[شهروند] «نبرد ما علیه تروریسم، با القاعده آغاز میشود، اما به اینجا ختم نمیشود. جنگ پایان نخواهد یافت تا زمانی که همه گروههای تروریستی، پیدا، متوقف و مغلوب شوند.» اینها جملاتی است که جرج دبلیو بوش، رئیسجمهوری وقت آمریکا، فقط چند روز پس از حملات 11 سپتامبر، یعنی در بیستم سپتامبر 2001 میلادی خطاب به نمایندگان کنگره بر زبان آورد و از دکترین سیاسی جدید آمریکا پرده برداشت. دکترینی که بسیاری از آگاهان سیاسی آن را با فرمان پاپ اوربان دوم برای فتح بیتالمقدس که به نخستین جنگ صلیبی انجامید مقایسه کردند.
القاعده به آمریکا اعلان جنگ میدهد!؟
22 سال پیش در چنین روزی، برابر یازدهم سپتامبر سال 2001 میلادی، 19 نفر از اتباع عربستان سعودی که بعدها ادعا شد از وابستگان سازمان تروریستی القاعده هستند، 4 فروند هواپیمای مسافربری را در آسمان ایالات متحده آمریکا ربودند. ربایندگان سه فروند از این هواپیماها را به برجهای معروف تجارت جهانی شهر نیویورک و همچنین ساختمان وزارت دفاع آمریكا (پنتاگون) در واشنگتن کوبیدند تا واژه «حملات 11 سپتامبر» یا «٩/١١» (Nine Eleven Attack) به ادبیات سیاسی جهان اضافه شود. در نتیجه برخورد هواپیماها به برجهای تجارت جهانی، این سازههای غولپیکر پس از ساعتی فرو ریختند. این میان هواپیمای سوم به ساختمان پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) کوبیده شد، اما چهارمین هواپیما که به سمت واشنگتن میرفت در ایالت پنسیلوانیا توسط نیروی هوایی ایالات متحده سرنگون شد. به ادعای دولت آمریکا هدف این هواپیما کاخ سفید یعنی محل استقرار ریاست جمهوری این کشور بود. در پی این حملات نزدیک به ٣ هزار نفر از ٩٠ کشور جهان کشته شدند تا حادثه ۱۱ سپتامبر بزرگترین عملیات تروریستی تاریخ ایالات متحده آمریکا نام بگیرد.
آن هنگام که جرج بوش بند را آب داد!
حملات 11 سپتامبر پیامدهای مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی برای آمریکا و جامعه جهانی به دنبال داشت و به مانند حمله ژاپن به بندر پرل هاربر در جنگ جهانی دوم، تاریخ این کشور را برای همیشه تغییر داد. این واقعه باعث شد دولت آمریكا سیاستهای تازهای را پیش بگیرد که یکی از تبعات آن تجاوز نظامی به دو کشور افغانستان و عراق و تغییر حکومت آنها با توسل به قوه قهریه بود. اما آیا این همه ماجراست؟ دوباره به این جمله جرج دبلیو بوش که در آغاز مطلب پیش رو آمد توجه کنید: «نبرد ما علیه تروریسم، با القاعده آغاز میشود، اما به اینجا ختم نمیشود. جنگ پایان نخواهد یافت تا زمانی که همه گروههای تروریستی، پیدا، متوقف و مغلوب شوند.» وقتی اکثر روزنامههای پرتیراژ ایالات متحده فردای واقعه 11 سپتامبر تیتر زدند «جنگ با آمریکا»، آنهایی که آگاهتر بودند متوجه شدند این فقط یک تیتر ساده نیست. دولت آمریکا برای پیشبرد برنامههای بلندپروازانه خود به تایید همه ارکان سیاسی از کنگره تا سنا و در درجه بعد مردم این کشور نیاز داشت و هیچ عاملی جز غلیان احساسات میهنپرستانه نمیتوانست این مجوز را در اختیار نومحافظهکاران جنگطلب کاخ سفید بگذارد.
اهداف بلندپروازانه که به نتیجه نرسیدند
اینجا وقتی از «برنامههای بلندپروازانه» سخن میگوییم احتمالاً تنها اشغال افغانستان و عراق به ذهن مخاطب متبادر میشود، اما برای روشن شدن همه ابعاد ماجرا کافی است به این بخش از سخنان ژنرال وسلی کلارک، فرمانده سابق سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در اروپا که در یک برنامه تلویزیونی بیان شد توجه کنیم: «آمریکا در سال 2001 میلادی تصمیم داشت بود به عراق، سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و ایران حمله کند. قرار بود طی 5 سال این کشورها اشغال شوند. اما...» امروز با گذشت 22 سال از دو جنگ به رهبری ایالات متحده در افغانستان و عراق که به نابودی دو کشور، مرگ دهها هزار غیرنظامی بیگناه و دود شدن تریلیونها دلار از مالیات آمریکاییها انجامید، تهدید حمله به ایالات متحده که جرج بوش در صدد مرتفع کردن آن بود همچنان وجود دارد، هرچند شاید کیفیت آن تغییر کرده باشد. از میان کشورهایی که واشینگتن قصد اشغال آنها را داشت، ایران در قدرتمندترین وضعیت ممکن است و سایر این کشورها نیز وضعیتی نه چندان دلخواه از دید کاخ سفید دارند. در واقع اگر امروز ادعا کنیم همه سناریوی شیطانی 11 سپتامبر - چه کار خود آمریکا بوده باشد، یا آن باخبر بوده و برای جلوگیری اقدامی نکرده باشد - با شکست مواجه شد، سخنی به گزاف بر زبان نراندهایم.