شعيب بهمن| کاهش بيسابقه بهاي نفت طي ماههاي اخير تحليلهاي مختلفي را درخصوص آثار و پيامدهاي اين امر بر کشورهاي توليدکننده و مصرفکننده به دنبال داشته است. در اين بين چين بهعنوان کشوري که از لحاظ اقتصادي درحال توسعه محسوب شده و مصرف انرژي آن روزبهروز درحال افزايش است، نقش قابل توجهي در توازن بازارهاي جهاني دارد. چنانکه حرکت چین به سوی مبادلات تجاری جهانی در آغاز قرن بیست و یکم- با پیوستن این کشور به سازمان تجارت جهانی درسال ۲۰۰۱،- عامل افزایش حدود ۲۰ دلاری قيمت هر بشکه نفت و رسیدن آن به ۱۰۰ دلار بود. در آن دوره، میزان تقاضای نفت چین معادل تقاضا در ژاپن و انگلیس افزایش یافت و همين امر بازارهای نفت را به شدت تحتتأثیر قرار داد.
چين درسال ٢٠١٣ آمریکا را بهعنوان بزرگترین واردکننده سوختهای مایع پشت سر گذاشته بود. بنابراین، میزان مصرف چین در سالهای آینده، عامل بسیار مهمی درخصوص تعیین قیمت نفت خواهد بود. در عين حال، کاهش بهاي نفت مي تواند آثار مثبت و پيامدهاي منفي متعددي براي اقتصاد چين در بر داشته باشد. نوشتار حاضر ضمن بررسي عامل تاثيرگذار رشد اقتصادي چين در افزايش مصرف انرژي، به راهبرد انرژي اين کشور و همچنين سود و زيانهاي کاهش قيمت نفت بر اقتصاد اين کشور خواهد پرداخت.
رشد اقتصادي و مصرف انرژي
چین با میانگین رشد سالانه ١٠درصدی طي سه دهه گذشته، رکورددار رشد اقتصادی پایدار در تاریخ محسوب ميشود. رشد اقتصادی چین در بحران مالیسال ١٩٩٧آسیا و بحران شدید مالی جهان در سال ٢٠٠٨، بدون آسیب باقی ماند. همچنين در پی اصلاحات بازار در این کشور (ازسال ١٩٨٠)، رشد اقتصاد پکن هفت برابر شده است.
روند سریع صنعتی شدن چين در دهه گذشته، نیاز این کشور به انرژی را نیز چند برابر کرده است. به نحوي که مجموع مصرف انرژی چين نسبت بهسال ٢٠٠٠، با رشدي سه برابري درسال ٢٠١٢ مواجه بوده است. این رشد شامل همه منابع انرژی بود و به موازات آنکه چین به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبديل شده، مصرف انرژيهاي نظير زغال سنگ، سنگ آهن و همچنين نفت و گاز نيز در اين کشور افزايش يافته است. درطول سیسال منتهی بهسال ٢٠١٢، مصرف نفت چین از یکمیلیون و ٧٠٠هزار بشکه در روز به ١٠میلیون و ٢٠٠هزار بشکه، مصرف سالانه گاز طبیعی از ٣٨٠میلیارد فوت مکعب به 5 تریلیون و ٢٠٠میلیارد فوت مکعب و مصرف زغال سنگ از ٧٢٧میلیون تن درسال به 4تریلیون تن افزایش یافته است. چين درسال 2013، 281 ميليون و 920هزار تن نفت خام به ارزش 219 ميليارد و 600 ميليون دلار وارد کرد و با پیشی گرفتن از آمریکا به بزرگترین واردکننده نفت جهان تبدیل شد.
در حال حاضر، اگر چه چين داراي ذخاير اثبات شده 16 ميليارد بشکهاي نفت است، اما اين مقدار فقط 3/2درصد کل ذخاير دنيا را در بر ميگيرد؛ در حالي که اين کشور به تنهايي 22درصد کل جمعيت دنيا را در اختیار دارد و روزانه ٦میلیون بشکه نفت خام وارد میکند که ٦٠درصد ميزان مصرف را تشکیل میدهد.
