وزارتخانه زنان، خانواده، سالمندان و جوانان کشور فدرال آلمان در سال 1957 به وزارت زنان و امور جوانان تغییر یافته و در سال 1963به وزارت جوانان و خانواده تبدیل شد. در سال 1986 به وزارت سلامت، زنان، خانواده و جوانان تغییر نام یافت. بحث سلامت نیز در سال 1991 به وزارت سلامت فدرال واگذار شد.
در سال 1994 به ترکیبی از تقسیمات شامل وزارت امور زنان، شهروندان، زنان و جوانان فدرال تغییر یافت.
این وزارتخانه در موضوعات ذیل اهداف خاصی را دنبال میکند:
1- زنان و مسائل جنسیتی، خانواده، زنان در مناقشات مسلحانه، ارزیابی خشونت و قاچاق علیه زنان، سیاست خانواده، رفاه و مراقبت از سالمندان، درک حقوق جوانان و کودکان
2- کودکان و جوانان: موضوعاتی شامل توسعه جوانان و کودکان، نگرشها جهت ارتقای حقوق کودکان و جوانان
در 25 نوامبر سال 1988 خانم «ریتاز سموت» به ریاست پارلمان فدرال آلمان برگزیده شد. ریاست مجلس در
سلسله مراتب شغلی در آلمان دومین مقام در سطح کشور است. رئیس قوهقضائیه آلمان هم یک زن است همچنین برای نمایندگی دولت آلمان در ارتش فدرال نیز برای نخستینبار یک زن انتخاب شده است. حضور یک زن در مشاغل تراز اول نباید گمراه کننده باشد. لازم به ذکر است سهم زنان در ردههای بالای کاری تنها 7/6درصد است. در پارلمانهای آلمان پارلمان فدرال و پارلمانهای ایالتی بین 11 تا 36درصد کرسیها را زنان اشغال کردهاند و جالب توجه آنکه در میان اساتید دانشگاههای آلمان تنها 7/5درصد به جامعه زنان تعلق دارند. از حدود 3میلیون نفر که در آلمان با تشکیل یک واحد بازرگانی، به کسب آزاد اشتغال دارند، حدودا 800هزار نفر زن هستند. از میان زنان شاغل در سال 1991 تنها 3درصد مشاغل کلیدی اقتصادی را در اختیار داشتند و همچنین میان 600 شرکت بزرگ آلمانی فقط 12 زن در هیأتهای مدیره این شرکتها عضویت دارند. با وجود اینکه تعداد زنان در آلمان 3میلیون نفر بیشتر از مردان است، از میان زنان و دختران 15 تا 64 ساله، 59درصد شاغل هستند. درحالیکه تنها به اندازه کمتر از یکسوم مردان حقوق و دستمزد دریافت میکنند. نکته دیگری که در اینجا لازم به تذکر است این است که از هر 3 زن، یک نفر بهطور نیمهوقت به کار اشتغال دارد. درحالیکه در میان مردان از هر 40 نفر یک نفر به کار نیمهوقت اشتغال میورزد. به عبارت دیگر 91درصد از مشاغل نیمهوقت آلمان در اختیار زنان قرار دارد. در غرب آلمان 9درصد و در شرق این کشور 20درصد از زنان آماده به کار قادر به یافتن شغل مناسب نیستند. درواقع زنان سریعتر از مردان کار خود را از دست میدهند. دختران سختتر از پسران میتوانند در دورههای کارآموزی، حرفهای بیاموزند و هنوز در همهجا این اصل جا نیفتاده است که زنان برای کار مشابه مردان از حقوق و مزایای مشابه آنها برخوردار باشند. در آلمان کارگران زن بهطور متوسط به اندازه 74درصد مردان همکار خود دستمزد دریافت میکنند و در عمل، مشاغلی که برای اجرای آنها حقوق بیشتری پرداخت میشود، برای مردان در نظر گرفته میشود. بسیاری از کارفرمایان بیم آن دارند که