امیر صادقی پناه| محمدرضا زنوزی یکی دیگر از سرمایهدارهایی بود که وارد فوتبال شد و حالا به ته خط نزدیک شده تا یکبار دیگر ثابت شود خصوصیسازی در فوتبال ایران جواب نمیدهد.
سالهای سال است که اهالی فوتبال از دولتیبودن باشگاهها مینالند و خواهان خصوصیسازی در این عرصه هستند. این موضوع درباره استقلال و پرسپولیس بیشتر به چشم آمده و حالا کار به جایی رسیده که موضوع ورود دو باشگاه به بورس هم جدیتر به نظر میرسد.
مساله مهم اما درباره خصوصیسازی فوتبال ایران این است که هربار باشگاهها به بخش خصوصی و افراد واگذار شدهاند، شکستی بزرگ را تجربه کردند. به عبارت بهتر، تجارب سالهای گذشته نشان میدهد هیچوقت نشده فردی با سرمایه خوب وارد فوتبال شود و بتواند مسیری درست را انتخاب کند که البته انتهای آن به موفقیت برسد.
آخرین نمونه این موضوع هم محمدرضا زنوزی است که بعد از حدود یک دهه تیمداری در فوتبال و مالکیت باشگاههایی مثل گسترش فولاد تبریز، ماشینسازی تبریز و تراکتور تبریز قصد خروج از فوتبال و حفظ سرمایهاش را دارد.
زنوزی، خواهان واگذاری تراکتور
چهار سال قبل که محمدرضا زنوزی خواهان خرید باشگاه تراکتور از سپاه پاسداران شد، خیلیها آینده خوبی برای او متصور نبودند. این فرد متمول در آذربایجان شرقی که مالکیت شرکتهای مختلفی را بر عهده دارد، بعد از چند سال تیمداری و حفظ تیمهایی مثل گسترش فولاد و ماشینسازی تصمیم گرفت باشگاه بزرگ و پرطرفدار تراکتور را بخرد و با تبلیغات زیاد به هدفش نیز رسید. تراکتور با انبوهی از بدهیها در اختیار او قرار گرفت و در یکی، دو سال اول نیز هزینههای بسیار هنگفتی در بحث خرید بازیکنان داخلی و خارجی انجام داد. نتیجه این هزینهها فقط دریافت یک جام حذفی و قهرمانی در آن بود ودیگر هیچ موفقیتی حاصل نشد.
حالا با گذشت چند سال، زنوزی صدها میلیارد تومان برای تراکتور در فوتبال هزینه کرده و الان به اوج دلسردی رسیده است. این فرد که همواره خودش را عاشق فوتبال معرفی میکرد، امروز به جایی رسیده که حاضر است تراکتور را واگذار کند و به نظر میرسد این مساله آخرین مراحل خود را نیز طی میکند.
این جملات زنوزی به خوبی دلسردی او از حفظ سهمیه تراکتور برای شرکتهای تحت مالکیت خودش را ثابت میکند: «همین امروز آماده تحویل تیم به هر شخص یا نهادی که مسئولان مربوط معرفی کنند هستم. در بیانیهای نیز اعلام کردیم که آماده تحویل تیم به هیأت فوتبال به عنوان متولی فوتبال استان هستیم تا به هر شخص یا مجموعهای که میخواهند انتقال دهند.»
از تجربیات گذشته درس نگرفتیم
در سالهای گذشته افراد زیادی بودند که سعی در تیمداری در فوتبال کردند و وقتی به هدفشان رسیدند خیلی زود دلسرد شدند. نتیجه آن اقدامات علاوه بر نابودی تیمهایی که مالکیتشان به بخش خصوصی واگذار شد، گاهی مسائل قضائی و ایجاد پرونده برای مالکان در دستگاه قضا نیز بود. حسین هدایتی و بابک زنجانی را شاید بتوان مهمترین چهرههایی نامید که با خرید امتیاز تیمهایی مثل استیل آذین و راهآهن تهران قصد تیمداری کردند. با وجود هزینههای زیاد در این دو تیم اما حالا با گذشت چند سال آنها با انبوهی از بدهیهای مالی وضعیت نامعلومی دارند و البته که دیگر استیل آذین و راهآهن هم در فوتبال ایران وجود خارجی ندارند!
بعدها افراد زیادی امتیاز تیمهای لیگ برتری را خریدند؛ باشگاههایی مثل نفت تهران، استقلال اهواز، داماش گیلان و... از جمله تیمهایی بودند که مالکیت خصوصی را تجربه کردند اما هیچ کدامشان در سطح اول فوتبال دوام نیاوردند و همین حالا مشخص نیست مالکان آنها مثل شهرام شفیعزاده و... اکنون کجا هستند.
دو تیم دیگر هم خصوصی هستند
در لیگ برتر امسال فوتبال علاوه بر تراکتور که فعلا مالکیتش بر عهده زنوزی است و قصد واگذاری دارد، نساجی مازندران و شهرخودرو مشهد هم با مالک خصوصی اداره میشوند. رضا حدادیان جزو معدود افرادی است که به خوبی در نساجی مدیریت میکند و توانسته اقدامات موثری برای این تیم ریشهدار انجام بدهد. از طرف دیگر، فرهاد حمیداوی نیز با وجود پروندههای قضائی فعلا تیم شهرخودرو را در اختیار دارد؛ هرچند که این تیم با وضعیتی نامطلوب در قعر جدول رقابتها قرار دارد و احتمال زیادی درباره سقوط میرود. با این حال حمیداوی و حدادیان فعلا پای تیمهایشان ایستاده و در تلاشند تا بتوانند در شرایط اقتصادی نامطلوب کنونی اقدامات موثری انجام بدهند. اما اینکه تا چه زمانی آنها دوام بیاورند، مشخص نیست.
چرا استقلال و پرسپولیس باید خصوصی شوند؟
در شرایط کنونی تجربیات ناموفق گذشته در بخش واگذاری باشگاههای فوتبال ایران نگرانیهای فوتبالدوستان ایرانی را افزایش میدهد. این روزها که مسئولان دولتی درصدد هستند تا استقلال و پرسپولیس را به بورس ببرند و خصوصی کنند، نگرانیهایی درباره آینده این دو باشگاه به وجود میآید. دو باشگاهی که به نوعی ویترین فوتبال ایران هستند و طرفداران میلیونی در کشور دارند، در وضعیت کنونی با وجود همه مشکلات اما بقایشان برای طرفداران مهم است و اینکه قرار است بعد از خصوصیسازی چه سرنوشتی پیدا کنند، مشخص نیست.