طبق گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا، انتظار میرود که چین در سال ٢٠٢٠، نسبت بهسال 2012 روزانه 3میلیون بشکه نفت بیشترمصرف کند که این میزان، یک چهارم رشد تقاضای جهانی در بازه زماني یاد شده را به خود اختصاص میدهد. اين امر حکايت از وابستگي پکن به انرژي توليدي در ساير کشورها و همچنين تحولات بازارهاي جهاني انرژي دارد. ضمن آنکه پیشبینی مي شود تقاضای چین به انرژی سریعتر از دیگر اقتصادهای بزرگ جهان به رشد خود ادامه دهد. در نتیجه چین ناچار است بیش از پیش متکی به واردات نفت باشد.
براساس آمار ارایه شده از سوی موسسه اقتصادي آکسفورد، برآورد میشود که ظرف دهه آینده کشور چین ٧درصد رشد کند و در یک دهه پس از آن نیز این رشد 5/6درصد باشد. این روند، چین را در مقام سریعترین کشور از لحاظ رشد اقتصادی در میان بزرگترین اقتصادهای جهان باقی نگاه خواهد داشت که رشد آن دو برابر میانگین جهانی رشد یعنی رقم 6/3درصد است. اگر چه به دلیل تغییرات زیرساختی در چین، احتمال میرود رشد اقتصادی این کشور در آینده تا اندازهای کمتر باشد، با این وجود حتی اگر رشد این کشور ٢٠ تا ٣٠درصد هم کمتر از پیش بینیها باشد، باز هم این کشور با فاصله زیادی بالاتر از دیگر کشورهای جهان است و به شدت نیازمند به انرژی خواهد بود.
استراتژي انرژي چين
رشد سريع اقتصادي و افزايش مصرف انرژي باعث بروز دگرگونيهايي در استراتژي انرژي چين شده است. به نحوي که اين کشور از يک سو ناگزير به افزايش توليد داخلي خود و از سوي ديگر به سمت واردات فزاينده انرژي از ساير کشورها حرکت کرده است. بر اين اساس تولید داخلی نفت چین در سه دهه گذشته از رقم روزانه 2میلیون بشکه به 4میلیون و ٤٠٠هزار بشکه افزایش یافته است. درحالي که حدود ١٥سال پس از آغاز اصلاحات اقتصادی، پکن به یک صادرکننده نفت تبدیل شد، اما درسال ١٩٩٣ این کشور دوباره به یک واردکننده و درسال ٢٠١٣ به بزرگترین واردکننده نفت در جهان بدل شد.
از اينرو بهرغم آنکه چين با داشتن 12درصد کل مصرف انرژي دنيا، نقش مهمي را در بازار انرژي بازي ميکند، با اين حال نگران است که قدرتهاي بزرگ و رقيب مثل آمريکا و روسيه، در آينده بهطور كامل امنيت عرضه انرژي را برعهده بگيرند. به همين دليل تلاش ميکند سهم عمدهاي از بازار انرژي جهاني را بدست آورد. بر این اساس راهبرد خارجي انرژي چين در 4 رهيافت تنظيم شده است:
1- توسعه منابع و مسيرهاي وارداتي متعدد با افزايش واردات نفت از کشورهاي مختلف؛
2- افزايش واردات نفت از آفريقا، آمريکاي لاتين و تغيير مسير واردات انرژي از خاورميانه به ساير مناطق؛
3- ساختن انبارهاي نفت براي بياثر کردن احتمالي قطع واردات نفت؛
4- تقويت همکاريهاي انرژيک در سطوح منطقهاي و جهاني.
در مجموع به نظر ميرسد تا زماني که رشد جمعيت و رشد اقتصادي چين با نرخ کنوني تداوم داشته باشد، مصرف انرژي اين کشور نيز با نرخ بالاتري از ميزان فعلي افزايش خواهد يافت. بر اين اساس توليد، توزيع و مصرف انرژي در چين طي سالهاي آتي يکي از معضلات اصلي پكن خواهد بود. به همين سبب تامين انرژي، يكي از مسائل و دغدغههاي جدي رهبران چين محسوب ميشود. از اين رو قيمت انرژي و نوسانهاي آن ميتواند نقش مهمي بر آينده اقتصادي چين داشته باشد و اين کشور را با سود يا زيانهايي مواجه نمايد.
