نگاهی به فیلم‌سینمایی «کوچه بی‌نام» به کارگردانی ‌هاتف علیمردانی
 
وقتی قصه لنگ می‌زند
 

 

آیه کیان‌پور

کوچه بی‌نام فیلمی از‌ هاتف علیمردانی در خانه‌ای اتفاق می‌افتد، حوالی خیابان دماوند و دستمایه‌ای می‌شود برای نوعی بازشکافی فرهنگی و شناخت طبقه سنتی. ماجرایی عاشقانه بین دختر و پسر جوانی که به‌عنوان فامیل در یک خانه زندگی می‌کردند ناگهان پرده از راز حاج‌آقای معتمد و پسری که سال‌ها از خانواده‌اش پنهان کرده برمی‌دارد. یک قصه تکراری که خیلی هم خوب پرداخت نشده.
 به نظر می‌رسد فیلمساز سعی داشته به‌زعم خودش همه عناصر فیلم را به واقعیت نزدیک کند اما متاسفانه در این راه به ساده‌ترین کلیشه‌ها راضی شده است.
محدثه دختر جوان فیلم که خیلی هم از نظر خانواده خودش سربه‌راه نیست با بازی اغراق‌آمیز باران کوثری و طراحی لباس نامانوس متاسفانه بعضی جاها شبیه به کاریکاتوری از نقش شده. محدثه دختری دانشجو از خانواده‌ای به شدت سنتی است که نمی‌خواهد شبیه نزدیکانش باشد و سعی می‌کند خودش را به طبقه‌ای دیگر پیوند بزند، به سادگی می‌شد با یک گشت‌وگذار در حوالی همان خیابان دماوند نمونه‌های واقعی را دید و تا این حد بی‌راه نرفت.
متاسفانه در قصه‌پردازی هم به جاهای خوبی نمی‌رسیم جایی که خبر سقوط هواپیما می‌رسد خانواده به جای رفتن به فرودگاه و چک کردن لیست پرواز برای پیدا کردن مسافر خود عازم محل سقوط هواپیما می‌شوند درواقع ساده‌ترین راه‌حل‌ها برای باز شدن گره به دست فراموشی سپرده می‌شوند و زمانی طولانی قصه پا درهوا می‌ماند.
در طول فیلم مدام با خرده اتفاقاتی مواجه می‌شویم که تاثیری در قصه اصلی ندارند و انگار فقط می‌خواهند باشند و زمانی را به خود اختصاص دهند. مانند افتادن بچه‌ای کوچک در چاه و بعد صحیح و سالم بیرون آمدنش بدون این‌که تأثیر این اتفاق را حداقل برای چند دقیقه در حال‌وهوای فیلم احساس کنیم.
 در پایان هم گره اصلی با یک نامه باز می‌شود. روشی غیردراماتیک و تکراری. به جای باز شدن گره در روند کلی فیلم با یک مونولوگ روبه‌روییم که قصه را برایمان تعریف می‌کند. اما با این همه تلاش نویسنده و کارگردان در به چالش کشیدن تناقض‌های فرهنگی و تفاوت نگاه نسل‌ها در فضای سنتی قابل تقدیر است، فیلم لحظات خوبی را در حوزه بازیگری به همراه دارد،   دیالوگ‌ها روان و تا حدودی جذاب نوشته شده و به اجرا درمی‌آید. بازی رئالیستی فرشته صدرعرفایی در نقش زن و مادری مذهبی کاملا باورپذیر است و پانته‌آ بهرام، امیرآقایی، فرهاد اصلانی هم مانند همیشه قابل قبول هستند. ستاره پسیانی شاید به لحاظ سن و سال انتخاب مناسبی نباشد برای بازی کردن نقش دختربزرگ خانواده که متاهل است و بچه‌دار، اما با این حال در ایفای نقشش فیلم را با کاستی روبه‌رو نمی‌کند.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/23288/ وقتی-قصه-لنگ-می‌زند