شهروند| براساس مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش گسترش مدارس تیزهوشان محدود و به تدریج متوقف میشود و بهجز تعدادی از دانشآموزان که جزو استعدادهای فوق برتر هستند، سایر دانشآموزان تیزهوش به مدارس عادی برمیگردند.
مهدی نوید ادهم، دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش از اجراییشدن مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش مبنی بر محدودیت فعالیت مدارس تیزهوشان( مدارس سمپاد) خبر داده و گفته است، تعداد مدارس سمپاد موجود با شیب ملایمی کاهش پیدا خواهد کرد و این تصمیم بنا بر دلایل متعدد تربیتی و آموزشی اتخاذ شده است. آنچه ادهم از آن خبر داده، آخرین مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش است که در این مصوبه اصل بر عدم جداسازی این دانشآموزان از سایر دانشآموزان گذاشته شده است. تعداد مدارسی که دانشآموزان تیزهوش و به اصطلاح استعدادهای درخشان را جذب میکنند، در دهههای اخیر در ایران رو به افزایش بوده است. توسعه مدارس تیزهوشان در کشور همواره منتقدانی داشته است. منتقدانی که میگویند جداسازی دانشآموزان مستعد مدارس دولتی را از دانشآموزان بااستعداد خالی میکند و پیامدهای منفی آموزشی و تربیتی بر نظام آموزشی کشور میگذارد. از نگاه منتقدان جداسازی دانشآموزان با استعداد و آموزش آنها در مدارسی خاص با عدالت آموزشی هم سازگار نیست و آموزش با کیفیت را به نوعی طبقاتی میکند.
سابقه تأسیس مدارس تیزهوشان در ایران به میانه دهه 50 میرسد. سال 1355 دو مدرسه ویژه تیزهوشان در ایران آغاز به کار کرد. مدارسی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی زیر نظر دفتر دانشآموزان استثنایی ادامه فعالیت دادند تا اینکه درسال 1366 سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) با ۲ مرکز و ۸۰۲ دانشآموز آغاز به کار کرد. مدرسه تیزهوشان پسرانه تهران به نام علّامه حلّی و مدرسه دختران تهران فرزانگان نامگذاری شد. تعداد مدارس تیزهوشان ایران از سال 90 به بعد و در دومین دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد رشد فزایندهای یافت، به گونهای که تعداد این مدارس در مهرماه ۸۹، ۳۵۸ مدرسه و در مهرماه ۹۰، ۴۳۹ مدرسه اعلام شد. در مهر۹۱ تعداد مدارس تیزهوشان به ۵۳۸ مدرسه و در مهر ۹۲ به ۶۶۰ مدرسه افزایش یافت. یکی از دلایل مصوبه اخیر شورای عالی آموزش و پرورش برای محدودکردن مدارس تیزهوشان در ایران، همین گسترش بیضابطه این مدارس در دولت دهم بوده است. براساس آنچه در این مصوبه مقرر شده، مدارس تیزهوشان همچنان در ایران به فعالیتشان ادامه میدهند اما آنطور که «ادهم» گفته، آن بخش از مدارس سمپاد که رشد بیرویه و غیرمنطقی داشتهاند،کاهش مییابند و دانشآموزانی که بدون رعایت ضوابط مصوب وارد مدارس تیزهوشان شدهاند با برنامهریزی و شیب ملایم ظرف چند سال باید به مدارس عادی بازگردند.