زنان به خاطر بارداری و بچهداری نتوانند شغلی را که برای آنها در نظر گرفته شده است به نحو مطلوب انجام دهند. یکی از خصوصیات زبان آلمانی در این است که جنسیت در اسامی عام کاملا مشخص است و در نتیجه کارفرمایی که جویای یک کارمند یا کارگر است به ناگزیر باید در آگهی استخدامی که در روزنامه درج میکند آشکارا مشخص سازد که به یک فرد مذکر نیاز دارد یا مونث، قانون به کارفرما اجازه نمیدهد که از اشتغال یک فرد تنها به خاطر جنسیتش خودداری کند. مع ذلک تحقیقات نشان میدهند که 32درصد از آگهیهای استخدام مربوط به مشاغل کارشناسی و مدیریت که در مطبوعات به چاپ میرسند، فقط خواهان کارمند مرد هستند و فقط 3درصد از این آگهیها تنها برای استخدام زن درج شدهاند. سازمانهای زنان اخیرا برای رفع این تبعیض غیرقانونی دست به اقداماتی زدهاند و حتی به دیوان عالی اروپایی در لوکزامبورگ شکایت بردهاند. امروزه نزدیک به 55درصد از دختران و زنان 15 تا 60 ساله شاغلند و حدود 40درصد از نیروی کاری در آلمان را تشکیل میدهند. بیش از 70درصد آنها در ردههای پایین اشتغال و اغلب در زمینه مشاغل خدماتی به کار مشغولند. یک سوم از 5/15میلیون زن شاغل به صورت نیمهوقت کار میکنند. حقوق و دستمزد زنان در واحدهای صنعتی برابر با 74درصد حقوق و دستمزدی است که مردان برای انجام کار مشابه دریافت میدارند. اگرچه 53درصد از دیپلمههای مدارس و 46درصد از دانشجویان در آلمان به جنس مونث تعلق دارد، ولی زنان پس از اتمام تحصیلات عالی به ندرت میتوانند به مشاغلی در سطح بالا دست یابند. زنان در سطح مدیریت در شرکتها، مراکز دانشگاهی، تشکیلات اداری، رسانههای گروهی و امور سیاسی بسیار کمتر از مردان حضور دارند.
تشویق زنان به فرزندآوری توسط دولت
از دهه 80 میلادی تاکنون تعداد قابل ملاحظهای قانون به تصویب رسیده است که زنان را تشویق میکند، صاحب اولاد شوند.
1- قانون حمایت از مادران نهتنها اخراج زنان باردار از ادارات و شرکتها را ممنوع کرده است، بلکه کارفرما را موظف میکند تا 2 ماه تمام پس از زایمان کل حقوق و مزایای آنان را پرداخت کند.
2- قانون دیگری نیز وضع شده است که براساس آن به پدر یا مادری که برای مواظبت از کودک نوزاد، مرخصی بیحقوق گرفته است به مدت 2سال ماهیانه 600 مارک بهعنوان مستمری تربیت کودک پرداخت میشود، 98درصد از افرادی که از این حمایت مالی برخوردار میشوند، زن هستند.
3- همچنین پدر یا مادری که برای نگهداری فرزند نوزادش مرخصی بدون حقوق میگیرد میتواند پس از 3سال به سر کار سابق خود بازگردد؛ بدون اینکه از رتبه و حقوقش کاسته شده باشد (البته از این مزایا هم تقریبا فقط زنان استفاده میکنند).
4- در آلمان زنانی که صاحب اولاد میشوند معمولا از یک الگوی 3 مرحلهای پیروی میکنند. آنها پس از به دنیا آمدن نخستین کودک خود از کار در خارج از خانه دست میکشند، حدود 10سال به نگهداری و بزرگ کردن فرزند خود میپردازند و سپس معمولا یک کار نیمه وقت دست و پا میکنند. (بر این اساس این گروه از زنان هم زیاد مورد نقد قرار میگیرند).
