ضرورت امدادرسانی فرهنگی- معنوی
 

 

|  نورالله نصرتی  |   خبرنگار داوطلب هلال‌احمر|

راستش چون در روز و روزگاری به سر می‌بریم که یکی از مشکلاتش در حاشیه‌های حوزه نقد و نظر، گاهی واژه‌سازی من درآوردی است، قصد ساختن عبارت و عنوان جدیدی که مصادیقش قابل مشاهده یا قابل درک نباشد در میان نیست! عباراتی چون امداد و فرهنگی/ معنوی را کمی با احتیاط و تسامح کنار هم به کار می‌برم چون عجالتا آنچه را قصد دارم بیانش کنم بهتر توضیح می‌دهد. کلمه «امداد» بر معانی و مفاهیم دیگری چون سرعت عمل و کنش موثر و کار حیاتی و اورژانسی دلالت دارد. جان کلام این است: گاهی در مواردی که بحرانی فرهنگی و اجتماعی- اعم از مترقبه یا غیرمترقبه- بلای جان جامعه می‌شود، جای خالی کنشگران سنتی که در میان اقشار مردم کوچه و بازار شهرها و روستاها نفوذ دارند،‌ احساس می‌شود.
به عبارت بهتر و دقیق‌تر، حضور موثر عملیاتی و امدادگونه از جانب نهادهای سنتی فرهنگی و مذهبی آنچنان که شایسته و بایسته است و انتظارش می‌رود، دیده نمی‌شود. با چند مثال و سوال ساده اصل مطلب را  عنوان می‌کنم و  بعد به تشریح مختصر آن می‌پردازم.
سوال ساده: در بحران‌های اجتماعی چون شیوع اعتیاد در میان جوانان یا میزان اندک مطالعه در جامعه یا بی‌توجهی‌ها  و  بی‌فرهنگی‌های زیست‌محیطی که گروه قابل ملاحظه‌ای از هموطنان گرامی دچار آنند یا در خطر افتادن زیست‌گونه‌های نایاب و کمیاب جانوران به‌ خاطر پدیده شکار غیرقانونی یا بحران بی‌آبی و کم‌آبی که در تابستان سال‌جاری می‌رفت تا به فاجعه‌ای اجتماعی در همین پایتخت عزیز و محترم تبدیل شود، جای واکنش جدی، موثر و فراگیر اهالی حساس و محترم هنر«خصوصا از طریق آثار هنری‌شان»- به جز چند مورد استثنا- و جای خروش و عتاب منبری‌ها و تبشیر و انذار و تعلیم و تعلم خطیبان و وعاظ کجاست؟! البته این بزرگواران که هر روز و هر شب با مردم کوچه و بازار مراوده و مواجهه دارند و مخاطب‌شان قرار می‌دهند، قطعا گاه‌گداری طرح موضوع و ارشاد و تبلیغ و انذار و هشداری در خصوص بحران‌های اجتماعی انجام می‌دهند و برخی از این بزرگواران نیز استثنا هستند اما بحث ما بر سر قاعده‌ای است که می‌بینیم. واقع امر این است که با توجه به میزان پیشرفت بحران‌های فوق‌الذکر، انتظار از حضرات بسی بیشتر است.
مقصود از بذل عنایت و توجه بیشتر نیز صرفا جنبه تبلیغی یا تکفیری درخصوص لزوم رفتارهای صحیح اجتماعی و دینی یا پرهیز دادن از رفتارهای ناصحیح از سر حرام و گناه بودن رفتارها نیست، انتظار فراتر، رویکرد فرهنگ‌سازانه از نوع تعلیم است. این کم‌کاری از منظر تاثیرگذاری به روز و کارامد اجتماعی و به عبارت بهتر، این کم عنایتی فرهنگ‌سازانه و تعلیمی را گاهی برخی از بزرگان دین و علم که خودشان در کنار رسیدگی به مسائل کلان عقیدتی و سیاسی و اجتماعی توجه ویژه‌ای به ابتلائات روزمره مردم هم دارند بهتر توضیح و تبیین فرموده‌اند. حضرت آیت‌الله جوادی آملی سوم بهمن‌ماه سال گذشته (92) در دیدار حجت‌الاسلام خاموشی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و معاونان و مدیران این سازمان با ایشان اظهار داشتند: دو عنصر محوری که حوزه و دانشگاه مسئول آن هستند، تعلیم و تعلیل است. جامعه‌ای می‌تواند پیشرفت کند که هم بفهمد و هم علتش را بداند. این استاد برجسته حوزه در ادامه از اینکه «در جامعه به جای تعلیم، تبلیغ و به جای تعلیل، تکرار را داریم»، ابراز نارضایتی و البته با دقت نظر آسیب‌شناسی کردند: «اگر عقلانیت در جامعه نباشد دو خطر آن جامعه را تهدید می‌کند؛ اول اینکه تبلیغ جای تعلیم می‌نشیند، دوم تبلیغ جای تعلیل مطرح می‌شود.»
