محمدرضا نیکنژاد آموزگار
۱- «کوروش در ورود به شهر باستانی – بابل - خود را بهعنوان فاتح و پادشاه پارس معرفی نکرد، گزیده مردوک و پادشاه بابل خواند. وی برای خود عنوان شاه بابل، شاه کشورها را برگزید. در معبد هم به رسم پادشاهان بابل، دست تندیسه خدای قوم را بوسه داد و بدین گونه خود را پادشاه جدید بابل خواند؛ از کاهنان مردوک نیز دلجویی شایان کرد و معابد آنها را تعمیر و تزیین نمود؛ نبونید - پاشاه بابل - را هم که سرداران وی به اسارت درآورده بودند، مورد محبت قرار داد و در عزای پسرش بلشصر - که در جنگ کشته شده بود - شرکت کرد؛ اسیران یهود را نیز آزاد نمود....» (عبدالحسین زرین کوب، روزگاران ۱ ص۵۷)
۲- «در بروجرد تعداد زیادی یهودی زندگی میکردند. آیتالله بروجردی نیز در آن زمان در بروجرد بودند، فاصله بین محله یهودینشین با قبرستان یهودیها، محلات مسلماننشین واقع شده بود. وقتی یک نفر یهودی فوت میکرد، هنگام تشییعجنازه باید از محله مسلماننشین عبور میکردند تا به قبرستان برسند، بچه مسلمانها در اثر ناآگاهی به جنازه یهودیها سنگ میزدند، وقتی این مسأله به استحضار آیتالله رسید مردم و بچهها را از این کار نهی کردند، ولی آنان گوش ندادند. تا اینکه آیتالله بروجردی به آنان سفارش کرد، وقتی کسی از شما فوت شد به من اطلاع دهید، لذا خودش به محله یهودینشین میآمد و همراه جنازه این شخص راه میافتاد و تا قبرستان او را تشییع میکرد. زمانی که آیتالله همراه جنازه بود، به احترام این مرجع دینی کسی جرأت نمیکرد سنگ بزند. ایشان این رویه را آنقدر ادامه دادند تا این رفتار سبک از ناحیه بچهها ترک شد. یهودیها نیز این مسأله را جبران کردند و در تشییعجنازه آیتالله بروجردی حضور چشمگیری داشتند.» (خبرگزاری حوزه، آیتالله علویبروجردی)
در آموزههای آیینی و فرهنگی ما از آغاز تاکنون بیش از آنکه بر رفتارهای اخلاقی مردم تأکید شده باشد، بر رفتارهای پسندیده بزرگان توجه داده شده است. بیگمان پندار و گفتار و کردارِ نخبگان اجتماعی، فرهنگی، علمی، سیاسی و... بیش از دیگران در فرهنگسازی و شکلگیری رفتارهای پسندیده و ناپسند در جامعه کار ساز بوده و سرچشمه دگرگونیهای اجتماعی میگردد. چنگیز با پیروزی بر هر سرزمینی، در نخستین روز فرمانرواییاش، به جان و مال و ناموس شاهِ شکست خورده دست درازی میکرد! تا قدرت خویش را به رخ بازندگان بنمایاند. پس گمانی نیست که سردارانِ چنگیز با اسیران چنان کنند که چنگیز، و سرداران کوروش بزرگ چنان کنند که کوروش و پیروان آیتالله به سان ایشان اهل مدارا باشند. اما همواره میشنویم که «بزرگی سراسر به گفتار نیست/دو صد گفته چون نیم کردار نیست». رفتارسازی و اخلاقمداری با بر زبان راندن سخنان زیبا یا ترساندن و تهدید کردن، ریشه نمیگیرد و گسترش نمییابد بلکه رفتار است که رفتارآفرین است. در جهان امروز و با گسترش باورنکردنی ابزارهای رسانهای، زندگی افراد بیش از گذشته آشکار و زندگی در برج عاج شدنی نیست، کمتر خلوتی یافت میشود تا آن کار دیگرانجام شدنی باشد! در این جهان دهکده شده، زندگیها هم در اتاقهای شیشهای میگذرد و رفتارها و کردارهای بزرگان و نخبگان بیش از گذشته در حوزههای عمومی، پایش میشود و مورد ارزیابی قرار میگیرد و بنابراین کمتر خوب و بد پنهان میماند. از دیگرسو بازخوانی رفتارهای بزرگانی که در تاریخ به خوشنامی و رفتارهای پسندیده شناخته میشوند، نیاز امروز جامعههای انسانی است تا با بهرهگیری از منش آنها، زیست اخلاقی جامعه را بازسازی نماییم. شاید گاهِ آن رسیده باشد که ادب را از با ادبان بیاموزیم.