فراز و فرود جامعه ایرانی در نگاهی جامعه‌شناسانه به ادبیات ایران مدرن (بخش اول )
 
جامعه‌شناسی پس از هرج‌ومرج
 
گفتمان سیاسی رضاخان در پیدایش رمان‌های تاریخی و اجتماعی نقش عمده داشته است. از گفتمان‌های مدرنیستی او که در تبلور رمان‌های تاریخی اثر گذاشته، می‌توان به ناسیونالیست‌گرایی و ایجاد هویت ملی و اقدامات ایرانی‌گرایانه اشاره کرد رمان تاریخی مقید به یک عصر و یک مکان خاص است؛ لذا با چنین تعریفی، رمان تاریخی این زمان به شکل بیان دلیری‌ها و رشادت‌های مردان گذشته تاریخ ایران و مفاخر باستانی پدیدار می‌شود که کاملا منطبق بر درونیات جامعه‌ای است که به دنبال هویت ملی خویش است؛ مانند رمان «عشق و ادب» میرزا محمدعلی خان آزاد که درباره زندگی فردوسی است. جامعه‌ای که با شرایط بحرانی مذکور آمال و خواسته‌هایش به بار ننشسته و به ناامیدی رسیده، به دنبال مأمن و آسایش روحی برای مرگ امیدهایش است و تنها راه آن بازگشتن به افتخارات ملی و کهن است و یادآوری و بازآفرینی آن به شیوه نگارش رمان تاریخی تا بتواند فخرفروشی کند بد نیست با نظر به اوضاع تاریخی و سیاسی نیز به «دلیران تنگستانی» رکن‌زاده آدمیت اشاره شود که باتوجه‌به جنگ جهانی اول در کنار قهرمان‌پروری به تصویر اشغال ایران می‌پردازد و جریان فکری اصلی آن میهن‌پرستی و مبارزات ضداجنبی، تأکید بر مردانگی و انسان‌دوستی و انتقاد از خصایل ناپسند ایرانی چون خیانت است که با رجوع به گذشته ایران، وجود چنین افرادی در شواهد تاریخی کم نیست.
 

