مجید سلیمی بروجنی کارشناس اقتصادی
بازار سهام در طول یکسال گذشته روند رکود را تجربه کرده است. طی این مدت همواره ابهامات و تناقضات در سیاستهای دولت و مجلس ازجمله انتقاداتی بوده که کارشناسان بازار سهام عنوان کردهاند در این رکود نقش داشته است. بازار سرمایه که در دیماه سال قبل با رشد طلایی همراه بود اما به یکباره تصمیمات مجلس و دولت بر سر خوراک پتروشیمیها و بهره مالكانه معادن با ریزش مواجه شد. در این روزها اهالی بورس چشم به متولیان بازار دوختهاند تا شاید وعدههایشان عملیاتی شود و دوره رونق بورس از سر گرفته شود. اما با این وضعیت مبهم بورس تهران، سرمایهگذاران تالار شیشهای چه رفتاری میتوانند داشته باشند. آیا باید سهمهای خود را در ضرر بفروشند و زیان سنگین خود را بپذیرند یا اینکه منتظر بمانند تا شاید در آینده (که البته مشخص نیست) زود یا دیر دوباره رونق به این بازار رکودزده بازگردد؟
در این بین نقش دولت و مجلس در قبال بازار سهام چیست؟ چرا فعالان بازار سهام در شرایطی که روند بازار نزولی میشود انتظار دارند دولت و مجلس از این بازار حمایت کنند؟ در اکثر بورسهای دنیا، بازارگردانهایی وجود دارند که به میزان فعالیت در بازار و گردش سهام شرکتها طی یک قرارداد انتفاعی به عملیات بازارگردانی هر شرکتی بهطور خاص میپردازند. این روش در تمام دنیا معمول است. در ایران نیز با توجه به اینکه شرکتهای بزرگ که نقش حقوقیهای بازار را ایفا میکنند، عمدتا وابسته به دولت هستند یا بهتر بگویيم شبهدولتیاند، نه تنها توانایی مالی لازم در جهت بازارگردانی را ندارند حتی دانش تخصصی مدیریت سهام را هم ندارند. از سوی دیگر 80درصد سهام شرکتهای بزرگ اصل 44، به بخشهای شبهدولتی واگذار شده است و حدود 20درصد و شاید کمتر از آن در بازار وجود دارد. همین عامل باعث شده است سهام این شرکتها در هیجان مثبت یا هیجان منفی در بورس درگیر باشند. این نهادها که در نقش حقوقیهای بازار هستند، نمیتوانند به بازارگردانی بپردازند.
از آنجا که بخش عمده سیاست این نهادهای مالی تداوم سودآوری طی سالهای آینده است، پس فعالیت آنها غالبا در شکل استراتژی کوتاهمدت نمود پیدا نمیکند. از اینرو بخش عمده فعالیت حقوقیها در بازار با نگاه بلندمدت صورت میگیرد و بر این اساس آنها را سرمایهگذاران صبور مینامند. این درحالیست که سرمایهگذاران حقیقی به دلیل نگاه اکثرا کوتاهمدت خود به سفتهبازان یا سرمایهگذاران عجول شناخته میشوند. یکی از مواردی که همواره از جانب اشخاص حقیقی بر اشخاص حقوقی بازار خرده گرفته میشود این است که در روزهای منفی بازار معمولا از سهامداران عمده انتظار میرود از بورس حمایت کنند. بر همین اساس در این روزها که بورس در نوسان منفی به سر میبرد، انتظارات از حقوقیها بالا گرفته است حقوقیهایی که خود نیز با فرارسیدن روزهای پایانی سال نقدینگی زیادی را نمیتوانند به بازار تزریق کنند. به همین دلایل باید بپذیریم که بازار سرمایه معلول شرایط اقتصادی است اگر دولت بتواند وعدههایی را که در زمینه خروج از رکورد اقتصادی داده است با سیاستهای اقتصادی که تدوین میکند محقق کند قطعا اثر خود را با تزریق نقدینگی بر بنگاههای اقتصادی نشان میدهد. از طرف دیگر دولت باید توجه ویژه به بازار سهام داشته باشد تا سهامداران حقیقی از این بازار گریزان نشوند. اگر توافق در مذاکرات هستهای حاصل شود و نشانههای بهبود در اقتصاد ایران پدیدار شود بهطور طبیعی بازهم مردم برای سرمایهگذاری به سمت بورس جذب خواهند شد، چرا که به قدری قیمتها در بازار سهام کاهش یافتهاند که بهترین فرصت برای سرمایهگذاری را بهوجود آورده است. امروز ما باید از مدلهای موفق دنیا در زمینه راهاندازی صندوقهای بازارگردانی الگوبرداری نماییم. میبایست صندوقی برای ایجاد ثبات در بازارگردانی در این بازار شکل گیرد که بهخوبی بتواند در مواقع ضروری و ریزشهای سنگین و صعودهای هیجانی حمایتهای لازم را بهعمل آورد. باید تلاش شود که تجربه سال گذشته بازار سهام دیگر تکرار نشود تا به یکباره شاخص ناشی از عوامل روانی با رشد هیجانی مواجه شود و تحت تأثیر مسائل روانی روند ریزشی شدید را در پیش بگیرد.