در حال حاضر که تعداد بیکاران افزایش یافتهاند، اجرای این روش دیگر به سادگی میسر نیست. بسیاری از آنها پس از آنکه فرزندانشان بزرگ شدند دیگر کار پیدا نمیکنند. بنابراین بسیاری از مادران جوان اکنون ترجیح میدهند، موقعیت اشتغال خود را به خطر نیندازند و بدون وقفه طولانی دستکم بهطور نیمه وقت هم که شده به کار ادامه دهند. طبق یک همه پرسی که اخیرا مشخص شده است که نزدیک به50درصد زنان آلمانی بر این عقیدهاند که بهترین راهحل شغلی برای مادران این است که آنها به یک کار نیمهوقت بپردازند تا هم درآمدی داشته باشند و هم فرصت کافی برایشان بماند تا از تربیت فرزند و رسیدگی به امور خانه غافل نمانند.
زنان آلمانی و فعالیت اجتماعی
زنان جوان آلمانی خود را شهروندانی همتراز مردان در جامعه امروز آلمان میپندارند. فعالیت زنان در آلمان بیشتر به امور اجتماعی اختصاص دارد، نگاهی به وضع زنان در آلمان نشان میدهد اگر چه علاقه به امور سیاسی نیز رو به افزایش است معذلک آنان هنوز به اندازه کافی جایگاه اجتماعی خود را به دست نیاوردهاند، زیرا تصمیمات اساسی معمولا در ردههایی اتخاذ میشود که زنان کمتر به آن دسترسی پیدا میکنند. بدیهی است که پیشرفت در امور شغلی نهتنها به فعالیت اجتماعی آنها میافزاید، بلکه به آنان امکان تصمیمگیری بیشتری میدهد. لازم به ذکر است که بسیاری از زنان برخلاف مردان تاکنون موفق نشدهاند پیشرفت شغلی را با خوشبختی خانوادگی در هم بیامیزند، لذا تشریک مساعی بیشتر مردان در رسیدگی به امور خانه موجب شده است که در این زمینه دگرگونی مثبتی ایجاد شود.
قانون و زنان در آلمان
اگرچه قانون اساسی در سال 1949 بر برابری زن و مرد صحه گذاشته بود ولی تا سال 1957 زنان حتی در قانون ازدواج و عقد نیز به حقوق خود دست نیافته بودند. از آن به بعد قدمهایی اساسی در جهت احقاق حقوق زنان برداشته شد. در سال 1994 دومین قانون تساوی حقوق زن و مرد به تصویب رسید که به بهبودی چشمگیری در وضع اجتماعی و شغلی زنان منجر شد. به موجب این قانون باید از زنان در تمام ردههای اجتماعی و شغلی رفع تبعیض شود.
وضعیت آموزش زنان در آلمان
تشویق دختران برای تحصیلات بهتر به صورت یک برنامه جدی در دهه 80 میلادی آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد. در سال 1992 حدود 52 درصد از دختران به تحصیل دبیرستانی پرداخته و 51 درصد از آنها موفق به کسب دیپلم برای تحصیلات دانشگاهی شده بودند 38درصد هم مدارک لازم برای ادامه تحصیل در یک رشته حرفهای را به دست آورده بودند. اگرچه دختران تاکنون بیشتر به تحصیل در رشتههای علوم انسانی میپردازند، اما علاقه آنها به رشتههای فنی نیز به نحوی آشکار رو به افزایش نهاده است. درحال حاضر 5/8درصد از دانشجویان دختر به تحصیل در رشتههای فنی، حرفهای میپردازند و این درحالی است که در سال 1977 تنها 5/2درصد از آنها به این رشته علاقهمندی نشان میدادند.
