیل عاشق ترور است
گاردین در ادامه مینویسد: پروفسور کوبی مایکل، محقق ارشد مؤسسه مطالعات امنیت ملی در تل آویو گفت ما میدانیم که باید به همه فرماندهان حماس دسترسی پیدا کنیم، زیرا بدون حذف این شخصیتهای بسیار تأثیرگذار، نمیتوانیم این سازمان را فلج کنیم. اما همه با او همعقیده نیستند. یوسی ملمان، روزنامهنگار و نویسنده که دههها اخبار سرویسهای امنیتی اسرائیل را پوشش داده، میگوید: «استراتژی ترور هیچ چیزی را حل نمیکند. جامعه اطلاعاتی اسرائیل عاشق ترورهاست و اکنون آنها شرمنده و تحقیر شدهاند و میخواهند خود را نجات دهند.» برخی دیگر میگویند ارجاعات مکرر عمومی به این کمپین ترور بیانگر تمایل مقامات برای اطمینان دادن به جمعیت بیمناک و وحشتزدهای است که ایمان خود را به توانایی سرویسهای امنیتی اسرائیل برای محافظت از آنها از دست دادهاند.
یوسی آلفر، یکی از مقامات موساد در دهه 1970، میگوید: «به نظر کمی شبیه جوسازی است. آنچه پس از کشتار مونیخ اتفاق افتاد، ممکن نیست، مگر اینکه حماس از نوار غزه راهی کشورهایی شود که بتوان آنها را ردیابی کرد که بعید است. کاری که ما در آن زمان انجام دادیم در سراسر اروپا بود و به صورت مخفیانه انجامش دادیم. یک نفر را حذف میکردیم و از آنجا دور میشدیم.» برخی از مورخان این سوال را مطرح کردهاند که آیا کمپین ترور موساد پس از مونیخ، کسانی را که واقعا در حمله به آن المپیک دخیل بودند، هدف قرار داد یا خیر؛ و گفتهاند که ترورها ممکن است در درازمدت نتیجه معکوس و مخرب داشته باشد.
با وجودی که کارشناسان میگویند برخی از ترورهای اسرائیل تأثیر استراتژیک داشته و به نمونههایی اشاره میکنند چون فتحی شقاقی، بنیانگذار گروه جهاد اسلامی فلسطین (PIJ) که در سال 1995 به دست موساد در مالت ترور شد و عماد مغنیه، یکی از سازماندهندگان کلیدی حزبالله، که توسط موساد و سیا در عملیاتی مشترک در سال 2008 ترور شد، اما گروه جهاد اسلامی فلسطین قدرت خود را در سالهای پس از شقاقی بازسازی و در حملات 7 اکتبر شرکت کرد. کل مغزهای متفکر این عملیات نسل جدیدی از فرماندهان حماس بودند که پس از ترور مقامات ارشدش 20 سال پیش از سوی اسرائیل، به قدرت رسیدند.
حزبالله هنوز زنده و سرحال است
گاردین ادامه میدهد: یوسی ملمان معتقد است: «ما بنیانگذار جهاد اسلامی فلسطین را کشتیم و بنیانگذار حماس را (در سال 2004). حتی زمانی که یک اثر استراتژیک وجود داشته باشد، مانند کشتن مغنیه، این اثر ماندگار نیست. حزبالله هنوز زنده و سرحال است.»
همچنین ترور که هدف اصلی چنین کمپینهایی است، لزوماً به عنوان یک عامل بازدارنده عمل نمیکند. گاردین با پنج فلسطینی که طی بیش از 50 سال هدف عملیات ترور قرار گرفتهاند، مصاحبه کرد. همه گفتند که سوءقصدهای سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل به جان آنها صرفاً اعتقادات آنان را تقویت و به عضوگیری در گروههای آنها کمک کرده است.
باسم ابوشریف که در سال 1972 بر اثر بمبی که اسرائیل ارسال کرده بود به شدت مجروح شد، به یاد میآورد که چگونه بستهای را در دفتر جبهه مردمی برای آزادی فلسطین (PFLP) بیروت دریافت کرد. سلفِ ابوشریف به عنوان سخنگوی جبهه مردمی برای آزادی فلسطین، روشنفکر و فعال، غسان کنفانی، اندکی قبل توسط اسرائیل ترور شده بود: «بستهای برای من ارسال شد؛ کتابی در مورد «چه گوارا» در آن بود. کتاب را باز کردم و سه صفحه را ورق زدم و مواد منفجره عمل کرد.» سپس او در 26 سالگی، 9 ساعت تحت عمل جراحی قرار گرفت، اما مادامالعمر معلول ماند: «انگشتم قطع شد. بینایی یک چشمم کاملا از بین رفت و 65 درصد از بینایی چشم دیگرم. بویایی و چشاییام را هم از دست دادم.» ابوشریف گفت که این حمله او را مصممتر از همیشه برای ادامه فعالیت خود با جبهه مردمی برای آزادی فلسطین کرد. او تا پایان آن دهه فعال بود و در نهایت مشاور کلیدی یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین، شد. او در خانهاش در جریکو در کرانه باختری به گاردین گفت: «هرگز ترس در قلبم نبود. هرگز در انجام یک ماموریت، حتی خطرناکترین، تردید نکردم.»
