فرنوش ارسخانی| علیرضا رئیسیان، کارگردان فیلمهای معناگرای سینمای ایران است که اخیرا نیز فیلمهایی در بستر عاشقانه میسازد. او ازجمله کارگردانان این مملکت است که به جریان عشق و فراموشی آن در زندگیهای لوکس امروزی اعتقاد وافری دارد. او در تازهترین ساختهاش، به سراغ قصهای رفته که جریانها و تعابیر آن بسیار شبیه به زندگی امروز ما انسانها البته در شهر شلوغ تهران است.
از آخرین ساخته شما یعنی «چهلسالگی»، حدود 6سال میگذرد و میتوان گفت که در این سالها به غیر از تهیهکنندگی چند اثر سینمایی و تلویزیونی، فیلمی را کارگردانی نکردید. چرا در این مدت از سینما فاصله گرفته بودهاید؟
من در 27سال گذشته 6 فیلم ساختم که بین هر فیلمام حدود 5 سال فاصله و تعویق افتاده است. بنابراین ریتم کارم به همین شکل است و اگر اتفاق ویژهای بیفتد و فیلمنامهای جذبم کند، فاصله فیلمهایم نیز کمتر میشود.
چطور شد که سراغ ساخت «دوران عاشقی» رفتید و فیلمنامه این کار چه ویژگیهایی داشت که جدیدترین فیلمتان را از روی آن ساختید؟
ویژگی مهم فیلمنامه این کار، موضوع و درونمایه اصلی آن بود. این فیلم فارغ از تم عاشقانهاش، به موضوعات و مشکلات روز جامعه و بحرانهایی که خودشان را به شکل روشنی در جامعه نشان میدهند، میپردازد؛ بحرانهایی مثل فساد، عدم رعایت حقوقی جامعه، عدم پایبندی به عرف جامعه و... .همیشه سعی میکنم از آنها بهعنوان نکتهای جانبی در فیلمهایم استفاده کنم. این بار هم سراغ درام عاشقانهای رفتید که در آن مسأله فقدان این موضوع در زندگیهای امروزی را به چالش کشیدهاید. باتوجهبه اینکه «چهل سالگی» هم بستر عاشقانهای داشت، چقدر سعی کردید که این فیلم شباهتی به اثر قبلیتان نداشته باشد؟
بحرانهای عاطفی بشر امروز در اثر کمبود و نبود عشق و رابطه درست بین انسانهاست و توجه به این مسأله همیشه برایم دستمایه خوبی بوده است. اما این فیلم از نظر ساختار و محتوا هیچ ارتباطی به «چهل سالگی» ندارد و فقط تمشان نزدیک به هم است. اتفاقات این فیلم در مناطق مختلف تهران، از پایینترین تا بالاترین نقطه آن اتفاق میافتد و فکر میکنم اگر داستان آن را خارج از تهران میساختیم، غیرممکن بود.
فیلم قبلی شما فضای روشنفکرانهای داشت که در آن به طبقه متوسط روبه بالا جامعه میپرداختید. در این فیلم هم به سراغ این قشر رفتهاید. دلیل اصلی توجهتان نسبت به این قشر چیست؟
من خودم یک آدم تحصیلکرده از طبقه متوسط جامعه هستم و سعی میکنم در فیلمهایم نیز به مسائلی که خودم میشناسم و برایشان تحلیل دارم، بپردازم. بنابراین این طبقه هم یکی از طبقات مهم جامعه است؛ نه خیلی فرودست و نه خیلی اشرافزاده و ثروتمند؛ قشر عمومی جامعه ایران. در این فیلم همه نوع آدم از هر قشری دیده میشود و از این نظر پرسوناژهای بیشتری در این فیلم وجود دارند.
با اینکه پرسوناژهای زیادی در طول فیلمتان قصد حضور دارند، اما اتفاقات حول شخصیت زن فیلم میافتد. شخصیتپردازی و ساخت فیلمی محور یک شخصیت، همیشه برایتان مهم بوده است؟
بله و همیشه فیلمهایم تمرکزش روی شخصیت اصلی داستان است.
در این فیلم هم برای ایفای نقش شخصیت زن اصلی، سراغ «لیلا حاتمی» رفتهاید. جنس بازی او چه ویژگیهایی دارد که شخصیت اصلی 3 فیلم اخیرتان را به او سپردید؟
همکاری مجدد یک کارگردان با یک بازیگر اتفاق تازه و کمسابقهای نیست. برخی بازیگرها ظرفیتهای خوبی دارند که کارگردان در فیلمهایش از او استفاده میکند. اسکورسیزی و وودی آلن هم در دورهای از یک بازیگر برای تعدادی از فیلمهایشان استفاده میکردند. به نظرم این اتفاق به بهتر شدن ظرفیتهای فیلم هم کمک میکند. فکر میکنم ظرفیتهای بازیگری خانم حاتمی بهحدی است که شاید در کار بعدیام هم از او استفاده کنم. نقشی که او در این فیلم بازی کرده هیچ شباهتی به نقشاش در «چهلسالگی» ندارد.
چطور برای بازیگر نقش حمید(همسر بیتا) به شهاب حسینی رسیدید؟
نقشی که آقای حسینی در این فیلم بازی کرده برای مخاطب تازگی دارد و به نظرم یک بازی کاملا متفاوتی را از او میبیند. باتوجه به اینکه دو فیلم اخیر شما در بستر کاملا عاشقانهای میگذرند، تصمیم ندارید که یک فیلم دیگر در این خصوص بسازید تا نهایتا سهگانهای را در این خصوص ساخته باشید؟ ایده ساخت «چهل سالگی» و «دوران عاشقی» هر یک در لحظه شکل گرفت. همهچیز بستگی به موضوعی دارد که مرا با خودش درگیر میکند. چون تنها مسأله تعیینکننده فیلمهایم، توجه به این مسأله است و هیچوقت تصمیم نمیگیرم که درباره قشر خاصی فیلم بسازم و به سراغ آنها بروم.