زهرا رامهران     کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی

بی‌تردید مناسب‌ترین شیوه آشنایی با واقعیات اجتماعی و سیاسی در دوران گوناگون، بررسی آثار مکتوب به جای مانده در حوزه‌های مختلف نثر و نظم ادبی و مطبوعات آن برهه است. «تامس وارتن» معتقد است «حسن ادبیات در این است که ویژگی‌های عصر را به‌دقت ثبت می‌کند و نمودار بلیغ‌ترین و گویاترین راه و رسم‌هاست» [1]. به بیان دیگر، بازتابی از تحولات تاریخی، سیاسی و اجتماعی است. بررسی اجتماعیات یا به‌گونه و بیانی علمی‌تر، جامعه‌شناسی ادبیات منوط به آگاهی‌های تاریخی و سیاسی عصر موردنظر است.
در بررسی نمودهای اجتماعی عصر پهلوی اول، آن چه بیش از همه اهمیت می‌یابد ظهور نگاشته‌های ادبی و مطبوعاتی به‌عنوان یک منبع جامعه‌شناختی است که تماما در تأثیرپذیری از شرایط تاریخی و سیاسی حاکم خلق شده‌اند. از مهم‌ترین نوشتار منعکس‌کننده شرایط، تحریرات منثور، بالاخص رمان است که به دلیل توصیفات، فضاسازی، شخصیت‌پردازی و بیان خاص روایی، درخورترین ژانر برای انعکاس اوضاع تاریخی و سیاسی، به‌ویژه واقعیات اجتماعی است. شواهد تاریخی ادبی حاکی آن است که در این دوران دو رویه رمان‌نویسی آشکار می‌شود: الف) رمان تاریخی؛ ب) رمان اجتماعی؛ که در این جستار تنها به نوع نخست پرداخته می‌شود. از آن‌جا که این دو در سیری زمانی، ظهوری متوالی دارند، باید دید که چرا ابتدا رمان تاریخی و در پس آن رمان اجتماعی پدید می‌آید؟ و آیا قرابت و ترکیبی در محتوای این دو دیده می‌شود؟ از آنجا که یکی از اهداف این نوشتار بررسی اجتماعیات است این پرسش نیز به شکلی اخص مطرح می‌شود که در توالی زمانی پیدایش دو گونه رمان مذکور، رمان تاریخی به چه طریق با جامعه دوران پهلوی اول ارتباط می‌یابد و بازتابی از شرایط اجتماعی دوران خود می‌شود؟
بروز رمان تاریخی که از ابتدای نهضت مشروطه آغاز شد و بیشتر تقلید و ترجمه از ادبیات اروپایی بود، در دوره رضاخان شکلی دیگر می‌یابد که خود جدای از روحیات و خواسته‌های اجتماعی افراد نیز نبوده است. در دوران پهلوی اول اوضاع سیاسی و اقدامات انجام شده به وسیله رضا شاه یکی از عوامل ظهور رمان تاریخی است که هم تحولات سیاسی دوران را نشان می‌دهد و هم در لفافه آنچه که هدف غایی این نگاشته است، یعنی اوضاع جامعه را نمایان می‌سازد؛ زیرا آن نشانه‌ای از آمال و خواست‌هایی است که به یأس منجر شده. در ابتدای عصر تاریخی مورد بحث، ایران در شرایط بحرانی خاصی قرار گرفته است: فروپاشی قاجار، وقوع جنگ جهانی اول، آشفتگی‌های ناشی از قرارداد 1919 که ایران را آشکارا مستعمره انگلیس می‌کند، شکل‌گیری و شکست جنبش‌های ضداستعماری چون جنبش‌های میرزا کوچک خان و شیخ محمد خیابانی و تنگستانی‌ها و... در نقاط مختلف ایران، فقر و بحران اقتصادی، بیماری، قحطی و از همه مهم‌تر رنگ باختن انقلاب مشروطه در برابر امیدهایی چون اصلاحات تدریجی و برقراری حکومتی با ساختارهای پارلمانی و تحقق نیافتن آرمان‌های آن به دلیل ناهماهنگی تاکتیکی رهبران آن در هدایت نهضت، از بین رفتن مشروعیت‌های مردمی، کودتای  1299 و ... که شرایط را برای تغییر حکومت و ایجاد سلطنت پهلوی رضاخانی به‌عنوان یک منجی و مصلح مهیا می‌کند.
گفتمان سیاسی پهلوی اول در پیدایش رمان‌های تاریخی و اجتماعی نقش عمده داشته است. از گفتمان‌های مدرنیستی او که در تبلور رمان‌های تاریخی اثر گذاشته، می‌توان به ناسیونالیست‌گرایی و ایجاد هویت ملی و اقدامات ایرانی‌گرایانه اشاره کرد. همین‌جا توجه به مفاهیم این واژه‌ها و ترکیبات و چگونگی پدیدار شدن آنها ضرورت می‌یابد تا علت ظهور رمان تاریخی این دوران نمایان شود. «مدرنیته» و «ناسیونالیسم» ازجمله مفاهیمی بودند که در این برهه روی به سوی بومی‌گرایی داشتند. بدین معنا که با نظر به توجه رضاخان در انجام اقداماتی به شیوه‌های غربی، این دو مفهوم در معنای واقعی به کار برده شده در غرب به کار نرفتند. «تجدد» معادلی در برابر مدرنیته شد و «ناسیونالیسم ایرانی» معادلی برای ناسیونالیسم غربی شد که ریشه آن ارجاع به چهره‌های تاریخی گذشته است که آن نیز درنهایت معنا و مظاهر جامعه را دچار تغییر کرد و به نوعی نوستالژی برای گذشته باشکوه ایران تبدیل شد[2]. از مظاهر تغییر جامعه، نگارش رمان تاریخی به منظور احیای «هویت ملی» در برابر سرخوردگی‌ها و ناامیدی‌های گسترش یافته پس از مشروطه در میان مردم جامعه است. در پرانتز یادآوری می‌شود که گفتمان سیاسی هویت ملی رضاخانی در راستای ناسیونالیسم ایرانی و دادن هویتی یکپارچه به ملت ایران و تضعیف هویت‌های پاره‌پاره دوران قاجار در چارچوب «دولت ملی مدرن» تحقق می‌یافت. حال، جامعه‌ای که با شرایط بحرانی مذکور آمال و خواسته‌هایش به بار ننشسته و به ناامیدی رسیده، به دنبال مأمن و آسایش روحی برای مرگ امیدهایش