آثار مثبت و منفي کاهش قيمت نفت
معمولا چنين تلقي ميشود که افزايش بهاي نفت به نفع کشورهاي توليدکننده و کاهش آن به سود کشورهاي مصرفکننده است. اما واقعيت اين است که هرگونه نوسان مقطعي يا متداوم که باعث ايجاد قيمتهاي کاذب و غير واقعي شود، هم به کشورهاي توليدکننده و هم به کشورهاي مصرف کننده، آسيب ميرساند و اقتصاد آنها را با چالشهايي مواجه خواهد کرد. در مورد چين نيز، به نظر مي رسد در حالي که کاهش قيمت انرژي ميتواند در کوتاهمدت به سود اين کشور باشد، اما در درازمدت ضررهايي را براي اقتصاد چين در پي خواهد داشت.
کاهش قيمت انرژي دست کم سه پيامد مثبت براي اقتصاد چين در بر خواهد داشت:
1- افزايش رشد اقتصادي: مطابق با برآوردها به نظر مي رسد که کاهش قيمت نفت درسال 2014 حدود 17 ميليارد دلار هزينه واردات نفت را در چين کاهش داده است. همچنين پيش بيني مي شود، اگر کاهش قيمت نفت از 20 تا 50درصد ديگر ادامه يابد، رشد اقتصادي چين بين 14/0 تا 36/0درصد درسال 2015 ميلادي افزايش خواهد يافت. اين در حاليست که در سه ماهه اول سال 2014 ميلادي توليد ناخالص داخلي چين از 7.5 درصدي که پيش بيني ميشد به 7.4درصد کاهش يافته بود که رکورد پاييني طي چندسال گذشته محسوب مي شد. همچنين چین در سه ماهه پایانیسال ٢٠١٤، عملکرد اقتصادی ناامیدکنندهای داشت و پایینترین رقم رشد سالانه خود در ٢٥سال گذشته را ثبت کرد. اطلاعات رسمی حاکی از آن است که سود بخش صنعت چین در ماه نوامبر 2014 با 4.2درصد کاهش به 676.12میلیارد یوآن (معادل 108.85میلیارد دلار) رسیده است. این کاهش از ماه اوتسال 2012 تا پايانسال 2014 بیسابقه بوده است. بنابراين کاهش قيمت نفت در شرايطي به کمک اقتصاد اين کشور آمده است که اقتصاد چين درسال 2014 عملا با رکود مواجه بود. از اين رو درحال حاضر کاهش هزينه توليد که بواسطه کاهش قيمت نفت ايجاد شده، ميتواند موجب افزايش رشد اقتصادي چين گردد.
2- اصلاحات در بخش انرژي: يکي از معضلات ديرينه چين به بحث انجام اصلاحات در بخش انرژي اين کشور باز ميگردد. درحال حاضر کاهش قيمت نفت و کاهش تقاضا براي اين ماده، شرايط را براي اصلاح مکانيزم قيمت گذاري آن فراهم کرده است و دولت چين مي تواند در اين زمينه، تصميمات و اقدامات عملي اتخاذ کند. با توجه به آنکه بخش انرژي چين از انحصار دولتي رنج مي برد، لذا تا زماني که قيمت نفت بالا باشد، اين شرکتها تمايلي به اصلاح ندارند؛ اما در شرايط فعلي با کاهش قيمت نفت، دولت چين مي تواند در جهت اصلاح بخش انرژي گام بردارد. بنابراين درحال حاضر کاهش قيمت نفت، شرايط را براي دولت چين به منظور اجراي اصلاحات لازم در بخش انرژي اين کشور مهيا کرده است.
