«شاه مرد تاریخ، خود تاریخ و مُحوِل تاریخ است و میخواهد که مبدأ تاریخ هم بشود و حق با اوست». این جملهای است که امیر اسدالله علم وزیر دربار حکومت پهلوی در توجیه تغییر تاریخ ایران از هجری به شاهنشاهی بر زبان آورد. در دوران سلطنت محمدرضا شاه باستانگرایی شدید حکومت و تبلیغ اندیشه شاهنشاهی نکته قابل کتمانی نبود. شاه و اطرافیان او تصمیم داشتند تا از این سرمایه نمادین یعنی همان اندیشه باستان گرایی بیشترین بهره را ببرند و یکی از این اقدامات، تغییر تقویم خورشیدی کشور از هجری به شاهنشاهی با مبدأ سلطنت کوروش هخامنشی بود. چنین شد که روز ۲۴ اسفند سال ۱۳۵۴ مجلس شورای ملی و مجلس سنای ایران در جلسه مشترکی تصمیم گرفتند تقویم رسمی کشور از هجری خورشیدی به شاهنشاهی تغییر کند. در این مصوبه مبدأ تقویم خورشیدی از هجرت پیامبر اسلام به تاریخ تاجگذاری کوروش تغییر یافت. برمبنای این گاهشماری سال یکم شاهنشاهی برابر میشد با ۵۵۹ پیش از میلاد مسیح و سال ۲۵۰۰ شاهنشاهی مصادف با ۱۳۲۰ هجری خورشیدی یعنی آغاز پادشاهی محمدرضا پهلوی بود. بر این اساس با اضافه کردن سالهای سلطنت محمدرضا پهلوی به عدد 2500، رقم دقیق تقویم شاهنشاهی استخراج میشد. اما این تقویم جدید با استقبال مردم ایران مواجه نشد و واکنش روحانیون و مراجع را در پی داشت. آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی از مراجع تقلید شیعه در روز سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۵۴ یعنی فردای اعلام این خبر طی تلگرافی به رؤسای مجلسها و دولت، به تاریخ شاهنشاهی اعتراض کرد. امام خمینی (ره) نیز در پیام عید فطر ۱۳۵۵ بهکارگیری تاریخ شاهنشاهی را حرام اعلام و تاکید کرد: «کارشناسانی که میخواهند مخازن ما را به غارت ببرند برای تضعیف اسلام و محو اسم آن نغمه شوم تغییر مبدأ تاریخ را ساز کردند. این تغییر، هتک اسلام و مقدمه محو اسلام است، خدای نخواسته، استعمال آن بر عموم، حرام و پشتیبانی از ستمکار و ظالم، مخالف با اسلام عدالتخواه است…» تألم رهبر کبیر انقلاب از این اقدام به حدی بود که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی نیز از اشاره به آن مضایقه نمیکردند: «شما ببینید چه جنایت بزرگی است. در تمام جنایتهایی که این مرد کرده است، همه خیانتهایی که این مرد کرده است، از دادن نفت ما به خارج، از خراب کردن وضع زراعت ما، از خراب کردن فرهنگ ما، از دست دادن حیثیت نظام ما، همه اینها را یک طرف بگذارید، قضیه تغییر تاریخ را یک طرف. تغییر تاریخ اسلام به تاریخ گبرها را شما اگر در یک طرف ترازو بگذارید، خیانتهای این آدم و جنایتهای این آدم و همه چیزهای دیگری که از دست دادهایم ما به واسطه این شخص، در یک طرف بگذارید، این اهمیتش بیشتر است و گمان نکنید که اگر ملت مهلتش داده بود، همین یک قدم بود...». به عقیده بسیاری از تاریخپژوهان و تحلیلگران تاریخ معاصر ایران، این تصمیم در زمره بزرگترین اشتباهات پهلوی دوم باید قلمداد شود کما این که یرواند آبراهامیان، نویسنده کتاب «ایران بین دو انقلاب» در این باره مینویسد: «در دوران معاصر کمتر رژیمی در عالم یافت شده که چنان بیپروا تقویم مذهبی کشورش را مخدوش کند». آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیس در دوره پهلوی نیز در این باره نوشت: «تقویم شاهنشاهی یکی از نامعقولترین اقداماتی بود که شاه در چند سال قبل به آن دست زد و موجبات خشم و بدگمانی عناصر مذهبی را نسبت به خود فراهم ساخت». میزان نارضایتی مردمی از این اقدام نابخردانه به حدی بود که پس از روی کار آمدن دولت موسوم به آشتی ملی جعفر شریف امامی در شهریور سال 1357، یکی از نخستین دستورات نخستوزیر مستعجل کنار گذاشتن تاریخ شاهنشاهی و بازگشت به تقویم هجری بود. اما دیگر خیلی دیر شده بود و چنین شد که تغییر مبدا تاریخ از هجری به شاهنشاهی به یکی از بزنگاههای انقلاب تبدیل شد. بزنگاهی که نقش موثری در آگاهی مردم نسبت به تمایلات ضد دین و مذهب ستیزی رژیم پهلوی ایفا کرد و مصداق عدو شود سبب خیر شد.