ارتکاب خشونت و جرم علیه دختران
کودکان و نوجوانان به دلایل مختلف، بیشتر از بزرگسالان قربانی خشونت میشوند. دختران و پسرانی که قربانی خشونت خانگی یا تنبیه بدنی میشوند، بیشتر از آنهایی که قربانی خشونت نیستند، شاهد بروز خشونت میان والدین خود هستند. در کشور آلمان پسران اغلب قربانی خشونتهای فیزیکی و جسمی و دختران بیشتر در معرض آزار و اذیت جنسی قرار دارند. کارشناسان برآورد میکنند که در کشور آلمان از هر 6 دختر و زن جوان، یک نفر حداقل برای یک بار قربانی خشونت در قالب خشونت فیزیکی شدید یا اذیت و آزار جنسی است. همچنین برآورد شده است که 10 تا 15درصد از دختران بالای 16سال حداقل برای یک بار رابطه جنسی ناخواسته را تجربه کردهاند. برخی از مهمترین اقداماتی که در کشور آلمان به منظور حمایت از کودکان و دختران جوان در قبال خشونت خانگی و برخی دیگر از اقسام خشونت صورت گرفته، عبارت است از:
- برنامه عمل دولت آلمان برای مقابله با خشونت علیه زنان
- قانون آموزش و آگاهی درباره خشونت در طول آموزش و پرورش
- قانون حمایت در مقابل خشونت
- دومین برنامه عمل برای مقابله با خشونت علیه زنان
خشونتهای خانگی اغلب علیه زن و فرزندان صورت میگیرد. اکنون مشخص شده است که ارتباط نزدیکی میان خشونت علیه زنان و خشونت علیه دختران و پسران وجود دارد. قانون حمایت در مقابل خشونت که در ژوئیه 2002 لازم الاجرا شد، حمایتهای قانونی لازم را برای قربانیان خشونت خانگی در نظر گرفت و مجازات مرتکبان را افزایش داد. به منظور پیشگیری از وقوع چنین خشونتهایی باید سرویسهای اختصاصی ویژه در پیش دبستانها، مدارس، نهادها و موسسات مربوط به رفاه کودکان و نوجوانان ایجاد شود
مساعدت به دختران
در دسترسی به فناوری اطلاعات
امروزه استفاده از کامپیوتر و دسترسی به فناوری نوین اطلاعات برای زنان و مردان در عرصههای سیاست، تجارت، اجتماع و اقتصاد از اهمیت زیادی برخوردار است و دولت آلمان برای تسهیل دسترسی اقدامات فراوانی را صورت داده است.
اشتغال و خانواده
یکی از ویژگیهای یک کشور صنعتی، بالا بودن تعداد زنان شاغل در آن است. طبق آمار سال 1371، 1/87درصد از زنان 20 تا 39 سال شاغل هستند. حتی بچهدار بودن هم مانع بزرگی بر سر راه زنان آلمانی نیست و اکثریت زنان بچهدار، شاغل نیز هستند. در سال1375، تنها 5/34درصد از زنان بچهدار بین 15 تا 64سال شاغل نبودند. مسأله اشتغال زن، پیامدهایی را به دنبال دارد که از آن جمله بالا رفتن مشارکت مرد در کارهای خانه است. علاوهبر زنان آلمانی که 35 ساعت در هفته برای کارهای خانه وقت میگذارند، مردان آلمانی نیز 5/19ساعت کار خانه انجام میدهند که این خود زمان قابل توجهی است. از دیگر پیامدهای اشتغال زنان، نیاز به مراکزی برای نگهداری از کودکان در ساعتهای عدم حضور پدر و مادر در منزل است. درحال حاضر دو سوم کودکان آلمانی بین 3 تا 5سال بهطور منظم به کودکستان میروند و یک پنجم کودکان 6 تا 7سال این کشور پس از پایان ساعات درس در مدرسه باید چند ساعتی را نیز در مراکزی همانند کودکستانها بمانند.