کارزار تروری که پس از حملات مونیخ انجام شد، پس از کشتهشدن یک پیشخدمت مراکشی در نروژ که با یکی از اهداف مهم موساد -علی حسن سلامه، مقام ارشد امنیتی فتح- اشتباه گرفته شد، کاهش یافت، اما متوقف نشد. او سرانجام در سال 1979 در خودرویی بمبگذاری شده توسط موساد در بیروت جان باخت. در دهه 1980، اسرائیل به کمپینهای ترور خود ادامه داد و رئیس اطلاعات فتح، صلاح خلف، را در سال 1991 در تونس ترور کرد. این ترورها در دهه 1990 ادامه یافت.
آنها در تلاش برای به دست آوردن حمایت در میان جمعیت خود هستند
در جریان قیام فلسطینیان از سال 2000 تا 2005 که به انتفاضه دوم معروف شد، اسرائیل ترورهای خود را افزایش داد. یکی از کسانی که هدف قرار گرفت قیس عبدالقاریم (Qais abdel Qarim)، فرمانده کهنهکار جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین (DFLP) بود. در سال 2001، یک انفجار مرموز بخش زیادی از خانه او را در شهر رامالله در کرانه باختری ویران کرد. قاریم صحبت درباره کمپین جدید ترور علیه حماس را «شعار، نه یک استراتژی» توصیف کرد و مردود دانست: «آنها در تلاش برای به دست آوردن حمایت در میان جمعیت خود هستند.»
اسرائیل سابقه طولانی در ترور دارد، اما آیا علیه حماس کار خواهد کرد
اما رسانه آمریکایی «انبیسی نیوز» در مطلبی با عنوان «اسرائیل سابقه طولانی در ترور دارد، اما آیا علیه حماس کار خواهد کرد؟/ کمپینهای قبلی «کشتار هدفمند» علیه فرماندهان حماس نتوانست آسیب دائمی به این گروه وارد کند و عواقب ناخواستهای داشت»، میگوید: «کمپین انتقامجویی مونیخ نمادی از تمایل اسرائیل برای تعقیب حریفانش بدون توجه به جایی است که آنها هستند. اما اینبار، اسرائیل با کار پیچیدهتر و جاهطلبانهتری روبهروست، زیرا تلاش میکند سازمانی بسیار بزرگتر، سازمانیافتهتر و مسلحتر از عاملان سپتامبر سیاه دهه 1970 را هدف قرار دهد و خطرات سیاسی برای اسرائیل و بقیه جهان بسیار بالاتر است.
از بمبهای نامهای گرفته تا انفجار تلفنهای همراه تا حملات هواپیماهای بدون سرنشین، هدف قرار دادن افراد برای ترور مدتهاست که بخشی از برنامه اسرائیل بوده است که قدمت آن به جنبش زیرزمینی صهیونیستی قبل از تأسیس آن بازمیگردد. اسرائیل به استفاده از عواملش برای ترور چندین دانشمند هستهای ایرانی متهم است. گروههای حقوق بشر و دولتهای خارجی اخلاقی و قانونی بودن «قتلهای هدفمند» اسرائیل را زیر سوال بردهاند. اسرائیل این روش را به عنوان دفاع از خود توجیه کرده و دادگاه عالی اسرائیل در سال 2006 حکم داد که کشتن عوامل حماس به صورت موردی مجاز است.»
باسم نعیم، عضو شاخه سیاسی حماس مستقر در قطر، گفت که کادر فرماندهی این گروه کاملا میداند که مورد هدف اسرائیل است. او در مصاحبهای با «انبیسی نیوز» در یکی از دفاتر حماس در دوحه، پایتخت، گفت: «همه فرماندهان این جنبش ممکن است زمانی هدف چنین ترورهایی قرار گیرند.» نعیم گفت که فکر نمیکند در قطر مصون باشد و او نیز در معرض تهدید بوده است. او افزود که مادر و سایر بستگانش در حمله موشکی در غزه کشته شدهاند.
شکستهای شرمآور موساد
به گزارش «انبیسی نیوز»، اگرچه اسراییل به دلیل شیوه بیرحمانه و پنهانکاری در از بین بردن اهداف ترور شهرت پیدا کرده، اما جاسوسان آن نیز در طول سالها اشتباهات ویرانگری داشته و شکستهای شرمآوری متحمل شدهاند. در عملیات پس از مونیخ، در سال 1973، قاتلان اسرائیلی یک پیشخدمت مراکشی به نام احمد بوچیخی را با علی حسن سلامه، دستیار امنیتی یاسر عرفات، اشتباه گرفتند. آنها بوچیخی را در پیست اسکی لیلهامر نروژ کشتند و مقامات نروژی به زودی متوجه شدند که اسرائیل پشت این قتل بوده است که منجر به افشای شبکه اطلاعاتی اسرائیل در سراسر اروپا شد.
