هزینه‌های عبور از خط قرمز
 

 

[محسن پاک‌آیین| سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در باکو] جنگ اوکراین را از زوایای متعددی بایستی واکاوی کرد؛ یکی از این زوایا تفاوت قدرت در جهان تبلیغات و واقعیت جهانی است. در این جنگ روشن شد که ناتو آن قدرتی نیست که در تبلیغات یاد می‌شود، ناتو از دریچه جهان تبلیغات یک بلوک بی‌رقیب با همبستگی بسیار بالاست، اما در واقعیت، این جنگ نشان داد که اینچنین نیست. اعضای ناتو دارای شکاف در گفتمان و منافع هستند و در این جنگ این مسأله خود را آشکار کرد.
در حوزه تصمیم‌گیری‌، آمریکا نگاه کلان دارد و به‌دنبال مهار قدرت‌های اوراسیایی
(چین، روسیه و ایران) است و از این منظر به مسأله نگاه می‌کند، انگلیس هم متمایل به ‌آمریکاست، اما آن‌سوی کشورهای اروپایی نیازمند به انرژی روسیه، منافع اقتصادی خود را نیز مدنظر قرار می‌دهند، روسیه یک بازار تجاری بزرگ است برای این کشورها. مشاهده شد که این کشورها به‌دنبال راهکار دیپلماتیک برای حل این موضوع هستند؛ این یعنی اختلاف در منافع. اختلافی  که در تصمیم‌گیری ناتو در جنگ اخیر نمایان شد و آن هیمنه رسانه‌ای را درباره این سازمان شکست. بروز این اختلاف این حقیقت را روشن کرد که ناتو جایگاه مناسبی برای حمایت از هم‌پیمانان خود نیست و کشورهای جهان این مهم را باید دریابند.

تغییر در نظم جهانی
یکی دیگر از موضوعاتی که در جنگ اوکراین حائز اهمیت است، مسأله تغییر در نظم جهانی در آینده است. این مسأله نشان داد که ممکن است تغییراتی در نظام جهانی ایجاد سازد. نظام جهانی امروز مبتنی بر یک‌جانبه‌گرایی است که آمریکا تعریف کرده. آمریکا سعی کرده است این پیش‌فرض را حاکم سازد که پس از فروپاشی شوروی، جهان دچار آشفتگی گردیده و باید یک قدرت، این جهان را ثبات بخشد و از آشفتگی خارج سازد و آن قدرت هم آمریکاست.
آمریکا در طول این ‌سال‌ها با همین توجیه به‌دنبال سلطه بر کشورهای جهان و تحمیل دیدگاه خود بوده است، اما حوادث اخیر این استدلال را باطل کرد. نظم جهانی در عصر جدید، نظم مبتنی بر چندجانبه‌گرایی است. حفظ حاکمیت ملی‌ کشورها در تصمیم‌گیری هم از نتایج این تغییر می‌تواند به‌شمار ‌آید. به نگاه نگارنده، دیگر نظم یک‌‌جانبه‌گرایانه آمریکا نمی‌تواند جایگاه تعیین‌کننده‌ در جهان داشته باشد و اصالت حاکمیت ملی در تصمیم‌گیری یک موضوع پراهمیت به‌شمار می‌آید، موضوعی که می‌تواند جهان را به سمت صلح‌وامنیت بیشتر سوق دهد.

چرایی جنگ
مسأله دیگر چرایی جنگ است؛ به‌طور طبیعی روسیه همواره نزدیک‌شدن ناتو به مرزهای خود را خط قرمز امنیتی دانسته است. روسیه معتقد است اگر اوکراین بخواهد به ناتو بپیوندد حوزه امنیتی روسیه مورد تهدید واقع می‌شود. همان‌طور که پوتین هم عنوان کرد، روسیه علاقمند به فروپاشی مجدد نیست. به همین دلیل و برای رفع این دغدغه از سال 1997 چندمرتبه کشورهای ناتو اذعان داشتند  که  در حوزه نفوذ روسیه و کشورهای هم‌مرز با روسیه ورود نخواهند کرد؛ گفته‌ای که در مسأله اوکراین نقض شد.
دولت اوکراین به لحاظ سیاسی یک دولت غرب‌گراست و در سال‌های اخیر ناتو سعی کرد حوزه نفوذ خود را از این طریق به شرق گسترش دهد و همین باعث تحریک روسیه شد. این موضوع علت اصلی جنگ اوکراین است اما همسو با این علت، مسائل جدایی‌طلبان در دو ایالت روس‌تبار و اختلافات با دولت اوکراین نیز دلیل دیگر این حادثه شد و در نهایت لشکرکشی روسیه و وضعیت کنونی.
اما مسأله دیگر حائزاهمیت در جنگ اوکراین؛ بحث تحریم‌های اقتصادی به‌عنوان یک اهرم فشار است. این یک واقعیت است که تحریم در کوتاه‌مدت می‌تواند تاثیرات اقتصادی به‌دنبال داشته باشد اما شواهد و تجربیات نشان می‌دهد تحریم‌ها هرقدر هم شدید، قابل مدیریت و عبور هستند. در دنیای کنونی دیگر تحریم‌ها علتی برای سلطه و پذیرش کشور موردتحریم قرار گرفته نیست.

درس‌آموخته‌های اوکراین
حادثه که در اوکراین  شکل گرفت؛ یک درس‌آموخته‌ در روابط بین‌الملل نیز به‌شمار می‌آید. این حادثه بیانگر این مسأله است که در موضوع امنیت، اتکا به دیگری معنا ندارد، به‌خصوص اتکا به آمریکا و غرب. امروز ما شاهد هستیم که ناتو یک قدرت پوشالی است و نباید به آن اعتماد کرد چراکه در مواقع خطر، کشور متحد موردنظر را  تنها می‌گذارد. نکته دیگر و درس‌آموخته دیگر این است که ما باید یک‌بار دیگر به خود یادآوری کنیم که مسأله توان اقتصادی یک موضوع راهبردی است. مقاوم‌سازی و تقویت اقتصادی ابزاری است برای خنثی‌‌سازی تحریم‌های احتمالی از سوی نظام سلطه.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/209149/هزینه‌های-عبور-از-خط-قرمز