مدارس تیزهوشان از اهدافشان
فاصله گرفتند
در بسیاری از خانوادهها ثبتنام فرزندان در مدرسه تیزهوشان، یک امتیاز است و همین تقاضای بالا برای اینکه بچهها در مدارس تیزهوشان درس بخوانند، عاملی برای افزایش نجومی تعداد مدارس تیزهوشان در ایران بوده است. همان مسالهای که حالا باعث شده «محمدرضا نیکنژاد»، آموزگار که خودش نیز زمانی معلم مدارس تیزهوشان بوده حالا بگوید، مدارس تیزهوشان از مسیر اصلی فعالیتشان خارج شدهاند. به گفته او در سالهای اخیر تعداد مدارس تیزهوشان با هدف درآمدزایی گسترش یافته است و تعداد بیشتری از دانشآموزان را تحت پوشش قرار دادند. دانشآموزانی که بسیاری از آنها به گفته نیکنژاد الزاما جزو دانشآموزان به اصطلاح تیزهوش و استعداد درخشان نبودند اما با اصرار والدینشان و نیز پرداخت شهریه بالای این مدارس سر کلاس استعدادهای درخشان نشستند. او در ادامه گفت: «همین موضوع یعنی پذیرش دانشآموزان متوسط در کنار دانشآموزان تیزهوش در عمل مشکلاتی را ایجاد کرد. از سویی دانشآموزان تیزهوش در کنار بچههایی که توان لازم را نداشتند، قرار میگرفتند و معلم ناگزیر سطح آموزش را در سطح دانشآموزان گروه دوم پایین میآورد و به این ترتیب بچههای تیزهوش در یادگیری و آموزش دچار افت تحصیلی میشدند. از سوی دیگر بچههای متوسطی که با فشار خانواده وارد این مدارس شدند، توان رقابت با بچههای تیزهوش را نداشتند و پس از مدتی دچار مشکلات شدند. من چندین مورد از این دانشآموزان را دیدم که دچار ناراحتی روحی و روانی شدند و کارشان به روانشناس کشیده شد.»
به گفته نیکنژاد، فرایند انتخاب دانشآموزان برای اینکه وارد مدارس تیزهوشان شوند هم ایرادات جدی دارد و ابزار شناسایی دقیقی برای شناسایی تیزهوشان وجود ندارد. او گفت: چند سال پیش یکی از دوستان ما برای اینکه فرزندش بتواند وارد مدرسه تیزهوشان شود، برای او ساعتهای طولانی معلم گرفت و چندین میلیون تومان هزینه کرد. درواقع این بچه را با دوپینگ وارد مدرسه تیزهوشان کرد، او وارد مدرسه شد اما نتوانست با بچهها رقابت کند. این موضوع نشان میدهد در فرآیند ورود دانشآموزان به مدارس تیزهوشان مشکلاتی وجود دارد و آزمونهای موجود شاخص مناسبی برای انتخاب این دانشآموزان نیست.
نیکنژاد، از فرهنگ فخرفروشی و چشم و همچشمی در خانوادهها برای فرستادن فرزندانشان به مدارس تیزهوشان انتقاد کرد. او با بیان اینکه در بسیاری از موارد این فشارها سلامت فرزندان را بهخطر میاندازد، ادامه داد: «مسألهای که امروز در مدارس تیزهوشان به وجود آمده، ناشی از فرهنگ نادرستی است که در جامعه وجود دارد. همه اصرار دارند که بچههایشان را به مدارس تیزهوشان بفرستند. وقتی وزیر، مسئولان و استادان دانشگاهها چنین تلقی دارند، طبیعتا این بدفرهنگی به سطوح دیگر جامعه هم کشیده میشود. والدین میگویند به فکر آینده فرزندانشان هستند اما باید به آنها بگوییم قبل از اینکه به فکر آینده بچهها باشید، به فکر سلامت آنها باشید. این فشارها به نتیجه معکوس منتشر میشود و بچهها از درس و مدرسه دلزده و فراری میشوند. بهویژه در دوران دبیرستان که بزرگتر میشوند پوسته مقاومت را میشکنند و مقابل والدین قرار میگیرند و به همین دلیل هم از اواخر دوره راهنمایی و در دوره دبیرستان افت تحصیلی دانشآموزان و عمدتا آنها که تحت فشار بودهاند، آغاز میشود.»