3- افزايش ذخيره انرژي: اگرچه در مورد ذخیرهسازی استراتژیک چین یا ظرفیتهای ذخیرهسازی آن اطلاعات زیادی در دست نیست، اما به نظر ميرسد کاهش قيمت نفت، پکن را مجاب کرده که از فرصت به دست آمده، نهايت استفاده را ببرد. بر اين اساس به نظر ميرسد چین پس از پایان فاز نخست افزایش ذخیرهسازی استراتژیک نفت خام درسال ٢٠٠٩، هم اکنون درحال پر کردن فاز دوم این ذخیرهسازی استراتژیک است. حجم ذخیرهسازی نفت خام چین، اکنون معادل ٣٠ روز واردات نفت خام این کشور برآورد میشود. این در حالیست که چین قصد دارد حجم ذخیرهسازی خود را تا حدود ٦٠٠میلیون بشکه یا ٩٠ روز واردات افزایش دهد. آژانس تحقیقاتی «تامسون رویترز» در تازهترین برآورد خود، مجموع واردات نفت خام چین را برای نخستین بار در آخرين ماه سال 2014، بیش از ٣١میلیون تن (بیش از 7میلیون بشکه در روز) اعلام کرد که در مقایسه با برآورد ماهانه پیش از آن، ١٠درصد افزایش نشان میدهد. اين مسأله نشان مي دهد که چین به لطف پایین آمدن قیمت نفت و دو برابر شدن مازاد آن درسال 2014 میلادی، ذخیرهسازی استراتژیک نفت خام خود را نسبت به قبل تا بیش از 2 برابر افزایش داده است.
همانگونه كه گفته شد، با آنکه کاهش قیمت جهانی نفت در کوتاهمدت براي چينيها سودآور است، اما در درازمدت مي تواند اين کشور را با چالشهايي مواجه کند که ازجمله مهمترين آنها مي توان به موارد زير اشاره کرد:
1- جايگزيني واردات به جاي توليد ملي: کاهش قیمت جهانی نفت در درازمدت باعث مي شود هزينه تولیدکنندگان نفت چین که 25درصد نیاز این کشور را تأمین میکنند، افزايش يابد و آنها از توليد صرفنظر نمايند. کما اينکه پس از کاهش بهاي نفت، شرکت «پتروچاینا» که تولیدکننده اصلی نفت و گاز در چین است و مالکیت برخی پالایشگاههای این کشور را به عهده دارد، رسما اعلام کرد که میزان تولید خود را از میدان نفتی «داکینگ» در استان «هیلونگ جیانگ» کاهش میدهد. در حالي این شرکت قرار است تولید این میدان نفتی را به میزان یکمیلیون و 500هزار تن کاهش دهد که ظرفیت تولید آن در 7سال گذشته 40میلیون تن درسال بوده است. ظاهرا شرکت پتروچاینا که یک چهارم از نیاز نفتی چین را تأمین میکند و در 27سال گذشته سالیانه به اندازه 50میلیون تن نفت تولید کرده است، قصد دارد میزان تولید خود را تاسال 2020 میلادی به 32میلیون تن کاهش دهد. از نظر مديران اين شرکت، کاهش میزان تولید با توجه به افت جهانی قیمت نفت، اقدامی عاقلانه است؛ چرا که واردات براي اين کشور بهصرفهتر است. با اين حال جايگزيني واردات به جاي توليد ملي مي تواند در درازمدت براي صنعت نفت چين مشکلاتي بوجود آورد و اين کشور را صددرصد به واردات نفت متکي کند. چنين امري در صورت نوسان مجدد و افزايش ناگهاني قيمت نفت ميتواند داراي تبعات امنيتي و اقتصادي بيشماري براي چين باشد.
2- کاهش قدرت خريد کشورها و از دست رفتن بازار کالاهاي چيني: با وجود آنکه در کوتاهمدت چين از کاهش بهاي نفت سود مي برد و اين امر ميتواند هزينه توليد را در اين کشور کاهش دهد، اما در درازمدت بخش مهمي از بازار کالاهاي مصرفي خود را از دست ميدهد؛ زيرا کشورهاي توليدکننده نفت با کاهش درآمد مواجه ميشوند و توان خريد آنها کاهش مييابد. بيشک چنين امري مي تواند در مراودات بازرگاني آنها با چين تأثير بسزايي بگذارد. بنابراين چين نيز همچون کشورهاي توليدکننده نفت از پايين بودن قيمت انرژي سود چندان زيادي نمي برد.
