مهدی فضائلی تحلیلگر مسائل سیاسی
بهرغم اینکه قرآن در جزیرهالعربی نازل شد که قومیتگرایی و قبیلهبازی در آن پررنگ بود، اما در خطابهای قرآن یکبار هم «یا ایهاالعرب» نیامده و خطابها بهطور عمومی یا انسان است یا بنی آدم یا مؤمنین و کفار.
نه تنها در قرآن ذرهای رنگ و بوی نژادپرستی وجود ندارد، بلکه در آیات متعدد و به انحای گوناگون با آن مقابله شده است که یکی از معروفترین این آیات، آیه ۱۳ سوره حجرات است که چنین میفرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِّنْ ذَکَر وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ»؛ اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ [اینها ملاک برترى نیست] گرامىترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست.
برخی صاحبنظران، نژادپرستی (راسیسم) را «تعصب بر تبار نژادی همراه با رفتار تبعیضآمیز» تعریف کردهاند؛ یعنی دو عنصر تعصب و تبعیض و بهخصوص تبعیض در شکلگیری نژادپرستی نقش ایفا میکنند.
نژادپرستی امری مذموم و غیرانسانی است که هر فرد متصف به آن نیز قابل مذمت و سرزنش است.
جامعه ملل برای دور شدن از این مذمت و سرزنش، در مقر بینالمللی خود از این شعر حکیم شیراز، سعدی بزرگ، وام گرفت.
بنیآدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
سابقه نژادپرستی به قرن نوزدهم برمیگردد و مبدأ آن کشور فرانسه ذکر شده که در قرن بیستم و بیستویکم نیز ادامه پیدا کرده است.
پس از این مقدمه کوتاه، چندی است با پدیده نژادپرستی در حوزه سیاست خارجی کشورمان مواجهیم!
یک جریان سیاسی خاص که اتفاقا در دهه اول انقلاب پرچمدار مبارزه با غرب بود و دیگران را به خاطر مقابله با رفتارهای افراطی خود به آمریکایی بودن متهم میکرد، در سه دهه اخیر با چرخش ۱۸۰ درجهای، آنچنان دلباخته ارتباط با غرب شده که سیاست خارجی کشور را به دلیل تعامل با کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا مورد نقد و حتی حمله قرار میدهد!
این رویکرد که به دلیل برخورداری از دو ویژگی تعصب و تبعیض، آن را «سیاست خارجی نژادپرستانه» مینامم، همه دنیا را در تعداد محدودی از کشورهای غربی خلاصه میکند.
این تفکر، فرصتهای بکر و متنوع در نقاط مختلف جهان را نادیده میگیرد، محو رنگ و لعاب چند کشور آمریکایی و اروپایی میشود و تا پای وابستگی پیش میرود و این در حالی است که غرب سیر نزولی و قهقرایی را طی میکند.
این جریان راسیست، هر دولتی از جمله دولت فعلی را که از چنبره دلبستگی به غرب رها شده و در سیاست خارجی خود رویکرد تعامل با جهان (از جمله کشورهای غربی) را مبنا قرار داده باشد و جهان را پنج قاره ببیند، مورد ریشخند و تمسخر قرار میدهد.
این نژادپرستان، سفیدپوستان چشمآبی و موبور را هرچند هیچ نفعی برای ایران و ایرانی نداشته باشند و تاریخ پر باشد از خیانت و جنایتشان در حق ملت ما و دیگر ملتها، بر رنگینپوستان کشورهای دیگر ترجیح میدهند و همواره با دریوزگی به دنبال آن هستند که این چند کشور به آنها گوشه چشمی بیندازند.
نژادپرستی در سیاست خارجی همانقدر مذموم و ناشایست است که در دیگر حوزهها.
این نگاه نژادپرستانه موجب از دستدادن فرصتهای واقعی بسیار و دل بستن به فرصتهای سرابی بوده و خواهد بود.