محدود کردن مدارس سمپاد
سیاست درستی است
از نگاه مهدی بهلولی، آموزگار و دبیر یکی از دبیرستانهای تهران اصولا آموزش و پرورش در ایران، رویکردها اندیشیده شده و برنامهای ندارد، به همین دلیل است که در دورهای تصمیم میگیرند تعداد مدارس تیزهوشان را افزایش بدهند و در دورهای دولت به این نتیجه میرسد که آن سیاست نادرست بوده و تصمیم به محدودکردن و کاهش میگیرد. او البته با تصمیم شورای عالی آموزش و پرورش برای محدودکردن مدارس تیزهوشان موافق است. دلیل موافقت بهلولی، تأثیری است که جداسازی دانشآموزان مستعد از مدارس بر فرآیند کلی آموزشپذیری میگذارد. او به «شهروند» میگوید: «یکی از مهمترین روشهای آموزش نوین آموزشهای گروهی است به این صورت که دانشآموزان به صورت گروهی کنار هم قرار بگیرند و دانشآموزان قوی دانشآموزان ضعیف را با همکاری هم پیش ببرند. جداسازی بچهها در مدارس تیزهوشان موجب میشود چنین امکانی از مدارس عادی گرفته شود و کلاسهای مدارس دولتی خالی شود و معلمان تنها میتوانند با سخنرانی یکطرفه آموزش را پیش ببرند.» به گفته بهلولی، اینکه دانشآموزان قوی یک جا جمع میشوند و با افراد ضعیفتر برخورد ندارند در تربیت آنها اثر منفی میگذارد چراکه آنها در آینده باید در جامعهای زندگی کنند که در آن افراد با توانمندیها و قابلیتهای متفاوتی وجود دارد و فاصله گرفتن از این واقعیت اجتماعی میتواند در آینده آنها را در مواجهه با واقعیت جامعه دچار سرخوردگی کند. به گفته بهلولی طبیعتا تعدادی از دانشآموزان باید در مدارس تیزهوشان درس بخوانند و این مدارس و سیستم آموزشی مبتنی بر تقویت توانمندیهای استعدادهای درخشان در هر جامعهای باید وجود داشته باشد اما این مختص افرادی است که واقعا تیزهوش هستند نه اینکه مدارسی برای درآمدزایی و دلالی آموزشی به اسم استعدادهای درخشان و تیزهوشان تأسیس شوند اما در عمل کژکارکرد آموزشی داشته باشند.
بهلولی هم مانند نیکنژاد در حرفهایش به این نکته اشاره میکند که کیفیت آموزش در مدارس تیزهوشان در سالهای اخیر بهدلیل کسب درآمد پایین آمده است. به گفته بهلولی فرهنگ جداسازی و گزینش و تفکیک دانشآموزان از طرف مدارس خصوصی به آموزش و پرورش و دیگر مدارس تحمیل شده است. او گفت: «در کشورهایی مثل فنلاند و فرانسه که نظام آموزشی پیشرفته دارند، وقتی میپرسید مدرسه خوب کجاست، پاسخ این است که نزدیکترین مدرسه به خانه شما و کیفیت آموزش در این مدارس تفاوت چندانی با هم ندارد اما در ایران این فرهنگ جداسازی و گزینش توسط مدارس خصوصی به راه افتاد و متاسفانه در جاهای دیگر ازجمله مدارس دولتی هم پیامدهای منفی داشت.» به گفته مسئولان، محدود کردن مدارس تیزهوشان در ایران با شیبی ملایم پیش میرود. این همان نکتهای است که بهلولی و نیکنژاد هم بر آن تأکید میکنند؛ تغییر در سیاستها و برنامههای کلان دانشآموزانی را که حالا سر کلاسهای درس هستند تحتتأثیر منفی قرار ندهند و اگر قرار است تغییری در روند فعالیت مدارس تیزهوشان صورت بگیرد، این تغییرات تدریجی باشد.