من راحله حلاجزاده هستم، 28ساله، ساكن شهر قم. از 4سال پیش امدادگر جمعیت هلالاحمر شدم و اکنون دارای درجه امدادگر2 هستم. استان قم يكی از قطبهاي زيارتي كشور است كه در تمام طول سال ميزبان مردم مومن و شريف كشورمان است. در اعياد و ايام سوگواري مسافران فراواني به اين شهر مقدس سفر ميكنند. همين موضوع باعث افزايش اهميت نقش امدادگري در استان ميشود و امدادگران هم بايد جادههاي عبوري استان را پوشش امدادي بدهند و هم مراسمی را كه به مناسبتهاي مختلف برگزار ميشود.
در تاسوعای امسال هم مانند هر سال مشتاقان اباعبداللهالحسین(ع) با حضور در شهر قم زينتي براي مراسم سوگواري سالار شهدا بودند. من نيز به همراه تيم امدادي 11نفرهای كه تشكيل شده بود به يكي از حسينيههاي شهر براي پوشش امدادي حركت كرديم. آن روز در60 مورد امدادي شركت كردم، 6 نفر بيمار به بيمارستان منتقل شدند، خستگي در چهره امدادگران نمايان بود اما با شور و اشتياقی كه نهفته در خدمت به سالار شهیدان است، در چادر امدادی خود فعاليت ميكرديم.
ناگهان همهمهای در حسينيه شكل گرفت. از هياهوی عزاداران مشخص بود حادثهای رخ داده است زني ميانسال دچار حمله قلبي شده بود. جمعيت عظيم سوگواران مانع از حركت سريع امدادي ميشد. بيمار حمله قلبي نیاز به اكسيژن لازم داشت. حمل وسايل امدادي در ميان جمعيت سخت بود. جمعيت حسينيه در حدود 2000نفر بود، من كيف امدادي و وسايل احيای قلبی را حمل ميكردم. همراهان بيمار با حالتی آشفته درباره کندی حرکت كه بهدليل ازدحام جمعيت بود به امدادگران پرخاش ميكردند، آنان حتي برخورد فيزيكي نيز با من داشتند. تمام فكرم عبور از جمعيت و رسيدن به موقع به بيمار بود زیرا زمان براي بيمار حمله قلبي تعيينكننده است دائما به اين فكر ميكردم كه اگر دير برسم وضعيت بيمار بدتر ميشود. پس از چنددقیقه به بيمار رسيديم و پس از اقدامات لازم احيا، بيمار بهبودي كامل پيدا كرد. خانواده بیمار نيز پس از تماشای عملیات احيا، ضمن عذرخواهي، از زحمات امدادگران قدرداني کردند. آشفتگيهاي همراهان بيمار در لحظات امدادي به معنای كملطفي آنان نيست، يك امدادگر بايد آموزش حمايتهاي رواني را گذرانده باشد و با صبر، بردباري و روحيه امدادگري بالا در حوادث حاضر شود. با توجه به اينكه تحصيلاتم در رشته روانشناسي است، در حوادث مختلف تمام سعيام را میکنم تا با صبر و بردباري در اين لباس مقدس خدمت كنم.