[شهروند] بیش از یک ماه است که از آغاز عملیات «طوفان الاقصی» میگذرد و رژیم صهیونیستی، ناتوان و عاجز از ادعاهایی که مطرح کرده، دست به جنایات متعدد و کشتار کور مردم زده است. چنانچه به آمار شهدای غزه نیز نگاهی بیندازیم، این آمار نشان میدهد که برای رژیم صهیونیستی، زن و مرد، پیر و جوان و بزرگسال و کودک مهم نیست. حدود 11هزار نفر از مردم بیگناه غزه در این مدت به شهادت رسیدهاند که نیمی از آنها کودکان هستند. درواقع کار به جایی رسیده که رژیم صهیونیستی در حال نسلکُشی است. این نژادپرستی آشکار البته پیشتر نیز از تریبونهای رژیم اشغالگر رسما اعلام شده بود. چنانچه عمیخای الیاهو، وزیر میراث فرهنگی رژیم صهیونیستی، در پاسخ به این پرسش که آیا اسرائیل باید روی مردم غزه بمب اتم بیندازد، گفته بود: «این یکی از احتمالات است!» نکته قابل تأمل اینجاست وقتی از او پرسیدند درصورت چنین امری، تکلیف گروگانهای صهیونیستی چه میشود، گفته بود: «من دعا میکنم و برای بازگشت آنها امیدوارم اما در جنگ تاوانهایی هم وجود دارد!» همین جمله کافی بود که بسیاری به ماجرای بیرحمی رژیم صهیونیست نسبت به نیروهای خودش بپردازند و پرونده پروتکلی را باز کنند؛ به نام پروتکل «هانیبال». اما «هانیبال» چیست و رژیم صهیونیستی بر چه اساسی حاضر است حتی خون نیروهای خودش را هم بریزد؟ آنچه در ادامه میخوانید توضیحاتی است درباره این پروتکل و قانونی که دست اسرائیل را برای کشتار مردم خودش هم باز میگذارد!
قانونی کردن کشتار نیروهای خودی!
رژیم صهیونیست از همان ابتدا با موضوع گروگانگیریهای متعدد درگیر بود چراکه هر بار بعد از جنایات متعدد، با مقاومتهایی روبهرو میشود که هیچ راهی در مقابلشان نداشت. یکی از این مقاومتها، گروگانگیریهایی بود که هر از چندگاهی، نیروهای مقاومت علیه اسرائیل انجام میدادند؛ چه در فلسطین و چه لبنان. این گروگانگیریها برای این انجام میشد که اسرائیل تن به آزادسازی برخی نیروهای گروههای مقاومت بدهد و مبارزان بتوانند این رژیم جنایتکار را به زانو دربیاورند تا اسرایی را که گاهی چندین سال در زندانها به اسارت گرفته شده بود، آزاد کند. به این ترتیب، رژیمی که سالها با حمایت ایالات متحده و غربیها توانسته بود به انواع اقتدار نظامی برسد، در مقابل چنین حرکتهای چریکی و جهادی، درمانده بود. به این ترتیب بهتدریج تصمیمی توسط مقامات صهیونیستی مطرح شد مبنی بر اینکه اگر نیروهای خودی گروگان گرفته شدند، جان آنها را در اولویت قرار ندهد! طبق این دستورالعمل برای ارتش صهیونیست این وظیفه تعریف شد که اگر سربازانی توسط نیروهای مقاومت اسیر شدند، آنها را به هر نحوی شده از بین ببرد! درواقع معنای دستورالعمل هانیبال این بود که «سرباز خودی اگر اسیر شد، جانش مهم نیست!»
«هانیبال» از چه زمانی بهکار گرفته شد؟
دستورالعمل هانیبال در سال ۱۹۸6پس از گروگان گرفته شدن سربازان اسرائیلی از تیپ گیواتی بهدست لبنان، تدوین شد. ماجرا از این قرار بود که مبارزان لبنانی، خودروی حامل چند سرباز اسرائیلی را که قصد تجاوز به خاکشان داشتند، گروگان گرفتند و با همان خودرو آنها را به مقر خود میبردند. سربازان رژیم صهیونیستی هم که از دور شاهد این ماجرا بودند، هیچ کاری نمیتوانستند انجام بدهند و فقط شاهد اسارت و ذلت سربازان خودشان بودند. درواقع نمیتوانستند بهخودروی مذکور شلیک کنند چراکه اگر آن را هدف قرار میدادند، اسرای خودشان را میکشتند. این ماجرا چنان بر آنها گران آمد که پیشنهاد دستورالعمل عجیب «هانیبال» مطرح شد. طبق این دستورالعمل، رژیم اشغالگر از آن به بعد تصمیم گرفت اگر توان آزادسازی گروگانها را نداشت، آنها را از بین ببرد که بعدها ناچار نباشد آنها را با اسرای مظلوم گروههای مقاومت معاوضه کند. برای همین است که هماکنون هم جان گروگانهای خودی چندان برایش مهم نیست و صحبت از استفاده از بمب اتم را به میان میآورد. هرچند این ادعا گزاف است و رژیم صهیونیست بهخاطر فشار افکار عمومی جهان هرگز جرأت نخواهد کرد از این سلاح استفاده کند، اما مهم اینجاست که قساوت اسرائیل بعد از عملیات «طوفان الأقصی» بیش از پیش برای مردم جهان نمایان شده است. چون رژیمی که جان مردم خودش برایش مهم نباشد، مشخص است که با جان دیگران چه خواهد کرد.
