مریم نراقی
مصطفي كيايي در سينماي ايران نمونه جالبي است. او فيلم به فيلم بهتر شده. فروش فيلمهايش هربار افزايشي محسوس داشتهاند و در عين حال توانسته نزد منتقدان جدي سينما هم مقبوليت بيابد. درواقع او كارگرداني مثال زدنيست از جرياني كه «سينماي بدنه»اش ميخوانيم و متاسفانه در يك دهه اخير با فيلمهاي پرفروش و تجاري تعريف شدهاند. كيايي ثابت كرد كه ميتوان بين سليقه مخاطبان عام و خاص پل زد و ضمن ساختن فيلمهاي پرفروش و پركشش براي مخاطبان عام، نظر مخاطبان سختگيرتر و حتي داوران جشنوارهها را جلب كرد. فيلمهاي كيايي آميزهاي از نگاه اجتماعي، طعنههاي سياسي، رگههايي از طنز و در عين حال شوخيها و تلخيهايي باورپذير در جهان اثرند. او مثل يك سرآشپز كاربلد به خوبي فهميده از هر طعمي چه ميزان به دستپخت بيفزايد كه محصول نهايياش ذائقههاي مختلف را ارضاء كند. نكتة قابل تأمل ديگر واقعبيني او در كارگرداني است. كيايي تا پيش از خط ويژه، اين تعداد ميزانسن شلوغ را در هيچ يك از فيلمهايش نداشت. هرگز بيگدار به آب نزد. فيلم به فيلم پختهتر شد و در نهايتسال گذشته تسلط خود را در دكوپاژ سكانسهاي شلوغ و نيز در نوشتن فيلم نامهاي پرشخصيت به رخ كشيد. هيچ يك از اين دستاوردها نيز تمركز او را از مؤلفههاي اصلي كارش دور نكرده است. درواقع كيايي از معدود فيلمسازانيست كه ضمن چشم داشتن به گيشه و موفقيت در ساخت آثاري پرفروش، فيلمهايش بدون تيتراژ هم داراي ويژگيهايي هستند كه ذهن را به سمت نام او ميبرند. اين براي كارگرداني كه ادعاي مؤلف بودن ندارد و هرگز نخواسته براي خوشايند گروهي از مخاطبان به فيلمسازي اجتماعي و تلخانديش بدل شود، امتياز ويژهايست.
نكته قابل توجه ديگر درباره كيايي دوران فيلمسازي اوست. كيايي در دورهاي توانست فيلمهاي اجتماعي با رگههاي سياسي بسازد، لحن طنز را به جبهه ببرد، از فساد اقتصادي و ظهور آقازادهها بگويد كه اين مسائل بسيار حاد بودند و از سوي ديگر سينماي اجتماعي بود که روز به روز محدودتر میشد و توليدات اين جريان با سرنوشتهاي عجيب و غريبي روبهرو ميشد. كيايي به خوبي توانست كنار خط قرمزها زيگزاگي حركت كند، فيلمش را بسازد و البته هرگز آثارش با مشكلي برخورد نكند. او به فيلمسازي و تداوم كارش انديشيده است. هرگز نخواسته اداي قرباني را دربياورد. هيچگاه گلهاي بابت سرنوشت فيلمهاي خود نكرده است. هرگاه فيلمهاي او اكران شدهاند، كيايي به فكر فيلم بعدي بوده است. او آنقدر به خود اطمينان داشته كه بداند فيلمش تهيه كننده را به سود خواهد رساند. هيچ تهيه كنندهاي از همكاري با كيايي پشيمان نيست. جالب اين كه دو تهيهكننده سينماي ايران نخستين تجربههايشان با كيايي بوده است. رضا رخشان در ضدگلوله و منصور لشكريقوچاني در خط ويژه. دومي تهيهكننده فيلم جديد كيايي هم هست. اين يعني رضايت. يعني كيايي چشماندازي وسيعتر از اين پيش رو دارد كه بخواهد حتي به قيمت دلخوري تهيهكننده فيلم بسازد. او به گامهاي بعدي مياندیشد و همچنان حواسش به تركيب طعمهاي مختلف دستپختش هست.