3- متضرر شدن شرکتهای نفتی: شرکتهای نفتی چینی برای تأمین تقاضای رو به رشد این کشور از سال ٢٠١١، ٧٣میلیارد دلار در داراییهای جهانی انرژی سرمایهگذاری کردهاند. هم اکنون چين در بیش از ٤٠ کشور جهان در این زمینه فعالیت و حدود 7درصد از تولید نفت جهانی را کنترل میکند. با اين حال کاهش بهاي نفت مي تواند روي سرمايهگذاري شرکتهای نفتی چین تاثير بگذارد و آنها را با چالش مواجه کند؛ زيرا کاهش بهاي نفت، مزيت سرمايهگذاري در پروژههاي بزرگ را از بين مي برد و چنين اهدافي ديگر براي شرکتهاي چيني سودآور نخواهند بود. علاوه بر اين کاهش قيمت نفت باعث بروز مشکلات بسياري در کشورهاي توليدکننده ميشود و اين امر ميتواند امنيت و ثبات آنها را با چالش مواجه کند. چنين امري باعث ترديد شرکتهاي بزرگ براي سرمايهگذاريهاي کلان ميشود. چنانکه در گذشته نيز بارها شرکتهای نفتي چیني نارضايتي خود را از وجود موانع سرمایهگذاری در کشورهای بیثبات سیاسی مانند سودان، عراق، سوریه و لیبی اعلام کرده بودند.
امنيت انرژي جایگزین کاهش قيمت
پيامدهاي آشكار شده سقوط قیمت نفت حاکی از وقوع تغییرات بزرگ در آینده جهان است. در واقع، با تغییر چشمانداز آتی بازارهای انرژی، امور مالی، سیاستهای پولی و اهداف ژئوپلتیکی کشورهای سراسر جهان تغییر چشمگیری خواهد کرد و در اين بين چين نيز با فرصتها و چالشهاي مختلفي مواجه خواهد شد. زيرا چين از يک سو با توجه به مصرف روزافزون خود ميتواند تأثير زيادي بر قيمتها در بازار جهاني داشته باشد و از سوي ديگر، از روند کاهش قيمت نفت، منتفع و متضرر شود. بر اين اساس اگرچه در کوتاهمدت چين علاوه بر واردات نفت، خرید سهام شرکتهای تولیدکننده نفت در جهان و تصاحب میدانهای نفتی آنها میتواند راهحلی برای تأمین نیازهای خود به طلای سیاه پيدا کند، اما در درازمدت کاهش بهاي نفت ميتواند تأثير مستقيمي بر رکود اقتصادي پرجمعيتترين کشور جهان بگذارد. به همين دليل نيز چين بيش از آنکه در پي کاهش بهاي نفت و گاز باشد، دنبال تثبيت منطقي قيمت و تامين امنيت عرضه انرژي است.
در واقع چينيها به خوبي آگاه هستند که کاهش قيمت نفت ميتواند در درازمدت، تأثير منفي بيشتري بر اقتصاد پرجمعيتترين کشور جهان بگذارد. با توجه به آنکه چگونگی حرکت اقتصاد چين، تأثیر قابلتوجهی بر قیمت نفت درسال ٢٠١٥ خواهد داشت، بنابراين به نظر ميرسد پکن تغييراتي در استراتژي انرژي خود ايجاد کند. بهخصوص اینکه براي چين بيش از آنکه کاهش قيمت انرژي مطرح باشد، مسأله «امنيت انرژي» از اهميت برخوردار است. بر اين اساس رويکرد نوين پکن به مسأله انرژي بيش از آنکه بر نوسان و کاهش قيمتها استوار باشد، بر مبناي امنيت دسترسي دايمي به انرژي با قيمتهاي ثابت و معقول تنظيم خواهد شد.
منبع: ایران پترولیوم