همایون امامی مستندساز
امنیت شغلی و اقتصادی مردم و بهطورکلی مناسبات اقتصادی حاکم بر روابط اجتماعی ما بر بروز بسیاری از معضلات اجتماعی تأثیر میگذارند. واقعیت این است که وقتی مردم به لحاظ معیشتی دچار مشکل و مجبور باشند برای گذران زندگی در جاهای مختلفی کار کنند، خسته میشوند و نیمهجان به خانههایشان باز میگردند. فرد وقتی عصبی میشود دیگر حتی تحمل کوچکترین هیجان و سر و صدای فرزندش را هم ندارد. آنها خستهاند و دیگر ظرفیت ندارد. سرمنشأ بسیاری از مشکلات و عصبیتهایی که هر روز در کوچه و خیابان شاهدش هستیم، همین موضوعات اقتصادی است. مردم ما امروز خود به خود در فضای عصبیت قرار گرفتهاند. در این شرایط کافی است یک نفر در صف اتوبوس و بدون رعایت نوبت جلوی آنها قرار بگیرد تا خشمهای فروخورده و تمام عصبیتهایشان را بر سر او خالی کنند. معضلات اقتصادی و نبود رابطه متقابل بین درآمد و هزینههای زندگی، عامل اصلی وجود چنین مشکلاتی است. از همین رهگذر شالوده تمامی علتهایی که باعث بروز خشونتهای رفتاری میشود، این مسأله است. از سوی دیگر شاهد دخالت فرهنگ در چنین چرخهای هستیم. واقعیت آن است که وقتی مناسبات اجتماعی سر جای خود نباشند، همهچیز وارونه میشود. بهعنوان مثال وقتی در روستاهای ما کشاورزان نتوانند به درستی و با وجود شرایط مساعد به حرفه اصلی خود بپردازند، به شهر میآیند و به این دلیل که با زندگی شهری خو نکردهاند، به صورت خود به خودی و بدون داشتن نیت سوء، برخی رفتارها را ایجاد میکنند یا به وجود آنها دامن میزنند. در این شرایط با اختلاف فرهنگی یا حداقل نوعی تنوع فرهنگی مواجه هستیم که مثلا استفاده درست از مترو، اتوبوس و دیگر رفتارهای شهروندی را مختل میکند. در چنین شرایطی توازن کلانشهرها از دست میرود و چندگانگی به وجود میآید. در مجموع باید گفت ریشههای فرهنگ، در اقتصاد پنهان شدهاند. اگر اقتصاد درست شود، به صورت خود به خودی مناسبات فرهنگی هم اصلاح میشوند. ما در شرایطی زندگی میکنیم که فناوری بر جامعه حاکم شده است. رشد این فناوری با سرعتی سرسامآور اتفاق میافتد تا آنجا که بهعنوان مثال تلفنهمراه هرکدام از ما تنها چند ماه لقب جدیدترین گونه را با خود یدک میکشد. اما چند ماه بعد گونه جدیدتری میآید و این سیکل به صورت پیدرپی ادامه پیدا میکند. حالا در نظر بگیرید موبایل وقتی وارد جامعهای میشود که محل ایجاد و تولیدش نیست، باید با خودش فرهنگ لازم را هم بیاورد. اما چون این وسایل بدون زیرساختهای فرهنگی لازم وارد جامعه ما میشوند، مورد استفاده نامناسب و شاید در مواردی اشتباه قرار میگیرند. این مسأله هم بر مناسبات اجتماعی ما اثر میگذارد. کافی است پس از یک روز کاری خستهکننده وارد مترو شوید و در شلوغی مترو، شنونده دعوای مردی با همسرش پشت تلفنهمراه باشید. بخشی از این تنشها خواسته یا ناخواسته به شما منتقل میشود و وقتی به خانه میروید شرایط چندان مساعدی ندارید. به همین خاطر است که معتقدم سرچشمه تمام معضلات اجتماعی، مسائل اقتصادی و مشکلات فرهنگی هستند. وقتی با انسانهایی که به گفتوگو اهمیت میدهند، نیستد و بیشتر به ابزار چماق فکر میکنند، مواجه میشوید طبیعی است که مناسبات اجتماعی دچار اشکالات جدی خواهد شد.