اطلاعیه اخیر محمود احمدینژاد رئیسجمهوری سابق درخصوص حکم محمدرضا رحیمی حاوی توضیحاتی بود و در آن تأکید شده بود که اتهامات رحیمی مربوط به دوران تصدیاش در دیوان محاسبات است نه تصدیاش بهعنوان معاون اول رئیسجمهوری. نکته اما این است که آیا احمدینژاد وقتی رحیمی را به سمت معاون اول خود منصوب میکرد از اتهامات با خبر بوده یا خیر. حسین کنعانیمقدم، فعال سیاسی اصولگرا در گفتوگویی با «شهروند» به این سوالات پاسخ داد که مشروح این پرسش و پاسخ در زیر میآید.
آقای کنعانیمقدم! حضور محمدرضا رحیمی را در جایگاه معاون اول رئیس دولت دهم با توجه به حکمی که اکنون از سوی قوه قضائیه برای او در نظر گرفته شده است، چطور میبینید. بالاخره الان فردی محکوم شده است که چهارسال در جایگاه معاون اول رئیس دولت بوده است.
واقعیت این است که متاسفانه افرادی به واسطه ارتباط با قوه مجریه بدون گذراندن کانالهای خاص گزینشی انتخاب میشوند و آقای رحیمی هم از همین طریق وارد دستگاه قوه مجریه شد. بالاخره رابطه او با محمود احمدینژاد میتواند این مسأله را ثابت کند. بنابراین اگر از کانال گزینشی رد و به سابقه او توجهی میشد قطعا این مسئولیت به او داده نمیشد. اما آنچه بیشتر جای تأسف دارد این است که در دولت احمدینژاد تا آنجایی که من مطلعم به آقای احمدینژاد درباره پرونده رحیمی اطلاعرسانی شده بود. یعنی احمدینژاد به این موارد علم داشت اما دیدیم که او با این وجود، اعلام کرد که کابینه خط قرمز است. اما الان برای روشنشدن افکارعمومی و برای اینکه اظهارنظرهای فعالان سیاسی و اقتصادی دقیقتر، باید مشخص شود که این افراد به لحاظ مسئولیتهایی که در دولت داشتند مرتکب چنین جرایمی شدند یا جرمهای آنها شخصی بوده است. چراکه اگر به لحاظ سوءاستفاده از موقعیت مرتکب شدند دولت وقت باید پاسخگو باشد. اگر که مسأله شخصی بوده است باز هم نمیتوان توجیه کرد چراکه ما قحطالرجال نداشته و نداریم. احمدینژاد کسی را انتخاب میکرد که سالم باشد.
آقای رحیمی علاوه بر اینکه در کلیدیترین پست، یعنی معاون اول رئیسجمهوری مشغول به کار بود در کنار آن رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی هم بود.
در پیام 8 مادهای رهبر معظم انقلاب آمده است کسانی که مفاسد اقتصادی دارند نمیتوانند با فساد مبارزه کنند. حداقل اینکه در آن زمان اگر احمدینژاد مطلع شد از پرونده معاونش و حتی اگر حکمی هم صادر نشده بود باید فرد دیگری را انتخاب میکرد. اما متاسفانه برخی اقدامات آقای احمدینژاد موجب از دست رفتن اعتماد عمومی شد. شما فکر کنید که رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی خودش، محکوم به فساد است. با این شرایط واقعا چه انتظاری از افکارعمومی و مردم میتوان داشت؟
آقای احمدینژاد اخیرا در اطلاعیهای اعلام کرد که اتهامات آقای رحیمی مربوط بهسال 86 بوده است؟
درست است که وقوع جرم درسال 86 بود اما احمدینژاد که از سابقه آقای رحیمی خبر داشت، بنابراین چرا او را در این سمت گذاشت؟ اگر او بگوید که نمیدانستم که به نظر من توجیه است اگر هم میدانست که وا مصیبتا. احمدینژاد باید مسئولیت اتفاقی که افتاده را بپذیرد. از طرفی هم میبینیم که برخی در اظهارنظرهایشان میگویند که رحیمی، کارگزارانی بوده است. این چه حرفی است؟ باید اتفاقی که افتاده را پذیرفت. اما متاسفانه احمدینژاد در حلقه وصل خود همچنان سعی میکند که با مخفی نگه داشتن برخی اتفاقاتی که در هشت ساله ریاست جمهوریاش افتاده حاشیه امنی ایجاد کند چون اگر بپذیرد که معاون اولش چنین اقدامی کرده است، راه بازگشت خود به سیاست را بسته است. چون مردم به کسی که در دولتش و نزدیکترین فرد به او مفسد اقتصادی بوده، اعتماد نخواهند کرد.