در اردن در سال 1997، یک تیم اسرائیلی خالد مشعل، رئیس وقت دفتر سیاسی حماس را در «اَمّان» مسموم کرد. اما دو مامور موساد پس از آن دستگیر و بقیه مجبور شدند به سفارت اسرائیل پناه ببرند. برای حل این بحران که اردن را خشمگین کرده بود، اسرائیل موافقت کرد که پادزهر ارسال و چندین عضو حماس را که در اسرائیل زندانی بودند -از جمله بنیانگذار این گروه، شیخ احمد یاسین- آزاد کند.در سال 2010، جسد یکی از فرماندهان حماس در اتاق هتلش در دوبی پیدا شد. تیم موساد که او را کشتند، فرار کردند، اما از طریق دوربینهای امنیتی هتل شناسایی شدند. هویت جعلی آنها فاش و تصاویرشان در سطح جهانی منتشر و پخش شد.»
با وجود مصیبتها و ناکامیها، هنوز حمایت گستردهای در اسرائیل از این تاکتیک وجود دارد. بر اساس کتاب «اول برخیز و بکش» نوشته رونن برگمان، درباره تاریخچه مفصل عملیاتهای ترور اسرائیل، در بحثهای داخلی دولت، موساد در مواقعی استدلال کرده که کشتن فرماندهان فلسطینی موجب اجتناب از یک جنگ همهجانبه است، اما افسران ارشد سابق اطلاعاتی و نظامی نیز گفتهاند که فقط توافقهای سیاسی دشوار با فلسطینیان –نه عملیاتهای مخفیانه– در نهایت امنیت اسرائیل را تضمین میکند.
ترور مقامات ارشد نتوانسته آسیب پایداری به جنبشهای فلسطینی وارد کند
این رسانه آمریکایی ادامه میدهد: به گفته مقامات فعلی و سابق آمریکا، حتی اگر اسرائیل بتواند فرماندهان حماس را از بین ببرد، مشخص نیست که چه تأثیری بر سازمانی با ریشههای عمیق در غزه، زرادخانه تسلیحات و شبکه جهانی حمایت سیاسی و مالی خواهد داشت. ترورهای گذشته مقامات ارشد حماس از دهه 1990 تاکنون نتوانسته آسیب پایداری به این گروه وارد کند و در برخی موارد، پیامدهای ناخواستهای داشته است.نعیم به «انبیسی نیوز» گفت که حماس به دنبال محافظت از فرماندهان خود خواهد بود. از جمله یحیی سنوار، فرمانده این گروه در غزه. اسرائیل به همان اندازه مصمم است که سینوار را پیدا کند، اما نعیم گفت که فرمانده حماس بر اساس آخرین اطلاعاتش فرار نکرده: «نه تنها سینوار، بلکه بسیاری از فرماندهان دیگر در غزه هستند.»
حمله 7 اکتبر امنیت اسرائیل را از بین برد
«در اسرائیل، جایی که حمله 7 اکتبر احساس امنیت آن را از بین برد، فشار سیاسی برای حذف فرماندهان ارشد حماس در غزه افزایش یافته است. اما تقریباً سه ماه از آغاز حمله به نوار غزه، ارتش این کشور هنوز سینوار، یا محمد دیف، رئیس شاخه نظامی حماس، یا مروان عیسی، معاون دیف، را دستگیر نکرده یا نکشته است.» «ان بی سی نیوز» با آوردن این مطلب ادامه میدهد: ست جونز، معاون ارشد اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی که اخیراً از منطقه بازدید کرده، میگوید: تا زمانی که فرماندهان حماس اینگونه کاملا در صحت و سلامت هستند، اسرائیل ابدا احساس امنیت نمیکند.
اما نعیم گفت که این گروه متکی به فرد نیست و در طول سالها حماس ثابت کرده که میتواند پس از ترور فرماندهان گذشته، وضعیت خود را بهبود بخشد و قدرتش را افزایش دهد: «اگر مقاومت امروز را با مقاومت 20 سال پیش مقایسه کنیم، حماس و دیگر جنبشهای مقاومت بسیار قویتر از زمان شیخ یاسین و دیگران شدهاند.»
به گفته دان راویو، خبرنگار سابق «سیبیاس نیوز» و یکی از نویسندگان کتاب «جاسوسان علیه آرماگدون: درون جنگهای مخفی اسرائیل»، کهنهسربازان موساد آشکارا اذعان میکنند که ترور راه حلی موثر نیست و هرگز چنین نبوده است. او گفت: «آنها اعتراف میکنند که همه کسانی که ترور شدهاند جایگزین شدهاند. اذعان دارند که این راه حلی برای مناقشه خاورمیانه نیست، اما میگویند که اسرائیل حداقل باید اقدامات مشابهی مثل بعد از کشتار مونیخ انجام دهد، برای ارسال پیام به مخالفان خود. آنها بر این باورند که عملیات 7 اکتبر بسیار بزرگتر بود و واقعا نیاز به واکنش گسترده در سطوح مختلف است.»