می‌توان پرسید آیا حقا و انصافا در هیچ مقطعی یک عزم جدی و پیگیر از جانب مبلغان و سخنرانان مجالس مذهبی برای مبارزه با فرهنگ تاسف‌آور آشغال‌پراکنی و بی‌اعتنایی به شعارهایی چون«شهر ما، خانه ما» و به نابودی کشاندن محیط‌زیست در تعطیلات از سواحل دریا گرفته تا جنگل‌های در مسیر سفر و از پارک‌ها گرفته تا جوی‌های آب کوچه‌ها و خیابان‌ها حمله و اعتراضی جانانه صورت گرفته؟! آیا در کنار تکرار و تذکر، به جای فضیلت‌هایی چون نیکی به پدر و مادر و دادن خمس و زکات و پوشاندن چشم از نامحرم یا سخن از مسائل کلان سیاسی یا فلسفی در سطوح منطقه‌ای و جهانی و کهکشانی، به آداب و ادب و حقوق شهروندی و وظایف قانونی و فضایلی چون احترام به محیط زیست و ضرورت مطالعه و ترویج فرهنگ کتابخوانی و پرهیز از مصرف بی‌رویه آب به‌عنوان یک سرمایه ملی به اندازه لازم پرداخته شده و می‌شود؟
هرآنکه باور ندارد و قبول نمی‌فرماید چند روزی به چند محفل و مجلس سری بزند، به نیت رصد کردن میزان طرح مسائل و معضلاتی از آن دست که اشاره رفت. اهل مسجد و محافل مذهبی هم به انصاف خود و واقعیت موجود رجوع کنند، ان‌شاءالله که برداشت نگارنده سراپا تقصیر اشتباه از آب درآید و با دعای خیر همان عزیزان به راه راست هدایت گردد اما متاسفانه واقعیت این است که دغدغه‌های کلی و عمدتا تبلیغی  ، در اغلب این جمع‌ها و جمعیت‌های محترم جا را برای این دغدغه‌های امروزی و به روز  و حیاتی و امدادی و عملیاتی در فضای فرهنگی و اجتماعی تنگ کرده‌اند.
به خاطر دارم که زمانی در همین روزنامه محترم شهروند خواندم که وزیر کشور برای مبارزه با اعتیاد از مداحان کمک خواست، آن هم یک روز پس از اینکه وزارت کشور مسئولیت مبارزه با مواد مخدر در 5 شهر را به نیروهای بسیج واگذار کرد. انتظار می‌رود که متولیان ثواب و صواب رفتار عموم مردم که هم اهل دین و علم‌اند و هم دلسوز دنیا و عقبای آحاد جامعه، هم از دامنه نفوذ و اثرگذاری در بین مردم برخوردارند و هم فعالان شبکه‌های اجتماعی حقیقی- و نه مجازی- چون مساجد و هیات‌ها و اصناف و تشکل‌های مذهبی و مردمی محسوب می‌شوند، فارغ از این‌ فراخوان‌ها در خصوص مسائلی چون فراگیری اعتیاد و تخریب محیط‌زیست و پایین بودن فاجعه‌بار سرانه مطالعه در کشور و مصرف بی‌رویه آب در شرایط خشکسالی کشور احساس مسئولیت و بلکه احساس خطر و خوف و خروش بیشتری فرمایند. آن‌وقت شاید بتوان بیش از این که هست، شاهد بود که در شرایط بحرانی ناشی از بلایای فرهنگی و زیست‌محیطی و اجتماعی، این امدادگران فرهنگی و معنوی هم در کاهش اثرات این بلایا و بحران‌ها تحرک و همتی موثر به خرج می‌دهند و به چابکی و حی و حاضری امدادگران و با تب و تاب و دلشوره آنان به امداد معنوی و فرهنگی و تعلیمی و تعلیلی پیکر آسیب‌دیده جامعه‌شان همت می‌ورزند.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/23121/ضرورت-امدادرسانی-فرهنگی--معنوی