است و تنها راه آن بازگشتن به افتخارات ملی و کهن است و یادآوری و بازآفرینی آن به شیوه نگارش رمان تاریخی تا بتواند فخرفروشی کند. در این زمان، جامعه بحران دیده و تحسر زده را تنها تعظیم و بزرگداشت گذشته درخشان ایران آرام می‌کند که البته غیر از موارد یاد شده، اقدامات «ایرانی‌گرایانه» و احیای مفاخر باستانی و قوانین وضع شده در این راستا هم بی‌تأثیر نبوده است. در کل، عواملی در روند کشف تاریخ و ملیت کهن نقش داشته‌اند: الف) حکومت که خودش را وارث قهرمانی‌ها می‌داند و چونان «منجی» جلوه می‌کند و می‌کوشد رمان تاریخی را برای قالب‌گیری اذهان به نفع خود و در خدمت نظامی‌گری خود بگیرد و به نوعی دست به حمایت بزند که درواقع حمایت نیز، الگوی قدیمی واکنش دولت‌ها در برابر ادبیات بوده و نوعی از اسلوب مراقبتی و نظارتی محسوب می‌شود؛ ب) روشنفکرانی که تمایلات ناسیونالیستی داشتند و با انقلاب مشروطه بیدار شدند؛ ج) طبقه متوسط جامعه که «برای گسترش منافع خود به احساسات ملی مشترک دامن زدند»؛ د) کارگزاران فرهنگی، با اقدامات حمایتگرایانه از این ژانر و برگزاری هزاره سوم فردوسی در ‌سال 1313 و تشکیل سازمان پرورش افکار و نهضت پارسی سره‌نویسی و ترجمه متون پهلوی و...؛ هـ) مالکان و سرمایه‌داران بزرگ که به امنیت و اطمینانی نیاز داشتند که در آن زمان مشاهده نمی‌کردند و به همین جهت در گذشته و ایران باستان در پی آن می‌گشتند[3]. همین اشارت به عوامل، کوته اشارتی نیز به وضع جامعه آن دوران است: استبداد، منفعت طلبی، عدم امنیت و اطمینان و اعتماد اجتماعی در جامعه که نمودهای بیشتر آن در مضامین رمان‌های تاریخی به‌ویژه رمان‌های اجتماعی مشهود است. اکنون باید دید که نکات یاد شده چگونه با رمان تاریخی ارتباط می‌یابد. رمان تاریخی مقید به یک عصر و یک مکان خاص است؛ لذا با چنین تعریفی، رمان تاریخی این زمان به شکل بیان دلیری‌ها و رشادت‌های مردان گذشته تاریخ ایران و مفاخر باستانی پدیدار می‌شود که کاملا منطبق بر درونیات جامعه‌ای است که به دنبال هویت ملی خویش است؛ مانند رمان «عشق و ادب» میرزا محمدعلی خان آزاد که درباره زندگی فردوسی است. با نظر به اقدامات ناسیونالیستی رضاخانی، مشهود است که آن در تجلی رمان تاریخی بسیار تاثیرگذار بوده و فتح بابی به سوی رمان تاریخی ناسیونالیستی بوده که این نگارنده آن را «رمان تاریخی ناسیونالیستی بومی» می‌خواند؛ نظیر رمان «عشق و سلطنت» که درونمایه ناسیونالیستی دارد و به شخصیت کوروش هخامنشی برمی‌گردد. این حس ایرانی گری سبب شد که تندروی‌هایی نیز در اندیشه برخی آثار مشاهده شود تا آنجا که رنگ نژادپرستانه به خود گیرند. گروهی از نویسندگان، بی‌توجه به عوامل داخلی، حمله اعراب و پیامدهای آن را سد رشد ایران می‌دانستند. آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی از این دسته‌اند؛ اما مداقه در این نکته لازم است که تجلیل از میراث ملی، فرض کردن اعراب به‌عنوان عامل تباهی و ویرانی و مانع پیشرفت و در کل روحیات نژادپرستانه به طورکلی از نفوذ اسلام در میان آثار نویسندگان تاریخی این دوره متمایز می‌شود. شاهد آن، نمایشنامه خلخالی با عنوان «نمایش داستان خونین یا سرگذشت برمکیان» است که در عین ناسیونالیست گرایی، روحیه اسلام پذیری ایرانیان را نیز به نمایش می‌گذارد.
پیشتر ذکر شد که به دلیل وجود شرایط بحرانی، برخی حاکمان در اذهان مردمی منجی قلمداد می‌شده، جالب این‌جاست که در این‌گونه از رمان‌ها جست‌وجوی منجی نیزکه نتیجه یأس ناشی از شکست مشروطه است، نمایان می‌شود. یکی از نمونه‌های آن «داستان شهربانو» رحیم‌زاده صفوی است که در آن مردم به دنبال یک رهاننده والانژاد هستند.
 بد نیست با نظر به اوضاع تاریخی و سیاسی نیز به «دلیران تنگستانی» رکن‌زاده آدمیت اشاره شود که باتوجه‌به جنگ جهانی اول در کنار قهرمان‌پروری به تصویر اشغال ایران می‌پردازد و جریان فکری اصلی آن میهن‌پرستی و مبارزات ضداجنبی، تأکید بر مردانگی و انسان‌دوستی و انتقاد از خصایل ناپسند ایرانی چون خیانت است که با رجوع به گذشته ایران، وجود چنین افرادی در شواهد تاریخی کم نیست. عنصری که با خوانش این رمان نمود می‌یابد تعلیم است؛ پس نشانه‌هایی از رمان تاریخی - تعلیمی نیز ظاهر می‌شود. جمالزاده آن را دستور شهامت و شجاعت و غیرت ملی می‌داند، ضمن آن آرزوی ظهور منجی کماکان وجود دارد.

پی نوشت:  
[1] به نقل از رنه ولک و اوستین وارن، نظریه ادبیات، ص110
[2]ر.ک. فاطمه صادقی، جنسیت، ناسیونالیسم و تجدد در ایران(دوره پهلوی اول)، ص24
[3]ر.ک. حسن میرعابدینی، صد‌سال داستان نویسی ایران، ج1، صص28و 49و 50

   بخش های بعدی این مطلب به صورت متوالی  روزهای یکشنبه و
 چهار شنبه منتشر می‌شود


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/23462/جامعه‌شناسی-پس-از-هرج‌ومرج-