اسیر نشو والا خودمان تو را میکشیم!
نام این دستورالعمل (هانیبال) هم از یک ماجرای تاریخی گرفته شده؛ زمانی که هانیبال بارسا، فرمانده اسپانیایی، که علیه روم میجنگید، اسیر شد و تصمیم گرفت با خوردن سم خودکشی کند، درواقع دستورالعمل «هانیبال» در رژیم صهیونیستی به نیروهای خودی این علامت را میدهد که هرگز اسیر نشوید والا خودمان شما را میکشیم! البته در آغاز هنوز برای شهروندان رژیم صهیونیستی مشخص نبود که چنین تصمیمی توسط مقاماتشان گرفته شده اما بعد از چندین بار، کشته شدن مشکوک گروگانهای صهیونیستی، رسانههای این رژیم، نظیر هاآرتص و جروزالم پست، درباره آن نوشتند و پرده از ماجرا برداشتند. چون جریان از این قرار بود که اسرائیل تصمیم گرفته بود نیروهایی را که به اسارت درمیآیند، به قتل برساند! پیگیری همین پروندهها از سوی رسانهها باعث شد، افکار عمومی بهتدریج متوجه اجرای دستورالعمل «هانیبال» شوند و بدانند که این رژیم در حال کشتن اسرای خود است.
کشتن نیروهای خودی در سالهای 2000و 2006
رسانهها بعدها نوشتند قطعا رژیم اشغالگر در تاریخ هفتم اکتبر سال 2000از «دستورالعمل هانیبال» استفاده کرده است. ماجرا به یکی از عملیاتهای موفق «حزبالله» مربوط میشد. زمانی که «حزبالله» در مرز، به گشتی اسرائیل هجوم برد و سه سرباز را به اسارت گرفت اما بلافاصله مشخص شد آنها کشته شدهاند. ارتش اسرائیل تلاش کرد از فرار آدمربایان از آن منطقه جلوگیری کند و در این راستا آتش توپخانه و تانکهای خود را به روی آنان گشود. این حادثه در 12ژوئیه 2006به همین صورت تکرار شد. هنگامی که نیروهای «حزبالله» دو سرباز صهیونیستی را ربودند، بلافاصله مشخص شد آن دو نیز کشته شدهاند. اسرائیل در تاریخ 25ژوئن 2006و پس از ربوده شدن گیلعاد شلیط، سرباز، توسط رزمندگان «گردان القسام» بار دیگر هم از دستورالعمل «هانیبال» استفاده کرد. هرچند این سرباز در مقایسه با موارد پیشین تنها سربازی بود که زنده ماند، اما باعث شد ماجرا در رسانهها پررنگتر شود و گرفتاریهای فراوانی برای رژیم صهیونیستی بهوجود بیاورد.
وضعیت گروگانهای اسرائیلی
حالا که بیش از یک ماه است از عملیات «طوفان الأقصی» میگذرد، ماجرا بیش از گذشته شفاف شده است. درواقع اگر جان اسرای صهیونیستی برای مقامات کابینه نتانیاهو مهم بود، آتشبسی هرچند موقت اعلام میکردند تا دستکم درباره این موضوع به مذاکره بنشینند، اما این رژیم بارها اعلام کرد که گروگانها باید آزاد شوند و هیچ مذاکرهای صورت نمیگیرد، اما جمله «گروگانها باید آزاد شوند» درواقع روی دیگر اجرای دستورالعمل «هانیبال» بود، چراکه این رژیم در حمله به غزه، عملا جان نیروهای خودی و اسرایش را تهدید میکند، اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود چراکه اواسط جنگ غزه، حدود دو هفته پیش، خانواده اسرا مقابل دفتر نتانیاهو تجمع کردند تا اعتراض خود را نسبت به ادامه جنگ نشان بدهند. بهخصوص که حالا بیشتر از گذشته متوجه شدهاند درست است که اسرائیل همواره اهمیت رفاه حال شهروندانش را شعار میدهد، اما در عمل برای جانشان اهمیتی قائل نیست.
آیا دستورالعمل هانیبال دوام خواهد آورد؟
اسرائیل نشان داده جان شهروندانش برایش اهمیتی ندارد. حالا هم که خانوادههای گروگانها از این موضوع آگاه شدهاند، احتمالا اعتراضهای دیگری نیز شکل خواهند داد. هرچند این اعتراضها فایدهای در پی نداشته باشد اما دستکم مردم جهان خواهند دانست چنانچه بخواهند شهروندی این رژیم غاصب را بپذیرند، باید بدانند که جانشان در مواقع گرفتاری، برای حاکمانشان مهم نیست و بهراحتی حاضرند سرشان را زیر آب کنند!