فریبرز مسعودی| هنگامی که مردم یونان یک هفته پیش از انتخابات در آخرین سفر مرکل به این کشور خشمشان را از اوضاع به هم ریخته یونان به صدراعظم آلمان بهعنوان نماینده قدرتمند تروییکا نشان دادند، رهبران آلمان نیز مانند سایر ناظران اروپایی اطمینان یافتند که اینبار قاطبه رأیدهندگان یونانی به سیاستهای ریاضتی اتحادیه اروپا، نه خواهند گفت. مخالفان یونانی تروییکا متشکل از نمایندگان کمیسیون اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول اعتقاد داشتند که حزب حاکم دموکراسی نوین به دلیل اجرای اصلاحات مدنظر تروییکا باعث افزایش بیکاری به 27درصد (در جوانان 50 درصد)، کاهش مستمر رشد اقتصادی که درنهایت به منفی 6درصد در سال گذشته رسیده و کاهش حقوق کارکنان و بازنشستگان شده و بحرانی را که از 5سال پیش اقتصاد این کشور را فراگرفته ژرفتر کرده است. شرایط زندگی برای مردم یونان در مقایسه با میانگین اروپا که حدود 75درصد بود پس از سالها رنج ریاضت اقتصادی به زیر 60درصد افت کرده است. از نظر چپگراهای حزب سیریزا، اجرای سیاستهای ریاضتی در اثر کاهش تقاضای موثر در اقتصاد کوچک یونان نهتنها بدهی خارجی یونان را کاهش نداده بلکه به علت کاسته شدن از حجم بازار به تشدید فقر و رکود اقتصادی این کشور دامن زده است. یونانیها همچنین معتقد هستند که بخشی از بدهی اخیر یونان نتیجه بهره وامهایی است که دولت آلمان در اختیار دولتهای گذشته یونان قرار داده که عمدتاً صرف بازپس دادن قرضهای این کشور به آلمان شده و جز افزایش بدهی خارجی نصیبی برای این کشور نداشته است. دستبهدست شدن قدرت میان دو حزب کلاسیک راست دموکراسی نوین و چپ سوسیالیست در اثر ادامه اجرای سیاستهای ریاضتی تروییکا نهتنها مشکلات این کشور ازجمله بدهیهای کلان خارجی را کاهش نداد بلکه روزبهروز بر دامنه بحران افزود تا جایی که هر روز خیابانهای آتن و سایر شهرهای یونان شاهد درگیری کارگران، کارمندان و دانشجویان با پلیس بود. بحران اقتصادی و مشکلات زندگی روزمره مردم و افزایش ناآرامیها با ظهور دو نیروی تازه نفس در بلوکبندیهای سیاسی و پارلمانی این کشور را به همراه داشت. حزب سیریزا که از حدود سالهای 1975 توسط گروهی از سیاستورزان، کنشگران حقوق زنان، وکیلهای دادگستری، حامیان حفظ محیط زیست، کنشگران کارگری و پزشکان چپگرا تشکیل شده بود در جناح چپ و گروه راست افراطی سپیده زرین (فجر طلایی) که عمدتاً از میان بیکاران، شاغلان کارهای سیاه و نامعلوم عضوگیری کرده و در سال 2012 نمایندگان آن رسماً وارد پارلمان یونان شدند در جناح راست. اعمال تندروانه رهبران و اعضای حزب سپیده زرین و شعارها و ژستهای هیتلری این حزب از همان آغاز دردسرهایی برای آنها آفرید؛ کشتن یک هنرمند ضدفاشیستی توسط اعضای این گروه که به دستگیری و محاکمه رهبر این حزب و برخی از اعضای آن به اتهام ایجاد سازمان جنایی و جذب نیرو برای آن انجامید،یکی از پروندههای پر سروصدای این گروه بود که آسیبهای جدی به وجهه سیاسی آن وارد آورد.
یورو در گرو مرکل
رهبران حزب رادیکال سیریزا در انتخابات اخیر با وعده عدم اجرای سیاستهای ریاضتی تحمیلی توسط تروییکا و 3 عامل توانست رأی بیاورد.
اول. عدم پرداخت بخشی از بدهیهای صندوق بینالمللی پول؛ دوم. عقب انداختن باز پرداخت قسطهای بدهیهای این کشور به آلمان و بانک مرکزی اروپا و سوم. اجرای سیاستهایی برای افزایش تولید و بهبود بنیه اقتصادی و تولیدی این کشور
آنها توانستند قدرت را به دست آورند زیرا خروج از منطقه یورو را رد کرده و آن را اختراعی برای ترساندن مردم سایر کشورهای اروپایی که در اثر اجرای سیاستهای مشابه دچار مشکل اقتصادی هستند دانستهاند. سیپراس رهبر حزب سیریزا تأکید کرده که سیاستهای موردنظر تروییکا را اجرا نخواهد کرد ولی قصد خروج از حوزه یورو را هم ندارد. رهبر این حزب که در انتخابات اخیر با درو کردن آرا شکست سختی را به هواداران سیاستهای ریاضتی 5سال گذشته وارد کرده است، این سیاستها را با حکم مردم ملغی اعلام کرده و تروییکا را در چارچوب مشترک اروپایی امری مربوط به گذشته دانسته است.
دولت جدید یونان به رشد اقتصادی در سایه اصلاحات ساختاری در اقتصاد این کشور با سرمایهگذاری بر دیجیتالی شدن صنعت، حملونقل، زیرساختهای شهری و بهبود اقتصاد خانوار امیدوار است و این در صورتی شدنی است که آلمان بخشی از صفرهای بدهی دولت یونان را پاک کند و حتی وامهای بیشتری با شرایط بازپرداخت و نرخ بهره پایینتر در اختیار دولت جدید این کشور قرار دهد. پیشبینی آینده یورو برای ناظران کار بسیار سختی است، ولی بهطورکلی میتوان حدس زد اگر گفتوگوهای تروییکا با دولت جدید یونان به نتیجه برسد و مصالحهای انجام شود، پایههای سیاست اقتصادی یورو که روی سیاستهای ریاضتی بنا شده است خواهد لرزید ولی این موضوع شاید برای خانم مرکل یک پیروزی به شمار آید، این در صورتی است که انسجام و حفظ یورو برای دولت آلمان در اولویت باشد؛ در غیر این صورت باید منتظر لرزههای شدیدی در پیکر اقتصاد اتحادیه اروپا بود بهویژه با توجه به احساسات قوی ضدسیاستهای ریاضتی در کشورهای فرانسه و ایتالیا بهعنوان اقتصادهای بزرگ منطقه یورو و اسپانیا و پرتغال که در صف غلتیدن در دامن چپ هستند! با این همه هنوز هیچکس نمیتواند با قطعیت بگوید زمان تغییر ریل سیاست اقتصادی اتحادیه اروپا فرارسیده است.